به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
انقلاب اسلامی ایران را نمیتوان تنها محصول یک روز یا یک واقعه دانست اما بیتردید بعضی روزها چنان سنگین هستند که سرنوشت یک ملت را تغییر میدهند. ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از همین روزهاست. روزی که تهران در آتش گلوله و فریاد، چهره واقعی رژیم پهلوی را به دنیا نشان داد.مردمی که تنها سلاحشان شعار و ایمان بود، در میدان ژاله که بعدتر میدان شهدا نام گرفت، در برابر ارتش مسلح ایستادند. این روز نه پایان جنبش که شتابدهنده پیروزی انقلاب شد.
.png)
زمینههای یک انفجار
دهه پنجاه خورشیدی برای ایران، دههای پر از سرکوب و فریب بود. شاه با ظاهرسازیهایی چون جشنهای ۲۵۰۰ ساله، تغییر تاریخ رسمی کشور و ترویج مظاهر غربگرایی میخواست خود را مدافع تجدد و آزادی معرفی کند. اما در پس این پرده، ساواک، زندان، شکنجه و خفقان، هر صدای اعتراضی را خاموش میکرد.با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، آتش مبارزه روشن شد. آتشی که تبعید امام خمینی هم نتوانست آن را خاموش کند. یک دهه بعد، مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امام در دی ۱۳۵۶ جرقه قیام قم شد. قیامی که هر چهلمش در شهر دیگری تکرار شد و سلسله اعتراضات تا تبریز، یزد، جهرم و مشهد ادامه یافت. سال ۱۳۵۷ دیگر زمان فروپاشی بود. تابستان آن سال، همزمان با ماه رمضان، مساجد کانون جوشش اعتراضات شدند.

از عید فطر تا میدان ژاله
۱۳ شهریور ۱۳۵۷ مصادف با عید فطر تظاهرات میلیونی مردم در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که نقطه عطف انقلاب لقب گرفت. رژیم پهلوی در واکنش، جمشید آموزگار را کنار زد و جعفر شریف امامی را با عنوان فریبنده دولت آشتی ملی روی کار آورد. او با برچیدن چند قمارخانه و بازگرداندن تاریخ شاهنشاهی به هجری شمسی تلاش کرد خشم مردم را بخواباند اما این ظاهرسازی هم نتیجهای نداشت.دو روز بعد در ۱۶ شهریور مردم تهران با شعارهای صریحتر «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بار دیگر به خیابان آمدند و وعده کردند که صبح فردا میدان ژاله صحنه ادامه اعتراض خواهد بود. این وعده، آغازی شد برای یکی از خونینترین روزهای تاریخ معاصر ایران.

جمعه سیاه؛ روزی که گلوله بارید
صبح ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ هزاران نفر از مردم، زن و مرد، پیر و جوان بیخبر از اعلام حکومت نظامی راهی میدان ژاله شدند. ناگهان از چهار سوی میدان، تانکها و سربازان مسلح صف کشیدند. بالای بامها نیز تکتیراندازها مستقر بودند.مردمبا دستان خالی همچنان شعار میدادند. اما ساعت هنوز زمان زیادی نگذشته بود که فرمان آتش صادر شد. رگبار گلوله خیابانها را سرخ کرد. روایتها از صدها شهید و هزاران مجروح حکایت دارد. ارتش حتی به مجروحان و کسانی که اجساد را حمل میکردند هم رحم نکرد.در کتابهای تاریخی به نقل از یک شاهد عینی آمده است که زمین داغ میدان ژاله، از خون خیس شده بود. زنان چادر به دست میدویدند تا پیکر شهدا را بپوشانند. صدای یا حسین در میان رگبار گم نمیشد.همانجا بود که مردم نام میدان ژاله را به میدان شهدا تغییر دادند و حتی خبرنگاران خارجی حاضر در تهران، این روز را «جمعه سیاه» نامیدند.

از خشم مردم تا رسوایی شاه
شاه و دولت شریف امامی، ابتدا کوشیدند آمار شهدای ۱۷ شهریور را کوچک جلوه دهن. سخن از ۵۸ کشته و ۲۰۵ زخمی به میان آوردند. اما مردم و ناظران خارجی حقیقت را روایت کردند که شمار قربانیان بسیار بیشتر بود. هر مسئول حکومتی میکوشید مسئولیت را به گردن دیگری بیندازد. خود شاه حتی این بار جرأت نکرد آشکارا سخن بگوید.در همان روزها، امام خمینی (ره) در پیامی صریح این فاجعه را «ایامالله» نامید و حکومت نظامی را جرم و دستوردهندگان آن را مجرم خواند. او ملت را به استقامت و استمرار مبارزه فراخواند و فرمود: «۱۷ شهریور مِن ایامالله است… باید متذکر باشید. این ایام است که ملت ما را بیدار کرد.»علما و مراجع در سراسر ایران اعلامیه دادند، عزای عمومی اعلام کردند و خواستار ادامه مبارزه شدند. بازارها و کارخانهها تعطیل شد، اعتصابات سراسری گسترش یافت و پایههای اقتصادی رژیم را لرزاند.گرچه رسانههای داخلی تحت سانسور بودند و تنها خبرهای تحریفشده مخابره میکردند اما تصاویر و روایتهای خبرنگاران خارجی چهره واقعی پهلوی را عیان ساخت. جهان دریافت که پشت نقاب جزیره ثبات شاه، استبداد ایستاده است.جنبشهای دانشجویی و مذهبی ایرانیان خارج از کشور نیز با الهام از این فاجعه، صدای اعتراض را بلندتر کردند. در داخل ایران، ۱۷ شهریور تبدیل به نمادی شد از ایستادگی ملتی که حتی با خونریزی گسترده هم عقبنشینی نمیکنند.
میدان ژاله، کربلای انقلاب
برای مردم ایران، صحنه ۱۷ شهریور چیزی جز تکرار عاشورا نبود. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» شعاری بود که در آن روز در خون شهدا معنا یافت. مادرانی که فرزندشان را از دست دادند، گفتند: «اینها همه مصطفیهای امام خمینیاند.»خون شهدا نهتنها جنبش را متوقف نکرد بلکه موتور محرک انقلاب شد. از فردای آن روز، موج اعتراضات شدت گرفت. اعتصابات نفتی و کارگری گسترش یافت و چند ماه بعد، سقوط رژیم پهلوی را رقم زد.

وقتی خون، پیروزی مینویسد
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ سرنوشت یک ملت بود. شاه گمان میکرد با رگبار گلوله میتواند صدای «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را خاموش کند اما آنچه در میدان ژاله رقم خورد، پایان سلطنت او را نوشت.امروز، در بازخوانی آن روز خونین، یک حقیقت همچنان زنده است. قدرت مردم و همدلی آنها همانطور که در جنگ ۱۲ روزه به خوبی خودنمایی کرد، از هر سلاحی برندهتر است. قیام ۱۷ شهریور نشان داد که خون میتواند بنیان ظلم را بشکند و راه را برای پیروزی هموار کند.