سه شنبه 18 آذر 1404 - Tue 09 Dec 2025
  • در استراتژی جدید امنیت ملی ترامپ، جایگاه اروپا، چین و خاورمیانه کجاست؟

  • کروز سنگرشکن امریکایی!!

  • روایت تازه فرمانده کل سپاه از حمله موشکی به پایگاه آمریکایی

  • پنج برداشت کلیدی از سند امنیت ملی آمریکا

  • غلط زیادیِ دزدان دریایی!

  • رهبرانقلاب: جمهوری اسلامی، منطق غرب درباره زن را باطل کرد/ رسانه‌ها مراقب باشند ترویج دهنده تفکر غلط غربی درباره زن نباشند +عکس و فیلم

  • آمریکا و اسرائیل قادر به براندازی یا مهار هسته‌ای و موشکی ایران نیستند

  • قمار بن‌سلمان، موازنه وحشت در خلیج فارس

  • اقتصاد و سیاست، برای «طبقات فقیر» خیر، برای «طبقه متوسط» آری!

  • مراسم روز بسیج در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد

  • آتش‌بسی که آتش‌بس نیست

  • آقای پزشکیان! مراقب «‌بازی در دو نقش» باشید!

  • مراسم شام شهادت حضرت زهرا(س) با حضور رهبر انقلاب برگزار شد +فیلم

  • نخست وزیربعدی عراق و رقابت تهران–واشنگتن؛ آیا السودانی می‌ماند؟

  • پوتین با جام جهانی جدید به جنگ فیفا آمد

  • هشدار انصارالله به بن‌سلمان درباره ماجراجویی جدید

  • اولین شب مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا (س) بیت رهبری

  • پرواز ایلوشین برای مهار حریق الیت

  • شکست پروژه هژمونی آمریکا؛ متحدان در بی‌ثباتی، رقبا در اقتدار

  • شهیدی که دور از چشم رزمندگان زباله جمع می‌کرد +عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 406421
    تاریخ انتشار: 11/مرداد/1404 - 15:14

    خطای محاسباتی درباره براندازی موجب تقویت داخلی ایران شد

    پس از وقوع درگیری مستقیم میان ایران و ایالات‌متحده و اسرائیل، بار دیگر موضوع دخالت خارجی در ایران به کانون توجه رسانه‌ها و محافل سیاسی غرب بازگشته؛ این در حالی است که نه تجربیات گذشته در منطقه و نه ارزیابی کارشناسان، هیچ‌کدام افقی روشن برای این سیاست ترسیم نمی‌کنند.

    خطای محاسباتی درباره براندازی موجب تقویت داخلی ایران شد

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از کیهان ،

    «سیاست تغییر نظام در ایران از طریق فشار خارجی و مداخله نظامی، نه‌تنها بی‌ثمر بوده بلکه موجب تقویت انسجام داخلی جمهوری اسلامی شده است».
    نشریه انگلیسی میدل‌ایست‌مانیتور ضمن انتشار تحلیل فوق نوشت: در ماه‌های پایانی سال ۲۰۲۵، عرصه سیاسی خاورمیانه بار دیگر شاهد جان‌گرفتن ایده‌ای کهنه شد؛ ایده‌ای که تجربه شکست‌های پیاپی را دارد: « تغییر ساختار قدرت در ایران از مسیر فشار خارجی به‌ویژه از طریق مداخله نظامی.»
    پس از وقوع درگیری مستقیم میان ایران و ایالات‌متحده و اسرائیل، بار دیگر موضوع دخالت خارجی در ایران به کانون توجه رسانه‌ها و محافل سیاسی غرب بازگشته؛ این در حالی است که نه تجربیات گذشته در منطقه و نه ارزیابی کارشناسان، هیچ‌کدام افقی روشن برای این سیاست ترسیم نمی‌کنند.
    سیاست تغییر ساختار قدرت در ایران همواره بر این فرض بنا شده که فشار خارجی می‌تواند ساختار سیاسی ایران را به‌سرعت متلاشی کند. با این حال، واقعیت آن است که نظام سیاسی ایران، شبکه‌ای پیچیده از نهادهای دفاعی، اطلاعاتی و ظرفیت‌های بسیج اجتماعی ایجاد کرده که توانایی واکنش سازمان‌یافته در برابر سناریوهای فشار اقتصادی، نظامی و سیاسی شدید را دارند. برخلاف تصور رایج، اعتراضات داخلی یا نارضایتی اجتماعی لزوماً به معنای آمادگی جامعه برای پذیرش دخالت خارجی نیست. تجربه نشان داده که در بسیاری از موارد، فشار بیرونی نه‌تنها به تضعیف قدرت منجر نشده، بلکه به تقویت انسجام داخلی و رشد گرایش‌های ملی‌گرایانه انجامیده است.


    این سیاست که ایالات‌متحده و متحدانش از دهه ۱۹۸۰ تاکنون در قالب‌های گوناگون پیگیری کرده‌اند، نه‌تنها در قبال ایران بی‌ثمر بوده، بلکه در سایر کشورها نیز عمدتاً به بی‌ثباتی و آشوب انجامیده و کمتر به تحول سیاسی پایدار منجر شده است. تجربه‌هایی همچون لیبی و ونزوئلا به‌روشنی نشان می‌دهد که اتکا به فشار خارجی، بدون وجود اجماع و انسجام داخلی، نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت. در مورد ایران، حاکمیت ریشه در پیوندهای اجتماعی و انسجام ایدئولوژیک دارد؛ از همین‌رو، هرگونه تلاشی برای تحمیل تغییر از بیرون همواره با شکست رو‌به‌رو بوده است.

    اصرار بر تداوم این سیاست تاریخ‌مصرف‌گذشته، نه نشانه وجود راه‌حل، بلکه بیانگر فقر راهبردی در سیاست خارجی غرب است.
    سیاست‌هایی همچون اعمال تحریم‌های سنگین یا تهدید به اقدام نظامی، نه‌تنها موجب تضعیف حکومت ایران نشده‌اند، بلکه در عمل نتایجی معکوس به همراه داشته‌اند. 
    برخلاف برداشت برخی محافل غربی، جمهوری اسلامی صرفاً یک ساختار سیاسی نیست؛ بلکه در تار ‌و‌ پود نهادهای دینی، نظامی و ایدئولوژیک کشور تنیده شده و بخش مهمی از هویت دولت ایرانی را تشکیل می‌دهد.
    یکی از اساسی‌ترین خطاهای محاسباتی در مواجهه با ایران، چشم‌پوشی از توانایی نظام برای تطبیق و سازگاری با فشارهای خارجی است.

    آنچه گاه به عنوان شکاف میان دولت و جامعه تفسیر می‌شود، در واقع می‌تواند بازتاب روند مذاکره و چانه‌زنی باشد؛ فرآیندی که در بسیاری از جوامع در حال گذار مشاهده می‌شود. ساختارهای ایدئولوژیک و نظامی ایران، نه‌تنها در شرایط بحرانی قادر به دفاع از خود هستند، بلکه توانایی بازتولید و تقویت مشروعیت نظام را نیز در اختیار دارند.


    تحولات سال ۲۰۲۵ نشان داد که علی‌رغم اعمال فشارهای بی‌سابقه، ایران نه‌تنها توانسته ساختار خود را حفظ کند، بلکه در برخی عرصه‌ها، سیاست‌ها و موقعیت امنیتی خود را بازتعریف کرده و نقش منطقه‌ای خود را بازیابی کند. این واقعیت، تردیدهای جدی نسبت به ادعاهای مطرح‌شده را ایجاد می‌کند.


    در شرایطی که جهان به‌سوی شکل‌گیری نظمی چندقطبی پیش می‌رود، ادامه سیاست‌های مبتنی بر زور و بی‌اعتنایی به اصل حاکمیت ملی کشورها، با واکنش و مقاومت فزاینده قدرت‌های نوظهور مواجه خواهد شد. کشورهایی مانند چین، روسیه و حتی برخی دولت‌های عربی، تمایل چندانی به همراهی با پروژه‌های تقابلی علیه ایران از خود نشان نمی‌دهند.

    این روند، ایالات‌متحده را در موقعیتی ژئوپلیتیک منزوی قرار می‌دهد؛ آن هم در زمانی که همکاری‌های چندجانبه برای مدیریت بحران‌های جهانی بیش از هر دوره دیگری ضرورت یافته است.

    نظرات بینندگان
    نظرات شما