به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
سالگرد بازگشت آزادگان سرافراز به میهن، روزی است که خاطرات ده سال رنج، تحقیر، شکنجه، سلولهای انفرادی و گرسنگی را زنده میکند.
پس از سالها اسارت در زندانهای مخوف رژیم بعث، قهرمانانی به کشور بازگشتند که جسمشان زخمخورده و روحشان پر از درد بود. آنها آمدند، اما با دندانهای شکسته، بدنهای نحیف از گرسنگی، و بیماریهایی که هر کدامشان را به کانونی از مرض تبدیل کرده بود.
در عرصه حقوق بینالملل، حمایت از اسیران جنگی یک الزام غیرقابل انکار است. کنوانسیون سوم ژنو (۱۹۴۹)، پایه این حمایتهاست و دولتها را ملزم میکند تا اسیران را پس از پایان خصومتها "بدون تأخیر آزاد و بازگردانده شوند"(ماده ۱۱۸). اگرچه تمرکز اصلی بر درمان در زمان اسارت است، اما روح قوانین بشردوستانه، حمایت مداوم پس از بازگشت را ایجاب میکند. پروتکلهای اضافی ژنو(۱۹۷۷) نیز بر حمایت از قربانیان جنگ تأکید دارند و کمیته بینالمللی صلیب سرخ نقش نظارتی ایفا میکند.
آزادگان، نهتنها با جسمی زخم خورده، بلکه با خاطراتی آمدند که هر کلمهاش تیغی بر دلها بود. یکی، در توصیف شکنجههای زندان الرشید میگوید: "دندانهایم را در الرشید با انبر کشیدند." دیگری میگوید: "در یک اتاق ۹متری ۴۰ نفر بودیم و بعضی اسرا به خاطر نبود اکسیژن شهید شدند." گرسنگی، داغی ابدی بر جانمان میگذاشت. "غذای ما 9 قاشق برنجخوری بود"!
این جملات، تنها نوکی از کوه یخ رنجهایی است که اسیران ایرانی در جنگ تحمیلی تحمل کردند؛ رنجهایی که زیر پا گذاشتن کنوانسیونهای بینالمللی توسط رژیم بعث را فاش کرده و نمونه بارز آن، گزارش هیئت تحقیق سازمان ملل از بازدید از اردوگاههای اسیران جنگی در عراق بود که در نتیجه، رژیم بعثی در سازمان ملل بخاطر رفتار ناشایست با اسیران جنگ محکوم گردید.
با گذشت بیش از سه دهه از بازگشت آزادگان سرافراز، متأسفانه توجه به آنها روزبهروز کمرنگتر شده است. امکانات درمانی و حمایتی برای این عزیزان ضعیفتر و هزینههای دارو و درمان، که زمانی شامل معافیتهایی برای آنهابود. به شدت افزایش یافته و بسیاری از آنها با بیماریهای ناشی از سالها شکنجه و اسارت، بدون حمایت کافی دست و پنجه نرم میکنند.
موضوع کهولت سن و نیاز بیشتر برای مراقبت مخصوصا دندانها و هزینههای بسیار بالای آن معضل دیگری است.
موضوع دیگر سفرهای سیاحتی، امکانات تفریحی و استراحتگاههای مناسب برای بهبود روحیه و سلامت روان انهاست که این حمایتها هم بهمرور کاهش یافته یا به دلیل کمبود بودجه و بیتوجهی حذف شدهاند دولتها، بهعنوان نمایندگان ملت، موظفاند قهرمانانی را که جانشان را برای دفاع از وطن فدا کردند، با حمایتهای شایسته پاس بدارند. این وظیفه نهتنها یک الزام اخلاقی و ملی است، بلکه ضرورتی برای حفظ هویت جامعه و امنیت آن به شمار میرود.
سالگرد بازگشت آزادگان، بیش از انکه مراسم یادبودی باشد؛ فرصتی است برای تجدید عهد با عدالت، تاریخ و قهرمانان جنگ؛ داستان مقاومتی که نباید فراموش شود. آزادگان ما شایسته بهترینها هستند، نه فراموشی. تنها در این صورت میتوانیم ادعا کنیم که درسهای جنگ را آموختهایم و آیندهای عادلانهتر ساختهایم.