به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل ازفارس،
بیستم اسفند سال ۱۳۴۳، چند روز مانده به نوروز. هوای کرمانشاه هنوز بوی زمستان میداد. «ایران سلیمی» دختر ۱۱ سالهای که دفتر و کتابش را زیر بغل گرفته بود، طبق معمول هر روز راهی مدرسه شد. اما در میانه راه، جیپی با سرعت زیاد از پیچ خیابان گذشت و به او زد. دخترک بیهوش بر زمین افتاد و رهگذران، با فریاد و اضطراب، او را به بیمارستان رساندند.
ایران سلیمی در اثر شدت جراحات جان باخت
هشت روز بعد، ایران سلیمی در اثر شدت جراحات جان باخت. راننده جیپ، «چارلز اِرل گری» بود؛ مأمور نظامی آمریکایی مستقر در ایران. خبر تصادف خیلی زود در شهر پیچید. مردم کرمانشاه مقابل بیمارستان تجمع کردند و فریاد اعتراضشان را بالا بردند. مأمور آمریکایی بازداشت شد، اما ساعتی بیشتر نگذشت که خودرویی از تهران رسید، چارلز را از بازداشتگاه بیرون آورد و بیهیچ توضیحی با خود برد. مردم خشمگین، این بار مقابل دادگستری جمع شدند، اما نیروهای حکومتی تجمع را بهسرعت پراکنده کردند. پرونده بسته شد و خون دختربچهای ایرانی، در سایه سکوت، پایمال شد.
.png)
*اسناد لانه جاسوسی حقیقت را فاش کردند
سالها بعد، با انتشار اسناد لانه جاسوسی، اصل ماجرا روشن شد. در میان آن اسناد، نامهای از سفارت ایالات متحده به وزارت خارجه رژیم پهلوی دیده میشود که حقیقت را برملا میکند: «سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی احتراما به اطلاع میرساند که در تاریخ ۳ مارس ۱۹۶۵ (۱۲ اسفند ۱۳۴۳) در کرمانشاه، یک وسیله نقلیه موتوری به رانندگی «چارلز. ال. گری» که در حال انجام مأموریت اداری بوده و از متخصصین رده ۴ آرمیش – مگ میباشد، با دوشیزه «ایران سلیمی» تصادف نمود. در ۱۱ مارس (۲۰ اسفند) دوشیزه سلیمی بر اثر جراحات وارده درگذشت. سفارت مایل است تأسف عمیق خود را از وقوع این حادثه ابراز دارد. نظر به اینکه آقایگری بر اساس کنوانسیون وین از امتیازات و مصونیتهای سیاسی برخوردار است، خواهشمند است مقامات ذیصلاح ایران را از این موضوع مطلع فرمایید. پرونده نامبرده هماکنون در دست بررسی مقامات نظامی آمریکایی است. »سفارت آمریکا، به استناد قانون تحقیرآمیز کاپیتولاسیون، مأمور خود را آزاد کرد؛ و حکومت پهلوی جز نظارهگر بودن، کاری نتوانست بکند.

*وقتی امام خمینی پرده از ذلت حکومت برداشت
لایحه استفاده مستشاران نظامی آمریکا از مزایا و مصونیتهای پیمان وین، ۲۱ مهر سال ۴۳ پس از بحثهای نهچندان جدیِ موافق و مخالف نمایندگان، در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امام خمینی (ره) در یکی از پیامهای چهارم آبان ۱۳۴۳ پرده از این فاجعه برداشتند و فرمودند: «ملت ایران را از سگهای آمریکا پستتر کردند! اگر کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواستش میکنند؛ اما اگر شاه ایران، یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میشود! و اگر یک آشپز آمریکایی، شاه ایران یا مرجع ایران را زیر بگیرد، هیچکس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه میخواستند از آمریکا وام بگیرند. آمریکا گفت این کار باید بشود، و چند روز بعد دویست میلیون دلار وام دادند تا سیصد میلیون بگیرند!» حادثه مرگ ایران سلیمی تنها یک تصادف نبود؛ نماد یک دوره بود، دورهای که در آن جان یک کودک ایرانی، در برابر اراده سفارت آمریکا هیچ ارزشی نداشت. خون او نه در دادگاه که در وجدان بیدار ملت فریاد زد و تبدیل به نشانهای از بیداری شد.



