سه شنبه 05 فروردين 1404 - Tue 25 Mar 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • تصاویر هوایی از منابع قدرت ایران

  • آیا آمریکا برای سومین دوره ریاست جمهوری ترامپ آماده است؟

  • حضور مردم در نماز جمعه نصر دنیا را متعجب کرد/ آمریکایی‌ها بدانند در برابر ملت ایران با تهدید به جایی نمی‌رسند/ دشمنان بدانند اگر خباثتی نسبت به ملت ایران انجام دهند سیلی سخت خواهند خورد/ مراکز مقاومت

  • پاسخ رهبر انقلاب به یک سؤال فراگیر؛ وظیفه امروز جوان مؤمن انقلابی چیست؟

  • پیام نوروزی رهبر انقلاب: سال ۱۴۰۴ سال سرمایه‌گذاری برای تولید خواهد بود+عکس و فیلم

  • جنگ در بن بست!

  • بازنشر دستخط رهبر انقلاب درپی ادعای خلاف واقع روحانی

  • ترامپ به دنبال جنگ محدود است

  • ما فقط حوثی‌ها را پاسخگو نخواهیم کرد، بلکه ایران و حامیان آن را نیز پاسخگو خواهیم کرد

  • سرقت اردوغان از گاز گلخانه‌ای ایران

  • ناگفته های تجمع حجاب

  • ستاره پرسپولیس بازی تیم ملی را از دست داد

  • لبنان در مسیر عادی‌سازی روابط؟!

  • طرح ترافیکی نوروز از فردا آغاز می‌شود

  • یک ساعت پیش بابا از امامدام انتقاد کردم که چرا باید با آقای منتظری این کار را بکند؟/ مهدی که زندان بود مامان خیلی با بابا دعوا می کرد

  • ما با پیشنهاد آتش‌بس موافقیم/ اگر با واشنگتن در زمینه انرژی به توافق برسیم، گاز روسیه را به اروپا باز خواهیم گرداند.

  • چها«قاشق‌زنی» چهارشنبه‌سوری در قزوین

  • عجیب ترین پل دنیا در ژاپن

  • پیچیدگی مواجهه با واسطه‌گری روسیه

  • سوریه در میانه ناآرامی و اتحادی تاریخی!

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 395742
    تاریخ انتشار: 07/اسفند/1403 - 15:55

    مدینه شهر ممنوعه‌ها + عکس و فیلم

    مدینه این روزها دو چهره دارد: یکی گنبد سبز و یاد پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگری محدودیت‌هایی از سوی مأموران سعودی که زیارت را سخت می‌کند.

    مدینه شهر ممنوعه‌ها + عکس و فیلم

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس؛

    پیرمردی ترک زبان کنارم ایستاده و با لحن ساده می‌گوید که «مَنَباخ»! و با چشمانش به پیامبر سلام‌الله‌علیها التماس می‌کند تا به او نگاهی بیندازد. انگار تازه یاد گرفته‌ام که باید با چه زبانی اینجا درد دل کنم. زیر لب می‌گویم که «می‌شود نگاهی هم به من بیندازی.»اینجا همه چیزش فرق دارد. همیشه عادت داشتم گنبدها را یا طلایی یا با کاشی‌های فیروزه‌ای ببینم. اما حالا گنبدی سبز چشمانم را نوازش می‌دهد. اسم حرم پیامبر و گنبد خضراء می‌آید، در هر نقطه این عالم خاکی باشی، دلت به یاد مدینه و غربت بقیع می‌افتد. حالا فکر کن که روبروی گنبد رحمةللعالمین ایستاده‌ای. مداحی «مدینه شهر پیغمبر» با نوای حاج منصور ارضی در ذهنت مرور می‌شود. هر چه که فکر کرده‌ بودی که بگویی و از او بخواهی، از یادت رفته. فقط خودش را می‌خواهی. به قول پیرمرد ساده‌دل «مَنَباخ»!

    التماس دعاهایی را که موقع بدرقه پشت سرت می‌گفتند، به یاد می‌آوری. دستت را طبق عادت که به هر زیارتگاهی می‌روی، به نشانه ادب روی سینه می‌گذاری و به رسول خدا سلام می‌دهی.اما همین که مأموران سعودی متوجه می‌شوند، نزدیک شده و تذکر می‌دهند که اینگونه زیارت نباید کرد. اینجا آداب زیارت هم متفاوت است. انگار آنها آداب زیارت را هم باید به زائران دیکته کنند. خفقان در مدینه موج می‌زند.
     
