به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فرهیختگان،
مهدی کروبی که در انتخابات سال 88 با 338 هزار رأی حتی به اندازه نصف نفر سوم، یعنی محسن رضایی هم رأی نیاورد و آخر شده بود، به یکباره به کمپین مدعیان تقلب پیوست تا سنگینی شکست متحملشده را از دوش خود برداشته و به حاکمیت تحمیل کند.
کروبی که در ادعای تقلب از کاندیدای نفر دوم هم جلوتر رفت و بیانیههای تندتری میداد، تصویری از خود ساخت که از بیرون توسط طیف رادیکال اصلاحطلبان به نفع تنشآفرینی خطدهی میشد.
این کارکرد ماشین امضاگونه بعد از 16 سال همچنان ادامه داشته و کروبی رأی بازنده خود را هر بار برای یک کنش رادیکال دیگر به حراج میگذارد. در جدیدترین کنش، اخیراً یک خبر از دیدار کروبی با فرزندان میرحسین موسوی منتشر شده که در آن به نقل از کروبی ادعای تقلب در انتخابات سال 88 بار دیگر تکرار شده است.
این ادعا که تاکنون توسط چهرههای شاخص اصلاحطلبان و حتی شخص خاتمی رد شده، بیشتر از آنکه برای حفظ فضای اتهام کارکرد داشته باشد، به امید جذب بدنهای در فضای رادیکالیسم مطرح شده است؛ اما بدنه رادیکال نویسنده متنهای کروبی باید بدانند که در فضای دوقطبی و پرتنش بدنه به سمت مدلهایی رادیکالتر از کاندیداهای 300 هزار نفره رفته و کروبی بهرهای از تنشی که سعی در دامن زدن به آن دارد، نخواهد برد.
تکرار ادعایی تاریخمصرفگذشته که سیدمحمد خاتمی در سال 1391 صراحتاً رد کرد و گفت «من نمیگویم تقلب شده است»، محمدعلی ابطحی، چهره نزدیک به خاتمی آن را «اسم رمز آشوب» خواند و سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات به «تدلیس سیستماتیک» تقلیل داد، نهتنها پایگاه کروبی و طیف رادیکال نویسنده بیانیههایش را گسترش نمیدهد بلکه درگاههای سیاستورزی اصلاحطلبان رادیکال را مسدود میکند.
تئوریسینهای رادیکالیسم گمان میکنند تنشآفرینی فرصت امتیازگیری را تسهیل میکند؛ اما در عمل فهمی معکوس علیه آنها ایجاد میشود.
نبش قبر ادعای تاریخ مصرف گذشته
کروبی درحالی ادعای تقلب در انتخابات را مطرح میکند که این ادعا مدتهاست تاریخ مصرف خود را ازدست داده و چهرههای مختلفی از اصلاحطلبان ازجمله سیدمحمد خاتمی آن را رد کردهاند.
خاتمی سال 91 در نشستی با برخی از جوانان تأکید کرد که در انتخابات 88 تقلبی صورت نگرفته است و گفت: «من نمیگویم که تقلب شده است.» محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز و از چهرههای نزدیک به خاتمی نیز در دادگاه علنی رسیدگی به اتهامات برخی چهرههای سیاسی در بخشی از دفاعیات خود گفته بود: «تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم در خیابانها هم در آن موجود بود.»
محمد عطریانفر، فعال اصلاحطلب و از اعضای حزب کارگزاران نیز در یک گفتوگوی ویدئویی در این باره گفته بود: «باتوجهبه تجربه کاری در وزارت کشور معتقدم در انتخابات تخلف میشود؛ اما تخلف تأثیرگذار در میزان آرا صورت نمیپذیرد. بر همین اساس در سال 88 نیز آقای احمدینژاد منتخب مردم بود.»
سعید حجاریان که از او بهعنوان تئوریسین جریان اصلاحات یاد میشود نیز سال 92 طی گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم در مورد انتخابات سال 88 نظرش را اینگونه مطرح کرد: «نه میگویم تقلب شده و نه میگویم تخلف شده است. ترجیح میدهم اسم جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن «تدلیس سیستماتیک» است.» او منظورش از این تعبیر را اینگونه تشریح کرد که دولت نهم با اقداماتی مانند یارانهدادن، پولپاشی کرده و از این طریق برای خود محبوبیت ایجاد کرده است.
امضای کروبی پای صدای منتقمان از دولت
دیدار اخیر کروبی با فرزندان موسوی و تکرار ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ اهدافی را دنبال میکند که میتواند از چند زاویه موردبررسی قرار گیرد. اولین انگیزه، تلاش برای حفظ بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ در کمپین انتخاباتی پزشکیان وارد شدند. در آن انتخابات اصلاحطلبان با حمایت از پزشکیان توانستند بخشی از رأیدهندگان ناراضی از شرایط کشور را پای صندوق بیاورند.
اکنون با گذشت زمان و مواجهه دولت با چالشهای اجرایی ممکن است برخی از این حامیان احساس ناامیدی کنند.
تکرار روایتهای گذشته مانند ادعای تقلب ۸۸ با این هدف صورت میگیرد که بهعنوان ابزاری برای مرزبندی با دولت عمل کرده و این بدنه را به نفع اصلاحطلبان رادیکال نگه دارد.
این رویکرد همچنین میتواند با هدف تقابل با دولت صورت گرفته و به تلاشی برای براندازی دولت نیز تعبیر شود. جریان اصلاحطلب با استفاده از بلندگوی تندروی کروبی میخواهد مسیر امتیازگیری از دولت را فراهم آورده و درصورتیکه دولت پزشکیان به این امتیازات تن ندهد، دامنه رادیکالیسم در کشور را گسترش دهد و بدیهی است که اولین قربانی رادیکالیسم دولت است که متحمل هزینههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.
دومین انگیزه، مرتبط با درک آنها از فضای اجتماعی کشور است. آنها گمان میکنند جامعه ایران پس از اعتراضات مختلف و تغییرات اقتصادی - اجتماعی در سالهای اخیر به سمت قطبیسازی بیشتری حرکت کرده است. در چنین فضایی جریان اصلاحطلبی میخواهد صدایی داشته باشد تا با لحن تندتر سخن گفته و بدنهای را جذب کند که از راهکارهای میانه فاصله گرفتهاند.
کروبی با سابقه حضور در اعتراضات ۸۸ شخصیتی است که اصلاحطلبان رادیکال گمان میکنند میتواند بهعنوان چنین صدایی عمل کند. سومین انگیزه، فشار بر طیف میانه اصلاحطلبان منتقد به دولت است. تکرار ادعای تقلب میتواند پیامی به میانهروها یا منتقدان دولت پزشکیان باشد که اگر با جریان رادیکال همراه نشوند، گزینههای رادیکالتری برای کنش وجود دارد.
این انگیزهها باید در چهارچوب واقعیتهای فعلی سنجیده شوند، جایی که دولت پزشکیان بر پایه همگرایی شکلگرفته و بافت اصلی حاکمیت و جامعه با آن وارد تقابل نشدهاند. چنین کنشهایی اثراتی دارند که برخلاف طراحیهای صورتگرفته میتواند به ضرر کل جریان اصلاحطلبی تمام شود.
انسداد خودخواسته همه درگاهها
دولت مسعود پزشکیان که با شعارهای همگرایی و تمرکز بر مسائل اجرایی روی کار آمده، در فضایی تنفس میکند که همکاری بین نهادها و گروههای مختلف را طلب میکند. هرگونه رادیکالیزه شدن فضا بهویژه از سوی چهرههای اصلاحطلب که خود را حامیان پزشکیان در انتخابات میدانستند، میتواند این همگرایی را مختل کند.
در این چهارچوب تکرار ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ که حتی چهرههای شاخص اصلاحطلبان ازجمله سیدمحمد خاتمی هم آن را رد کردهاند، میتواند بهعنوان انتقامی از دولت پزشکیان بابت تنندادن به تمامیتخواهی اصلاحطلبان تفسیر شود و این تلقی را به وجود آورد که برخی گرایشهای رادیکالتر در اصلاحطلبی از کروبی بهعنوان بلندگویی برای تقابل با دولت استفاده کردهاند. در چنین فضای تقابلی با پزشکیان، اصلاحطلبان رادیکال درگاههای باقیمانده برای بلندکردن صدای خود در دولت را نیز از دست خواهند داد.
امتیاز نمیگیرید؛ اما از دست میدهید
اثر دوم این کنش اشتباه بستهشدن مجاری سیاستورزی داخلی برای اصلاحطلبان است. تئوریسینهای پشت پرده رادیکالیسم گمان میکنند تنشآفرینی فضای امتیازگیری را برای چهرههای میانهروتر آنها باز میکند تا در نهادهای اجرایی و سیاسی جایگاه بگیرند؛ اما در عمل این رفتار میتواند فهمی معکوس ایجاد کند. اینکه اصلاحطلبان حتی پس از سالها حصر یا محدودیت تمایل به کنشهای ضدساختاری داشته باشند، این فهم را ایجاد میکند که گشایش مسیرها مقابل آنها صرفاً به واگرایی بیشتر منجر میشود نه همگرایی.
نتیجه چنین فهمی سلب هرگونه جایگاه احتمالی از آنها خواهد بود. تکرار چنین ادعاهایی باعث میشود تا منتقدان به رفع حصر، فضا را برای بسط منطق خود فراهم دیده و مطالبه بستن فضا به روی اصلاحطلبان رادیکال مشروعتر شود. این اثرات معکوس نهتنها اهداف اولیه را ناکام میگذارند، بلکه جریان اصلاحطلبی را در موقعیت ضعیفتری قرار میدهند.
نوستالژیبازی با کمتر از نیم میلیون رأی
در فضای دوقطبی که کروبی سعی در ایجاد آن دارد، جذب از طریق رادیکالیسم متوسط کارایی ندارد، زیرا رقابت با مدلهای افراطیتر جلو میرود. کروبی با رأی ۳۳۸ هزار نفری در انتخابات سال ۸۸ نماینده بخشی محدود از جامعه بود و تکرار ادعاهای گذشته نمیتواند این پایگاه را به طور قابلتوجهی گسترش دهد. دیدار با فرزندان موسوی و تأکید بر تقلب ۸۸، بیشتر نوستالژیک است تا جذبکننده. کروبی درنهایت در همان پایگاه محدود خود، محدود میماند و از تنشهای ایجادشده بهرهای نمیبرد.



