به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از مشرق ،
رادیو فردا در روز جمعه ۳۰ آبان، گفتوگویی با علی واعظ، مدیر بخش ایران در «گروه بینالمللی بحران»، دربارهٔ تصویب قطعنامهٔ پیشنهادی تروئیکای اروپا علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر کرد.
واعظ در این گفتوگو با توجیه اقدامات آشکارا ضدایرانی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، در آستانهٔ حملهٔ تروریستی به ایران در خردادماه، و با نادیده گرفتن گزارشهای جعلی این مقام که به موساد منتسب شده، صرفاً «تندرو»های ایران را متهم کرد که گروسی را به دشمنی با ایران متهم میکنند. او ادعا کرد گروسی اقدام خاصی علیه منافع ایران انجام نداده است.
البته لازم به ذکر است که یکی از همان «تندروها»ی مدنظر واعظ، احتمالا علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کنونی کشورمان است که در ۳۱ خرداد(در جریان جنگ تحمیلی) گفت که به موقع به حساب گروسی خواهیم رسید. او بار دیگر، در گفتگو با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب(۲۱ شهریور) صراحتا گروسی را آتشبیار معرکه علیه ایران خوانده بود.
علی واعظ در ادامه، با بیپروایی ادعا کرد که ایران «هیچ پشتوانهای» برای مذاکرات—جز همان تاکتیک «عدم شفافیت هستهای»—در اختیار ندارد.
"مذاکره نکردن با آمریکا، در واقع بازی کردن در زمین اسرائیل است. اسرائیل همیشه از انزوای دیپلماتیک ایران سود میبرد و این وضعیت را به عنوان بهانهای برای فشارهای بیشتر، از جمله حملات سایبری یا حتی نظامی، استفاده میکند. ایران باید نشان بدهد که آماده همکاری است – مثلاً با ارائه اطلاعات محدود به آژانس در ازای مشوقهای موقت، مثل آزادسازی بخشی از داراییهای مسدودشده. قطعنامه میتواند یک سیگنال باشد، نه پایان راه. ما در گروه بحران همیشه تأکید کردیم که دیپلماسی چندجانبه، تنها راه جلوگیری از فاجعه است. ترامپ یا هر رئیسجمهور آمریکایی دیگری، بدون مذاکره، گزینههای محدودی دارد و این به نفع هیچکدام نیست."
او بار دیگر، با فرورفتن در نقش «پلیس خوب»، و تکرار ادبیات شیادانهی تروئیکای اروپا(و البته جریانات غرب-شیفتهی داخل کشور) افزود:
" زمان هیچوقت ایدهآل نیست، اما تأخیر بیشتر، هزینه را بالاتر میبرد. تنشهای منطقهای – از غزه تا لبنان – نشان میدهد که بدون حل مسئله هستهای، ثبات کلی منطقه به خطر میافتد. ایران میتواند از کانالهای غیررسمی، مثل عمان یا قطر، شروع کند و پیشنهادهایی عملی بدهد. در نهایت، هر توافقی باید متعادل باشد: محدودیتهای هستهای برای ایران، در ازای تضمینهای امنیتی و اقتصادی از سوی غرب. این تنها راه خروج از این چرخه معیوب است."

علی واعظ، کارشناس جوانی که اظهاراتش با استقبال ویژهٔ رسانههای لیبرال و اصلاحطلب داخلی روبرو میشود، همان فردی است که اواخر شهریورماه امسال، جواد ظریف به انتقال اطلاعات از سوی او به آمریکاییها در خلال مذاکرات برجام اعتراف کرد. ظریف در این باره گفت:
" علی واعظ هر روز صبح سر صبحانه میآمد، اطلاعات درست را از من میگرفت و میبرد میداد به تیم مذاکرهکننده آمریکایی!"
چرا علی واعظ و اظهارات او مهم است؟ اهمیت علی واعظ و اظهاراتش به نفوذ فکری و عملیاتی او بر فرآیند برجام و هواداران داخلی آن بازمیگردد. این نفوذ تا بدانجا بود که به جرات میتوان گفت تیم دیپلماسی ایران در جریان توافقات موسوم به برجام، عملاً متن نهایی را از روی طرحها و پیشنهادهای علی واعظ بازنویسی کرد.
مشرق در تاریخ ۴ بهمن ۹۶، در گزارشی تفصیلی، به نقش پررنگ علی واعظ در تنظیم متن برجام پرداخت و حتی ماجرا در حدی بود که ظاهراً متن تنظیم شده توسط واعظ و «گروه بینالمللی بحران» توسط تیم مذاکرهکننده ایران امضا شد. متأسفانه، آن گزارش مشرق هیچ پاسخی از سوی دستگاه دیپلماسی کشور نداشت که به نوعی تأیید محتوای آن محسوب میشد.
گروه بینالمللی بحران(International Crisis Group)، یک سازمان ظاهراً غیردولتی و غیرانتفاعی است که در سال ۱۹۹۵ با هدف فعالیت در زمینه مطالعه مناقشات خشونتبار و تدوین راه حل برای آنها تشکیل شد. با این حال، افراد حاضر در هیأت امنا این سازمان که همه از سیاستمداران و سرمایهداران و چهرههای آکادمیک متنفذ هستند، نفوذ بسیار عمیق و محکم آن را در ساختار حکومتی ایالات متحده و سایر کشورهای غربی، آشکار می سازد. دسترسیهای گسترده آن به حلقههای تأثیرگذار سیاست و اقتصاد و منابع مالی تأمین کننده فعالیت آن، نشان میدهد که این سازمان(مستقر در بروکسل) در همکاری تنگاتنگ با دولت ایالات متحده و متحدان غربی آن کار میکند.

چهره اصلی و تأمینکننده مالی اصلی این سازمان هم کسی نیست جز فردی که نام او با فتنه ۸۸ برای ایرانیها هم به نامی آشنا تبدیل شد: جرج سوروس
سوروس کسی بود که حتی رهبر معظم انقلاب در در بیانات خود در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) مورخ ۲۰ اردیبهشت ۹۶، بدون نام بردن از سوروس، نقش او را در فتنه ۸۸ متذکر شدند:
"اگر کسی علیه امنیّت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند. آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من گرجستان را با ده میلیون دلار توانستم زیرورو کنم، در سال ۸۸ به فکر افتاد که جمهوری اسلامی را هم اینجوری [کند]. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد که جمهوری اسلامیِ با این عظمت را، ملّت ایرانِ با این عظمت را مقایسه کنند با کشورهای دستِ چندم دنیا و بخواهند اثر بگذارند و کار بکنند."
«علی واعظ»، یک تحلیلگر جوان ایرانی-آمریکایی است که با وجود سن نسبتاً کم، خیلی زود رشد کرد و به طور مشخص از حمایت عمیق و جدی محافل سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی برخوردار است. او که مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه «جانز هاپکینز» امریکا و دکترای خود را از دانشگاه ژنو سوئیس گرفته، و پیش از ملحق شدن به گروه بینالمللی بحران، عضو «فدراسیون دانشمندان آمریکایی» در واشینگتن دی سی بود، از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ دوره پست دکتری خود را در مدرسه علوم سیاسی کندی در دانشگاه هاروارد گذرانده است.
اهل فن میدانند که دانشگاه هاروارد و به ویژه مدرسه کندی آن، از دههها قبل، مهمترین منبع جذب نیروی نخبه دانشگاهی برای سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) بوده است و تقریباً بخش عمده دانشجویان با اصالت آسیایی که پای به این دوره میگذارند، در تور استخدام سیا قرار میگیرند (البته قطعاً این به این معنی نیست که همهی آنها که با پیشنهاد همکاری سیا مواجه میشوند، آن را میپذیرند یا لاجرم به عامل اطلاعاتی این کشور تبدیل میشوند).
اما آنچه که احتمال وابستگی واعظ به سیا را بالا میبرد، جدای از تحصیل او در دوره پست دکتری دانشگاه هاروارد، سابقه همکاری او با سیا در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ است. او در این بازه زمانی، خبرنگار «رادیو آزاد اروپا / رادیو آزادی» در سوئیس بود. رادیو آزاد اروپا در زمان جنگ سرد آمریکا با شوروی توسط سیا راهاندازی شد و بودجه آن تا سال ۱۹۷۲ اختصاصاً و البته مخفیانه توسط سیا تأمین میشد. در آن سال، با انتشار گزارشهایی درباره وابستگی این رادیو به سیا، سیا ظاهراً بودجه مستقیم این رادیو را قطع کرد، و بودجه آن زیر نظر کنگره امریکا قرار گرفت، ولی تقریباً همه کارشناسان سیاسی و امنیتی میدانند که این رادیو هم اکنون هم توسط سیا هدایت و تأمین مالی میشود. گفتنی است که شبکه رادیویی ضدانقلاب «رادیو فردا»، شاخه فارسی زبان رادیو آزاد اروپاست.

وبسایت گروه بینالمللی بحرام، در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵، حدود دو ماه بعد از امضای توافق هستهای، در گزارشی تفصیلی از نقش این گروه، و نقش دست کم دو تن از اعضای ارشد آن در روندهای منتهی به امضای توافق نهایی در روزهای پایانی پرده برمیداشت. این دو تن عبارت بودند از: رابرت مالی، رییس گروه بینالمللی بحران و «علی واعظ»، تحلیلگر ارشد این گروه.