    اگر نزدیک بقیع بود، می‌گفتم که خب قبلاً هم اعلام کرده‌اند که بانوان اجازه ورود که هیچ، حتی نزدیک شدن به پنجره‌های بقیع را هم ندارند. اما دیگر نمی‌دانستم آنها نگاه‌های ما را هم دنبال می‌کنند. مدیر کاروان گفته بود که روی ارتباط زنده صوتی و تصویری حساس هستند و با هوش مصنوعی رصد می‌کنند و در صورت تخطی از قانون‌های من‌درآوردی که گذاشته‌اند، هر جایی باشی می‌آیند سراغت. حتی گفته بود که چند نفر از زائران به‌خاطر گفت‌وگو و صحبت با چند زائر خارجی دستگیر شده‌اند.دوستانی که سال‌های گذشته رفته بودند، می‌گفتند که مأموران سعودی در جاهایی با زائران همراه می‌شوند اما حالا خبری از رفتار مهربانانه نبود.البته از قبل هم پیش زمینه‌ای از سخت‌گیری‌های سعودی‌ها داشتم اما در تصورم هم نمی‌گنجید که نه تنها درباره شیوه زیارت بلکه حتی نمازخواندن هم بخواهند اعمال نفوذ کنند.
     
    به سوی باب مکه رفتم. آنجا مسیری است که در بیشتر ساعات مختص تردد آقایان است. نیروهای سعودی مسیرها را فشرده کرده بودند و دسترسی‌ها را محدود. وقتی می‌بینند که گوشه‌ای از صحن نشسته‌ای و با دیدن گنبد در حال راز و نیاز هستی، بلندت کرده و هر لحظه به نوعی در حال و هوای روحانی آنجا مزاحمت ایجاد می‌کنند. اما این‌بار در گوشه‌ای از ورودی 367 نشسته‌ام. جایی که گنبد را راحت می‌توانی ببینی. گفته بودند جز کتاب‌هایی که خود کاروان داده، کتاب ادعیه با خود نیاورید. آن هم از ممنوعیت‌های سفر به سرزمین وحی است. اما در تلفن همراه مفاتیح را دانلود کرده بودم تا بتوانم هر جایی از مسیر زیارت عاشورا و حدیث کسا را بخوانم.
    در جایی که دوربین‌ها من را احاطه کرده بود، نشستم. به گنبد سبز حرمش خیره شدم که اشک از چشمانم جاری شد. یادم افتاد که اینجا اشک ریختن برای پیامبر هم جرم است.به یاد غربت حضرت زهرا سلام‌الله علیها افتادم. چقدر حضرت زهرا سلام‌الله علیها سختی کشید تا حقانیت امام علی علیه‌السلام را ثابت کند. اهل‌بیت علیهماالسلام در این سرزمین چه کشیدند. حالا هم قبر حضرت زهرا سلام‌الله علیها بی‌نشان است و فرزندانش که چهار امام شیعه هستند، در مزاری بی‌بارگاه!نه به شکوه کربلا و بارگاه ملکوتی امام حسین علیه‌السلام و نه به مزار سوت و کور امام حسن علیه السلام که حتی یک چراغ بالای سر آن نیست. به یاد غربت امامان بقیع و روضه «چه حرمی داره حسین؛ ولی حسن آقام حرم نداره» افتادم. مدینه واقعاً غریب است و بقیع غریب‌تر.
    نزدیک غروب بود. درهای بقیع را هم بسته بودند و نه تنها بانوان بلکه آقایان هم دیگر نمی‌توانستند به زیارت بروند. به سمت نزدیک دیوارهای بلندی که مثل سدی در کنار دیوارهای بقیع زده‌اند، رفتم تا برای ائمه بقیع نماز بخوانم. آنجا ماشینی پارک شده بود. دور و برم را بررسی کردم تا مأموران سعودی نباشند. شروع کردم اول برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نماز خواندم. بعد هم برای امام حسن، امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفر صادق علیهم‌السلام. موقع شروع نماز در دلم گفتم که آخرین نماز را هم برای حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها می‌خوانم. همین که نیت کردم، مأمور سعودی سروکله‌اش پیدا شد.
     
    با عصبانیت به زبان عربی گفت که «چرا نزدیکی قبرها نماز می‌خوانی اینجا نماز خواندن ثوابی ندارد. برو در مسجد نماز بخوان تا ثواب ببری». این را همین‌طور تکرار می‌کرد و ایستاده بود تا از آنجا بروم. اما من که اقامه را بسته بودم، ادامه دادم.آن لحظه در دلم گفتم کاش ائمه بقیع در ایران مدفون بودند. کاش آنها حرم و بارگاهی داشتند تا دستم را گره می‌زدم به مشبک‌های ضریح و نزدیکی آنجا نماز می‌خواندم آن هم نه با ترس و لرز، بلکه با آرامش.


    download

    download

    download

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما