چهارشنبه 10 دي 1404 - Wed 31 Dec 2025
  • ریاست‌جمهوری ترامپ نشانه افول آمریکاست

  • لبنان؛ آغازی بر پایان برهه‌ای ۱۳ماهه؟

  • «نبویون» حاج‌قاسم؛ معمای خطی که نشکست

  • درخواست مجری صهیونسیتی از نتانیاهو درباره التهاب‌آفرینی در ایران+عکس

  • دولتی که یکسره دم از وفاق می‌زند صدایی که شنیدنی بود را نشنید

  • خدمـات شهیـد رئیسـی از کاهش نرخ تورم تا افزایش حقوق‌ها

  • وقتی «میدان» زبانِ مذاکره می‌شود

  • همتی جایگزین فرزین می‌شود

  • انگشت‌کردن در بینی و رابطه آلزایمر

  • درخواست عجیب و نامتعارفی را درباشگاه پرسپولیس مطرح کرده است.

  • خبرگزاری دولت: جمعی از بازاریان مغازه‌های خود را تعطیل یا نیمه تعطیل کرده‌اند/تجمع امروز خیابان لاله‌زار و مرکز تهران +عکس

  • سناریوی سه گانه غربگراها برای انداختن کشور در چاله مذاکره

  • کجا با این عجله؟

  • افسار دلار سرکش اینجاست

  • ۱۸۰ اقتصاددان طلبکار؛ صفر راهکار برای دلار

  • مقتدرانه از امنیت ایران دفاع می‌کنیم

  • دولت می‌تواند اگر نارفیقان بگذ‌ارند

  • فوری/ بیانیه هشدارآمیز ستاد کل نیروهای مسلح

  • پزشکیان نزد حامیانش مهجور است!

  • سومالی‌لند؛ نقشه صهیونی برای کوچ اجباری

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 416001
    تاریخ انتشار: 10/دي/1404 - 19:41
    یک سند مهم از تحلیل غلط دولت روحانی درباره سوریه و امنیت ملی ایران؛

    رنج‌نامه سردار

    دفاع از غزه و لبنان، نه در تقابل با دفاع از ایران که از قضا عین دفاع از ایران است. مهم‌ترین پاسخ به عدم همراهی دولت روحانی با میدان و جماعت خواب زده را هم ۲۳ خرداد امسال ارتش صهیونی به این جماعت داد.

    رنج‌نامه سردار

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از روزنامه فرهیختگان

    کبری آسوپار، دبیر گروه سیاست روزنامه فرهیختگان طی یادداشتی نوشت:

     
    اوایل اردیبهشت ۴۰۰، وقتی فایل صوتی گفت‌وگوی محمدجواد ظریف با سعید لیلاز در مرکز استراتژیک ریاست‌جمهوری، سر از اینترنشنال درآورد و شوکی را بر فضای سیاسی کشور وارد کرد، می‌خواستیم بگوییم در مورد مردان میدان اشتباه می‌کند؛ آن‌ها مانع دیپلماسی نبوده‌اند اگر دیپلماسی از عزت، حکمت و مصلحت فاصله نگیرد؛ دنبال آن بودیم این اصل بدیهی را ثابت کنیم که دیپلماسی و میدان گرچه دو امر هستند، اما دوقطبی نیستند و مکمل یکدیگر و دو بال یک پرواز محسوب می‌شوند. واقعیت اما این بود که دوقطبی میدان - دیپلماسی نه در مردان میدان که از قضا در ذهن خود آدم‌های دیپلماسی، در ذهن خود ظریف و حسن روحانی پررنگ بود؛ و او اتهام آنچه را که در ذهن خودشان بود، به دیگری می‌زد. می‌خواستند میدان را به مسلخ دیپلماسی مدنظرشان ببرند و نتوانسته بودند و حال ناخرسند بودند که چرا میدان اجازه نداده پای دیپلماسی – و در واقع پای ارتباط با غرب – قربانی شود تا رضایت کدخدا حاصل شود؛ و این ممانعت میدان را به نام ممانعت میدان از موفقیت دیپلماسی عنوان کردند! دستخط جدیدی که از سردار قاسم سلیمانی منتشر شده، نشان می‌دهد این تحلیل نه تنها بدبینانه نیست، بلکه می‌تواند کاملاً منطبق بر واقع باشد.
     
