به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از جوان
در فاصله چند هفته مانده تا آغاز لیگ جدید، تنور فصل مکاره نقل و انتقلات چنان داغ است که بیم آن میرود ریشههای فوتبال ایران را بسوزاند! البته مثل همیشه در برای همه روی یک پاشنه نمیچرخد و عمدتاً باشگاههایی که پشتشان به نهادهای دولتی، صنعتی یا بانکی گرم است، تاخ و تاز میکنند و بیمحابا بر تعداد صفرهای قرارداد بازیکنان مدنظر خود میافزایند، بیآنکه سدی مقابل خود ببینند یا نگرانی بابت فرداروز و موعد پرداخت مبلغ قراردادهایی که میبندند به دل راه بدهند. این رویه، رقابتی نابرابر بین تیمهای لیگ ایجاد کرده است، رقابتی که نه سقف مشخصی برای دستمزدها دارد و نه ارزشیابی دقیقی برای سنجش قیمت بازیکنان. مسئلهای که دست مدیران نالایق فوتبال ایران را برای ریخت و پاشهای بیحساب و کتاب باز گذاشته است.
بیتردید روزی را که رویانیان پای قراردادهای میلیاردی را به فوتبال ایران باز کرد، تصور نمیشد قرار است طی تنها چند سال، کار به رقمهای نجومی کشیده شود که در مخیله هیچ کس نمیگنجد. اما امروز ناباورانه شاهد آن هستیم که آقایان بازیکن پابهسن گذاشتهای را که سال قبل ۱۸ میلیارد دریافت کرده با رقم ۹۰میلیارد راضی به تمدید میکنند! رشدی پنج برابری در کمتر از ۱۲ ماه، آن هم در شرایطی که نه تورم چنین جهشی داشته، نه کیفیت فوتبال و بازیکنان آن! رشد بیرویهای که فوتبال را به سمت ورشکستگی سوق میدهد، اما تنها چیزی که در پی عقد این قرادادهای بیضابطه شاهدیم، واکنش رسانههاست و تیترهای انتقادآمیزی است که متأسفانه خم به ابروی مدیران نالایق و بیکفایت فوتبال ایران نمیآورد.
هیچ توجیه منطقی ندارد عقد قراردادهایی اینچنین نجومی با بازیکنانی که هیچ جاذبه فنی ندارند. اما نه متر و معیاری برای ارزیابی واقعی ارزش بازیکنان وجود دارد و نه کسی از سازوکار پشت پرده آن میپرسد. همین میشود که در یکچشم و همچشمی تعجببرانگیز، بازیکنان با عقد قراردادهایی نجومی که برای مردم عادی چیزی فراتر از رؤیا و خیال است، از این باشگاه راهی آن باشگاه میشوند یا منت تمدید قراردادهایشان را بر سر هواداران میگذارند، بیآنکه هیچ نهاد و ارگانی این سؤال برایش پیش بیاید که هزینهاین ریخت و پاشها قرار است از کجا تأمین و قرار است به چه قیمتی برای فوتبال تمام میشود!
متأسفانه بخش عمده باشگاههای پرهزینه ایران به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با تکیه بر منابع دولتی است که اداره میشوند. منابعی که یا از طریق حمایت صنایع بزرگ پتروشیمی، فولاد، معادن یا بانکهای قدرتمند تأمین میشوند. در چنین شرایطی هرج و مرج مالی در عین ناباوری به امری عادی بدل شده که نه تنها سلامت فوتبال را خدشهدار کرده و زیر سؤال برده که آینده آن را هم در معرض خطر قرار داده است. با وجود این آقایان مسئول هنوز مجاب نشدهاند که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم افسار این بیانضباطی مالی را بکشند و گامی برای کوتاه کردن دست مدیران بیکفایتی که اینچنین آزادانه از جیب ملت هزینه میکنند، بردارند.
تأسفبارتر از دستدرازی مدیران نالایق به جیب ملت این است که به نظر میرسد این حجم از ریخت و پاشهای بیضابطه هنوز هم نتوانسته دغدغهای برای آقایان تصمیمگیرنده یا نهادهای نظارتی ایجاد کند که اگر کرده بود باید شاهد واکنشی جدی بودیم، اما تنها چیزی که این روزها دیده میشود بیتفاوتی آقایان است و روزه سکوتی که گویا قرار نیست به آن پایان دهند! مهار این روند نیازمند ورود نهادهای نظارتی و فدراسیون است. فدراسیونی که باید نقش تنظیمکننده بازار را داشته باشد نه ناظری که صدایش هم در نمیآید، چراکه سکوت مقابل این حجم از ولنگاری مالی هیچ توجیهی ندارد. در عین ناباوری سقف دستمزد و بودجه باشگاهها، همچنان روی کاغذ باقیست و نتوانسته مقابلهای با زیادهخواهی مدیران، بازیکنان و دلالها داشته باشد. با وجود این هیچ صدایی از سوی فدراسیون و نهادهای بالادستی برای توقف این روند شنیده نمیشود و این جای سؤال دارد.
رشد غیرقابل تصور رقم برخی قراردادها در حالی است که فوتبال ایران طی سالهای گذشته نهتنها در درآمدزایی موفق نبوده، بلکه بسیاری از منابع درآمدی خود مانند بلیتفروشی، تبلیغات محیطی و حق پخش تلویزیونی یا مسدود شده یا به شکل کامل به باشگاهها نرسیده و به همین دلیل فوتبال ایران به یک مصرفکننده صرف تبدیل شده است، مصرفکنندهای با ولع بالا و بدون منبع مشخص برای جبران هزینهها. چنین مسیری اگرچه در ظاهر به تقویت تیمها و جذب ستارهها منجر میشود، اما در باطن چیزی جز تیشه زدن به ریشه فوتبال ایران نیست و ادامه این روند بیشک به بحرانی عمیقتر از آنچه امروز با آن روبهرو هستیم منجر خواهد شد، چراکه تردیدی نیست باشگاههایی که بهجای تولید و توسعه، تنها خرج میکنند، سرانجام با فشار انبوه مطالبات، بدهیها و شکایتهای داخلی و بینالمللی از پا درمیآیند، چراکه در ایران فوتبال به جای آنکه مثابه تمام دنیا به یک صنعت درآمدزا تبدیل شود به محلی برای هدر رفتن منابع ملی تبدیل شده است، آنهم در شرایطی که اکثر کشورهای صاحبسبک در فوتبال با نظارتهای سختگیرانه از عقد قراردادهای نجومی ممانعت میکنند تا فیرپلی مالی رعایت شود، اما در فوتبال ایران آقایان یا سکوت اختیار میکنند یا با وضع قوانینی که هیچ ضمانت اجرایی ندارد، شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکنند و، چون نهاد مستقلی برای حسابرسی مالی وجود ندارد، مدیران بیکفایتی که چنین هزینههای هنگفتی را روی دست باشگاهها میگذارند، پس از برکناری حتی بازخواست هم نمیشوند.
فوتبال ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نظارت دقیق، شفافیت مالی و برخورد قاطع با ریختوپاشهای بیمنطق است، چراکه در صورت ادامه این رویه و عدم دخالت جدی و مؤثر فدراسیون و نهادهای نظارتی، باشگاهها و دستآخر فوتبال ایران رو به نابودی میرود و ورشکسته میشود.