سه شنبه 25 آذر 1404 - Tue 16 Dec 2025
  • ایران همچنان قوی است باید ضعیف شود

  • حداقل در میان خودتان یکی را قبول داشته باشید

  • نقشه راه رهبر انقلاب برای مداحان

  • بخشنامه تغییر ساعت کاری ادارات ابلاغ شد

  • ستاره هافبک استقلال قراردادش را فسخ کرد

  • آیا مولوی عبدالحمید صدای جدید تروریست‌ها را شنیده است؟

  • جشن حانوکای یهودی در استرالیا به خاک و خون کشیده شد/ظلم بر مردم غزه و جواب در استرالیا+عکس و فیلم

  • جزئیات تیراندازی خونین در استرالیا /لحظه خلع سلاح یکی از مهاجمین در سیدنی+فیلم

  • حالا وقت تهاجم است

  • زیست عفیفانه، راز قوام و قوت خانواده و جامعه است

  • کمبودها زیاد است اما کشور در حال حرکت و پیشرفت است/ پدیده مداحی باید مرکز ادبیات مقاومت و تبیین معارف دینی و انقلابی شود+فیلم

  • آقای ثابتی! اعتبار مجلس را به توپ نبندید/ ماجرای 126 کلمه دروغ خالص!+فیلم

  • مدیریت یعنی اقدام برنامه‌محور نه کلی‌گویی و منفی‌بافی

  • آقای ثابتی: وظیفه فرمانده هست که به بسیجی خط مقدمش سر بزند؟

  • آقای دولت و بانک مرکزی؛ دقیقاً کجا هستید؟

  • سند اذعان به شکست ۵۰ ساله سیاست خارجی آمریکا

  • در استراتژی جدید امنیت ملی ترامپ، جایگاه اروپا، چین و خاورمیانه کجاست؟

  • کروز سنگرشکن امریکایی!!

  • روایت تازه فرمانده کل سپاه از حمله موشکی به پایگاه آمریکایی

  • پنج برداشت کلیدی از سند امنیت ملی آمریکا

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 415032
    تاریخ انتشار: 24/آذر/1404 - 21:09

    سفارش سرقت گوشی در ایران فروش در افغانستان

    مرد افغانستانی که به سارقان سفارش سرقت گوشی می‌داد و آنها را بسته‌بندی کرده و برای فروش به افغانستان می‌فرستاد هنگام دستگیری از خانه‌اش دفترچه‌ای پیدا شد که مشخصات ۲ هزار سرقت گوشی، سارق و مالخر در آن ثبت شده بود.

    سفارش سرقت گوشی در ایران فروش در افغانستان

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان

    اواخر تابستان مرد جوانی داخل خودرو نشسته و مشغول مکالمه با دوستش بود که ناگهان مردی در خودرو را باز کرد و در حالی که تیغ موکت بری را روی گردنش می‌گذاشت گوشی تلفن همراهش را ربود. سارق سپس سوار موتورسیکلتی شد و با همدستش فرار کرد.

     
    گزارش گوشی قاپی به پلیس اعلام و به دستور بازپرس امیرحسین شریفی تحقیقات برای دستگیری سارقان آغاز شد. با مراجعه مالباخته به اداره آگاهی و چهره نگاری متهمان هویت سارقان شناسایی شد. در ادامه کارآگاهان پلیس با حدود ۵۰ شکایت گوشی و گردنبند قاپی روبه‌رو شدند که در تمامی آنها سارق با تهدید کاتر از مردم سرقت کرده بود.
    بررسی‌ها نشان می‌داد که اعضای باند سارقان ۴ نفر بودند که ۲ نفر آنها بادیگارد و دو نفر سارق بودند. با بدست آمدن هویت هر چهار متهم، آنها در عملیاتی ویژه دستگیر شدند.
     
    متهمان در تحقیقات گفتند که به سفارش مردی افغانستانی، گوشی سرقت کرده و گوشی‌ها را به او می‌فروختند. بدنبال اعترافات متهمان، مأموران وارد عمل شده و خریدار گوشی‌های سرقتی را نیز بازداشت کردند. در بازرسی از خانه او دفترچه یادداشتی پیدا شد که نام سارقان و مشخصات خرید و فروش ۲ هزار گوشی در آن نوشته شده بود. متهم در بررسی‌ها به مالخری گوشی‌های تلفن همراه اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد.
     
     ثبت سرقت ۲ هزار گوشی در دفترچه یادداشت
     
    نظیف ۲۵ ساله خریدار گوشی‌های سرقتی، چند سال قبل بصورت غیر قانونی به همراه ۱۱ همولایتی‌اش به ایران آمده است.
     
    چرا سرقت‌ها را در دفترچه یادداشت می‌کردی؟
     
    من حسابداری خوانده‌ام و از کودکی به ریاضیات علاقه داشتم. داخل دفترچه‌ام نام سارقانی که از آنها گوشی خریداری می‌کردم، مدل و قیمت گوشی را می‌نوشتم. در قسمت دیگری از دفترچه‌ام مدل و قیمت فروش را می‌نوشتم. من حدود دو هزار گوشی در چند ماه گذشته خریداری کرده و آنها را ترانزیت کردم که مدل و شماره سریال تمامی آنها را در دفترچه‌ام نوشته‌ام.
     
    گوشی‌ها را چند می‌خریدی؟
     
     یک سوم یا یک چهارم قیمت بازار، بستگی به مدلش داشت. گوشی‌ها را شیک و تمیز بسته‌بندی و پلمب می‌کردم و حدود دو الی سه میلیون تومان بیشتر به همولایتی هایم می‌فروختم. گوشی‌ها را به مشهد می‌فرستادم تا همولایتی‌ام به افغانستان ارسال کند.
     
    چه گوشی‌هایی را برای سرقت سفارش می‌دادی؟ آیفون یا سامسونگ بیشتر خواهان دارد.
     
    چطور وارد این کار شدی؟
     
    تازه از افغانستان به ایران آمده و در جست و جوی کار بودم. شب‌ها جایی برای خوابیدن نداشتم. تا اینکه با مردی به نام مراد آشنا شدم. او بدنبال همخانه بود و من هم به خانه‌اش رفتم بعد از مدتی کارگر ساختمانی شدم، اما فهمیدم مراد مالخر است. او بعد از مدتی سکته کرد و مرد. بعد از مرگش مشتری‌هایش مدام به خانه او می‌آمدند. من هم با خودم گفتم درآمد مالخری بیشتر از کارگری است مشتری هم که بود بنابراین به جای مراد مشغول به کار شدم.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما