به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
بیشک حافظه تاریخی ملت ایران گواهی خواهد داد که در ابتدای جنگ تحمیلی چگونه جوانان مؤمن اهوازی با دست خالی پوزه ارتش بعث عراق را نزدیک دروازههای ورودی این شهر به خاک مالیدند و چگونه شهید «علی غیوراصلی» با ۲۸ تن از جان بر کفان سپاه اهواز طی نبردی دلاورانه این شهر را از سقوط حتمی نجات داد. و اما چگونگی شکلگیری و انجام این عملیات اینگونه بود که همزمان با هجوم ارتش عراق به سمت اهواز و نزدیکی قوای دشمن به اهواز از محور سوسنگرد ـ حمیدیه، انبار مهمات لشکر ۹۲ زرهی اهواز در روز هشتم مهر ماه ۱۳۵۹ به طرز مرموزی منفجر شد. صدای هولناک انفجار و به دنبال آن پرتاب گلولههای توپ موشک و موشکهای کاتیوشا به داخل شهر، این شایعه را ایجاد کرد که نیروهای بعث عراق وارد اهواز شدند و شهر در آستانه سقوط است. این مسئله با توجه به نزدیک شدن قوای عراقی به اهواز بسیار جدی تلقی میشد، به طوری که جو شهر را کاملاً متشنج کرده و اوضاع را بهم ریخته بود.
//شهید غیوراصلی در سمت چپ شهید بهشتی
انفجارها و صدای آن، ضایعاتی از جمله چندین سقط جنین را سبب شده و ترس در مردم ایجاد کرده بود. خلاصه اینکه اوضاع به قدری نگران کننده بود که از امام خمینی(ره) کسب تکلیف شد. ایشان در جواب فرمودند: «مگر جوانان اهواز مردهاند که دشمن اهواز را بگیرد؟!» سخنان تکاندهنده امام به گوش مسئولین سپاه خوزستان رسید و به دنبال آن نیروهایی که حضور داشتند و یا امکان دسترسی به آنها بود، در محل سپاه اهواز گرد هم آمدند تا عملیاتی انجام دهند.
۲۸ نفری که بعثیها را فراری دادند
با فرا رسیدن شب نهم مهرماه و اضافه شدن چند نفر دیگر از رزمندهها در مجموع ۲۸ نفر به فرماندهی شهید غیوراصلی به سمت دشمن حرکت کردند. این نیروها تا سه راه حمیدیه را با ماشین رفتند. آنها بعد از آن مسیری را پیاده رفتند و با رسیدن به نزدیکی دشمن، نیروها دو نفر دو نفر و با فاصله ۱۰۰ متر از یکدیگر در غرب جاده سوسنگرد اهواز مستقر شدند؛ در حالی که یک تیپ از لشکر ۹ زرهی دشمن در شرق جاده مستقر بود.
«محمد بلالی» مسئول واحد عملیات سپاه اهواز درباره این عملیات میگوید: «زمین شرق جاده سوسنگرد، مزرعه و غرب آن باغستان بود.
بچهها در غرب جاده مسلح به آرپیجی ۷ در کمین نشستند؛ در حالی که هیچگونه سنگر و موضع قابل اعتماد وجود نداشت. خط خودی از حمیدیه تا گلبهار ادامه داشت و طول آن به حدود ۱۴۰۰ متر میرسید. در ابتدای خط، یک بیسیم و در انتهای آن بیسیم دیگری بود. به بچهها گفته شد تا قبل از دستور هیچگونه عکسالعملی نشان ندهند. ساعت ۴ بامداد از ابتدا و انتهای خط اجرای آتش به سوی دشمن شروع شد و در پی آن تمام بچهها شلیک به سوی تانکهای عراقی را آغاز کردند. طولی نکشید که نیروهای عراقی شروع به فرار کردند.
آنها حتی تعدادی از تانکهای سالم خود را رها کرده و به عقبنشینی پرداختند. رزمندهها تا منطقه گلبهار بعثیها را تعقیب کردند. با توجه به هماهنگی قبلی با هوانیروز از گل بهار نقش عمده را هوانیروز بر عهده گرفت و تعقیب دشمن را ادامه داد. بخشی از تیپ سه لشکر ۹۲ زرهی ارتش که در پادگان حمیدیه مستقر بود، نیز به همراهی بچهها به تعقیب نیروهای فراری ادامه داده و وارد سوسنگرد شدند.»
//عاقبت بخشدار و فرمانداری که توسط عراق منصوب شده بودند!
یکی از نکات قابل توجه در حمله صدام به ایران، این بود که رژیم بعث عراق افرادی از گروهک خلق عرب را به عنوان بخشدار و فرماندار منصوب کرده بودند. به گفته محمد بلالی این افراد در سوسنگرد دستگیر شدند و توسط آیتالله خلخالی اولین حاکم شرع انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شدند.
«حسین امیری» یکی دیگر از مدافعان اهوازی ضمن تمجید این حرکت شهید غیوراصلی میگوید: «با وجود اینکه افراد گروه شهید غیوراصلی، دشمن را با کمک هوانیروز بیش از ۶۰ کیلومتر مجبور به عقب نشینی کردند و در واقع با این عقب نشینی حمیدیه، سوسنگرد و بستان از لوث وجود صدامیان آزاد شد اما متأسفانه به علت سهل انگاری که در نگهداری آن منطقه شد و همچنین به خاطر وجود یک سری مقاصد سیاسی در کشور و حضور بنی صدر خائن به عنوان رئیس جمهور دشمن با توان تکمیلتری مجدداً بستان را اشغال کرد و سپس تا نزدیکی سوسنگرد پیش آمد و سه روز این شهر را محاصره کرد که با فداکاری تعدادی از نیروهای اهواز، تهران، اصفهان و تبریز و برخی از شهرهای دیگر و همچنین واحدهایی از ارتش از جمله تیپ ۲ دزفول محاصره شهر شکسته شد و دشمن مجبور به عقب نشینی شد.»
//پیشبینی شهید غیوراصلی از حمله عراق به ایران
و اما درباره شهید «علی غیوراصلی»؛ او قبل از انقلاب یک فرد نظامی بود و در تیپ ویژه هوابرد ارتش درجه استوار یکمی داشت. او در گارد جاویدان نفوذ کرده بود تا بتواند در یک فرصت مناسب شاه معدوم را به جهنم بفرستد که با فرار شاه وی موفق به این کار نمیشود و بعد هم انقلاب اسلامی پیروز میشود.
غیوراصلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان مسئول آموزشی وارد سپاه خوزستان شد و حتی نیروهای سپاه که از شهرهای دیگر به خوزستان اعزام میشدند را آموزش میداد. خیلی از نیروهای پاسدار قدیمی خوزستان به وسیله او تربیت شدند. در سال ۵۸ وقتی در خوزستان سیل آمد، این شهید به بچهها گفته بود: خدا را شکر کنید که این سیل به این گستردگی آمد زیرا این سیل حمله یکی از کشورهای همسایه به جمهوری اسلامی ایران را حداقل ۶ تا ۸ ماه عقب انداخته!
بعد بچهها میپرسند: کدام یک از کشورهای همسایه به ما حمله خواهند کرد؟ او گفته بود: مناسبترین کشوری که بخواهد به ما حمله کند عراق است و مطمئناً آمریکا از عراق برای حمله به ما استفاده خواهد کرد.شهید غیوراصلی فردی شجاع و تأثیرگذار در اهواز بود و از این جهت منافقین او را تهدیدی بزرگ برای پیشبرد اهداف خود در خاک ایران میدانستند؛ بنابراین صبح روز بعد از عملیات موفقیتآمیز و فراری دادن بعثیها، وقتی که غیوراصلی ۴۰ تن از نیروها را برای عملیات بعدی سازماندهی میکرد و عازم سوسنگرد میشد تا تدارکات نیروها را آماده کند، با منفجر کردن بمبی در ماشین حامل وی، باعث شدند از ناحیه سر، شکم و پا به شدت آسیب ببیند که در روز یازدهم مهر ۱۳۵۹ در بیمارستان سوسنگرد به شهادت رسید.