در این میان نقش «علی واعظ»، طبق این گزارش، بسیار پررنگ بود، و او کسی بود که در هفتههای منتهی به روز امضای توافق، به مشاور ارشد تیمهای مذاکره کننده به ویژه تیم ایرانی، تبدیل شده بود.
پیش از آغاز آخرین و موفقترین سری از مذاکرات در ۲۰۱۲، گروه بحران ۵ گزارش درباره این موضوع نوشته بود که زیر نظر «گرت اِوانز»(Gareth Evans)، رییس وقت گروه و کارشناس ارشد عدم اشاعه، تهیه و توسط «رابرت مالی»، مدیر وقت برنامه خاورمیانه گروه بحران، هدایت شد. در ان گزارش های اولیه، زمانی که مذاکرات هستهای بین تهران و جامعه بینالملل در بنبست بود، گروه بحران تنها صدایی بود که مبنایی تحلیلی برای مصالحهی محوریِ نهایی ارایه داد: پذیرش غنیسازی محدود برای ایران، در بستر یک برنامه شفاف تحت کنترل سفت و سخت.
در ۲۰۱۲، «علی واعظ» به رابرت مالی ملحق شد، یک جوان ایرانی با دکترا در زمینه علوم هستهای و بیوشیمی، که مطالب زیادی درباره مذاکرات نوشته بود. او تبدیل به تحلیلگر ارشد امور ایران در گروه شد. واعظ با تسلط بر فارسی، انگلیسی و فرانسوی خیلی زود وارد تعامل با مذاکرهکنندگان ایران و ۱+۵ شد. در ۲۰۱۳ او به محل مذاکرات در آلماتی قزاقستان سفر کرد که در آن زمان تنها تحلیلگر مستقل؟! دنبالکننده مذاکرات در محل بود. در دوسال بعد از آن، او در مجموع ۳۰۰.۰۰۰ مایل هوایی سفر کرد و ۲۲ دور مذاکرات را در سطوح کارشناسان، مدیران سیاسی، وزیران خارجه و سازمان ملل تحت نظر گرفت و به نحو فزایندهای در آن دخیل شد.

در هفته آخر که منجر به توافق نهایی در جولای ۲۰۱۵ در وین شد، واعظ عملا ۲۴ ساعته حاضر و آماده بود. مذاکرهکنندگان مختلف او را برای صبحانه در ساعت۶ صبح، یا برای گپ و گفت در ساعت ۲ بعد از نیمه شب در راه رفتن به رختخواب دعوت می کردند. یا وزیر خارجه یکی از کشورهای اصلی مذاکرهکننده ۲ ساعت را به پالایش ایدهها با او اختصاص می داد؛ در موقعیتی دیگر، یک تیم کامل مذاکرهکننده از کشوری دیگر او را به ناهار دعوت می کردند تا درباره راههای پیش رو بحث کنند.
تفسیرهای رسانهای به قلم واعظ، در بین مذاکرهکنندگان دست به دست می شد، چرا که او دنبال ایجاد حمایت از قرارداد در افکار عمومی بود، به ویژه در ایالات متحده. در اوج مذاکرات او تا ۱۰ مصاحبه خبری در روز انجام می داد و حضوری چشمگیر به گروه بین المللی بحران در سطح تحلیلی در مذاکرات بخشیده بود. البته بیشترین اثر بر مذاکرات، حاصل ۶ گزارش مکتوب دیگر تهیه شده توسط گروه بود که نویسنده اصلی همه آنها واعظ بود.
در نهایت، با بررسی تطبیقی گزارش واعظ با عنوان «ایران و ۱+۵: حلّ مکعب روبیک هستهای»(۹ می ۲۰۱۴) و متن «توافق ژنو» بسیاری از تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که عملا آن گزارش، با تغییراتی بسیار جزیی، تبدیل به متن توافق برجام شد!
واعظ از زمان انتخاب مجدد ترامپ، بار دیگر به صورت روتین در رسانههایی چون نیویورکتایمز، CNN و Foreign Affairs ظاهر شده و مواضعی مانند "لزوم انعطاف ایران" را ترویج میکند. او حتی پس از حملهی تروریستی آمریکا به سایتهای هستهای، باز هم مرتب ایران را با ترساندن از «جنگ»، به لزوم انعطاف در برنامه هستهای و حتی منطقهای و موشکی فرامی خواند و معتقد است ایران باید با آژانس بینالمللی انرژی اتمی(علیرغم همه خیانتهای آن به اعتماد ایران) همکاری کامل صورت دهد.
او در همین ماه نوامبر، در گفتگو با فرانس۲۴، پیشنهاد مضحک «تست زدن ترامپ»، از طریق تعلیق داوطلبانهی غنیسازی با هدف «تنشزدایی» را مطرح کرده است!
و همین ۴ روز پیش، در گفتگو با رسانهی «اصطلاحاتنیوز»، در کمال وقاحت، ترامپ را «صادق» معرفی کرد که در نامه به رهبر انقلاب، صراحتا گفته بود، حمله خواهد کرد! به بیان دیگر، او به طور ضمنی حتی ادبیات خاص عراقچی و تیم دیپلماسی ایران بعد از حمله تروریستی اسراییل-ناتو به ایران را هم زیر سوال می برد که «ترامپ به دیپلماسی خیانت کرد و وسط مذاکرات، میز مذاکرات را بمباران نمود»، چرا که به زعم این عامل مرموز مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، ترامپ با ایران اتمام حجت کرده بود!
در نمایش نفاق این فرد، همین بس که در مرداد ۱۳۹۸، همزمان با دولت اول ترامپ و در اوج قدرت تیم روحانی-ظریف، در گفتوگو با بیبیسی ادعا کرد: روی خوش نشان دادن ایران به مذاکره با ترامپ، موجب جریتر شدن دولت آمریکا خواهد شد.
" امروز مشکل دولت ترامپ این است که فقط از راه تهدید و ارعاب به دنبال مذاکره است، سناتور رند پال نیز در نیویورک ظریف را تهدید کرد که اگر به کاخ سفید نرود تحریم میشود؛ هیچ کشوری که برای خود آبرو و عزت قائل باشد در چنین شرایطی تن به مذاکره نخواهد داد."
او که یک مهره اطلاعاتی نشانشده، آموزشدیده و برکشیدهی توسط ساختار اطلاعاتی-سیاسی ایالات متحده است، در همین مصاحبه، رسما و علنا خباثت و وقاحت آمریکا در تهاجم تروریستی به ایران را به گردن کارنابلدی استیو ویتکاف(نماینده ترامپ در مذاکره با ایران) و پیشنهاد غنیسازی صفر او می اندازد تا باز همان خط تفارق کذب و دروغین میان «ترامپ و «نتانیاهو» را(که عدهای در داخل بیشرمانه تبلیغ می کنند) برجسته کند! این در حالی است که خود رییسجمهور کذاب و دجال آمریکا، همین اخیرا اعلام کرد که شخصا حملهی اسراییل به ایران را مدیریت کرده است! یا همین هفته گذشته در گفتگو با یورونیوز اعلام کرد که خلبانان آمریکایی ۲۲ سال برای حمله به سایتهای هستهای ایران تمرین کردند!
به هر صورت، ادبیات جدید کارمند «جرج سوروس»(پدر انقلابهای رنگی، مبنی بر این که "مذاکرهنکردن با آمریکا(بخوانید تسلیم و تندادن به زورگویی) بازیکردن در زمین اسراییل است"،فقط یک اعلام موضع به نظر نمی رسد، بلکه نوعی پیام یا اعلام سرخط تبلیغاتی به هستههای داخلی مشی «تسلیمطلبی» است که با همان ادبیات منتقدان و مخالفانِ امتیازدهی یکطرفه و گزیدهشدن مکرّر از یک سوراخ، به مقابله با آنها بروند! این امری مسبوق به سابقه است، چرا که در زمانی دولت اول روحانی، که زیر تبلیغات بیامان و بیرحمانهی دولت وقت و حامیان آن در زمان توافق برجام، هر نوع مخالفت با آن توافق به نوعی «کفر» محسوب می شد، هم به منتقدان برچسب «دلواپس» الصاق می شد و هم به «همراهی و همسویی با رژیم صهیونیستی» متهم می شدند! به هر حال کنشمندان دلسوز وطن و دلواپسان حقیقی منافع ملی، در یک دههی گذشته از این بازیهای تبلیغاتی و این نوع عملیات روانی کم ندیدهاند. اما این بار، ماجرا این فرق اساسی را داراست که یک جنگ تروریستی همهجانبه را از سوی رژیم صهیونی، ایالات متحده و متحدان بینالمللی و منطقهای آنان از سر گذراندیم و خون بهترین فرزندان این مملکت، ناجوانمردانه و در کمال خباثت و عهدشکنی، بر زمین ریخت. از این رو، ترساندن یک ملت بزرگ که در برابر بزرگترین دسیسهی تاریخ معاصر جهت سقوط کیان ملی و تکهتکه کردن این سرزمین، ایستادگی کرد و سرفرازانه آتشبس را بر مهاجمان تحمیل نمود، یک تاکتیک مستعمل و در عینحال، شریرانه، بیش نیست.