    روز گذشته بخشی از یک نامه که سردار قاسم سلیمانی به دخترش نوشته، منتشر شد که در آن، حاج قاسم طی جملاتی مختصر و مجمل از دلیل حضور در سوریه می‌گوید. چینش عبارات طوری است که گویی سردار در حال پاسخ به شبهات و بلکه طعنه و کنایه‌های برخی داخلی‌ها به حضور ایران در جنگ سوریه است: «اگر این سد شکست، همه این سرزمین‌ها، همه این انسان‌ها به مصیبتی دچار می‌شوند که تاریخ گذشته مغول‌ها در مقابل آن هیچ خواهد بود؛ اما چه کنم که حتی در دولت رسمی ما، چه کنم برخی روشنفکرنماها، می‌خندند؛ فکر می‌کنند ما برای بقای یک شخص بشار می‌جنگیم... .»
     
    از آن سال‌های حضور ایران در سوریه که بی خبر رسمی و علنی آغاز شد و کم‌کم خبرهایش از محافل محرمانه به فضای مجازی و بعد هم رسانه‌های رسمی رسید، یک دهه می‌گذرد. آن نیش و کنایه‌ها زخم زیادی بر روح مدافعان حرم -از سردار تا سرباز- زد و البته به دفعات هم پاسخ شنیدند؛ اما کسی که خود را به خواب‌زده، بیدار نخواهد شد. مهم‌ترین پاسخ را هم ۲۳ خرداد امسال و به شکلی عملی -و البته ناخواسته- ارتش صهیونی به این جماعت داد که وقتی خاکریز سوریه سقوط کرد و وقتی دیگر سید عزیزمان در لبنان نبود، مجبور شدیم در شهرهای خودمان، در همین تهران با دشمن بجنگیم. البته که به خواب‌زده‌ها بیدار نشدند و حتی در همین تجمعات محدود دو سه روز اخیر، باز برخی از مسیر اعتراض معیشتی به بی‌راهه رفتند و شعار کذایی «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند؛ چون نخواسته‌اند دریابند که دفاع از غزه و لبنان، نه در تقابل با دفاع از ایران که از قضا عین دفاع از ایران است.
     
    عبارات تازه منتشر شده از حاج قاسم اما فراتر از بیان اصل شبهه و طعنه، گلایه از وجود آن در «دولت» است. سطور کوتاه تازه منتشر شده از سردار را باید سندی تاریخی دانست که بیان می‌کند دولت، یعنی جایی که باید تقویت‌کننده میدان باشد و جایی که باید از منظر تأمین امنیت ملی، مدافع حضور ایران در سوریه باشد، گویی خود تیشه برداشته و به ریشه می‌زند؛ گویی که او نه دولت ایران، که فعالی مجازی است که نه وظیفه‌ای در قبال امنیت ملی کشور دارد و نه درکی از آن؛ و لذا می‌تواند ریشخند کند که برای حفظ بشار اسد به سوریه رفته‌اید! پذیرش این سطح نافهمی از امنیت ملی و تقلیل خطوط مقدم دفاع از ایران به مرزهای جغرافیایی کشور، از آدم‌هایی که خود را منتهی‌الیه بلدی سیاست خارجی می‌دانستند، عجیب می‌نماید و اگر معذورات تعقل شرعی نبود، لابد باید وصفی غیر از ساده‌لوحی بر آن می‌گذاشتیم.
     
    این اول بار نیست که اختلافات دولت حسن روحانی با حاج قاسم سلیمانی، به‌عنوان مجری سیاست‌های منطقه‌ای ایران علنی می‌شود. با همه تحفظ سردار شهید در علنی نکردن اختلافات داخلی، فهم تضاد مواضع و سیاست‌گذاری‌ها سخت نبود. در نهایت هم این خود ظریف بود که در آن فایل کذایی و با استفاده از فقدان حاج قاسم سلیمانی در این دنیا، ماجرای اختلاف را، البته با روایتی جانبدارانه به سوی خود تعریف کرد. بعدها سردار امیرعلی حاجی‌زاده از هشدار نسبتاً تند حاج قاسم به روحانی در جلسه‌ای خصوصی گفت و حتی در خاطرات اسحاق جهانگیری که اخیراً منتشر شده نیز به این موضوع اشاره شده است.
     
    حالا اما این اعلان عدم همراهی دولت روحانی با میدان، از کلام خود حاج قاسم روایت می‌شود. گویی دو سه سطر رنج‌نامه از دل دوران نبردهای سخت سردار و نیروهایش با توحش تکفیری، برای ما که نه، برای تاریخ نوشته‌اند تا در فقدان روایت‌هایی که شاید بسیاری‌شان برای رعایت مصلحت بیان نشدند، این در دنیا بماند که در روزهای جنگ سوریه، آن‌ها فقط در یک جبهه و فقط در خارج ایران نمی‌جنگیدند.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما