به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
به گزارش کیهان، در جهان دیپلماسی اگر حق شما تضییع شده باشد، اما فعال و طلبکارانه برخورد نکنید، حتماً بدهکار میشوید. این اتفاقی است که طی دو دهه گذشته در دولتهای خاتمی و روحانی رخ داد و اکنون در حال تکرار است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از نظر حقوقی و سیاسی، نهاد مستقلی نیست. اعتبار حقوقی آن، مشروط به اجرای دو مسئولیت در چارچوب معاهده NPT است: منع گسترش سلاحهای اتمی، کمک به کشورها برای برخورداری از برنامه صلحآمیز. اما نگاه سیاسی بر نگاه حقوقی چربیده و مدیرکل آژانس، به گماشته شورای حکامی تبدیل شده که شاکله آن، غربی است.
بنابراین، عملکرد آژانس کاملاً وارونه شده:
تولید تسلیحات اتمی، در حال گسترش است، و در مقابلِ استفاده صلحآمیز اعضا- از جمله ایران- کارشکنی میشود. اسرار جمعآوریشده از سوی آژانس هم، به ابزاری برای خرابکاری و ترور و بمباران دقیقتر تبدیل شده است.
آژانس طی دو دهه همکاری داوطلبانه و استثنایی ایران، حتی به اندازه یک پیچ و مهره به ایران کمک نکرده، اما نقش ترمز و تخریبکننده را ایفا نموده است. نسبت مدیرکل آژانس با اروپا و آمریکا، نسبت رعیت و ارباب است. اروپا نیز در این چرخه، رعیت بودن خود را چه در دغلبازی برجام و چه حضور تحقیرآمیز سرانش در کاخسفید نشان داد.
مذاکره، تعامل، دو توافق به فاصله دو دهه (سعدآباد/ برجام)، و همکاری طولانیمدت و استثنایی با بازرسان آژانس، همگی با این تلقی انجام شد که تحریمها را لغو میکند و سایه تهدید نظامی را دور میسازد.
اما برگزاری معیوب این روند در برخی دورهها (با نگاه خوشبینانه به غرب)، موجب شد هم تحریمها گسترش پیدا کند و هم تاسیسات هستهای بمباران، و داشمندان ما ترور شوند. جنگ و بمباران اخیر درست زمانی انجام شد که مشغول مذاکره با کدخدای آمریکایی، اروپا و آژانس بودیم. بر این مبنا، مذاکره جاری با اروپا و آژانس اگر طلبکارانه نباشد، واجد هیج آوردهای برای کشورمان نخواهد بود، بلکه میتواند خسارتآفرین باشد.
امروز حتی خوشخیالترین محافل نسبت به غرب و بزککنندگان برجام (و مکانیسم ماشه پشت قباله آن!) اعتراف میکنند که روند مذکور، تلهگذاری بوده است.
چنانکه روزنامه غربگرای شرق به تازگی نوشت: «برجام از آغاز، نه برای حل بحران، بلکه طراحی برای تداوم فشار بود. در این معماری، مکانیسم ماشه، بیمهنامه بازگشت تحریمها و تضمینی بود تا ایران، حتی در صورت پایبندی کامل، هرگز از مدار انزوا خارج نشود. اسرائیل، از ابتدای مذاکرات، در شکلگیری این طراحی نقش ایفا کرد... خروج آمریکا از برجام، نه یک تصمیم شتابزده بلکه گام دوم در همان طراحی بود. نتیجه آن شد که ایران، با وجود پایبندی مستمر، در همان تلهای گرفتار شد که مکانیسم ماشه طراحی کرده بود: تهدید دائمی، تعلیق اعتماد، و امکان بازگشت تحریمها بدون نیاز به اجماع».
بر مبنای آنچه گفته شد، باید از تکرار بازی در زمین و تله دشمن اجتناب کرد. خروج غیرقانونی آمریکا از برجام به عنوان رکن توافق و عهدشکنی طرف اروپایی، به ابطال مطلق برجام انجامیده است. بنابراین طرف ایرانی مطلقاً نباید «مکانیسم ماشه» برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را که فرع بر اصل توافق ابطال شده است، به رسمیت بشناسد و بهخاطر تهدید طرف اروپایی، به شکلی مذاکره کند که مکانیسم نامعتبر، دوباره اعتبار حقوقی پیدا کند.
گفتنی است که هماینک، دو برابر تحریمهای شورای امنیت، از سوی آمریکا و اروپا اعمال میشود و حتی اجرای مکانیسم ماشه، تغییری در واقعیت تحریمها نمیدهد. اما شبکه سیاسی و رسانهای غربگرا ماموریت دارد به معتبرسازی و فشنگگذاری تفنگ بیفشنگ «مکانیسم ماشه» بپردازد. بر این مبنا، برخورد با این شبکه خائن، اولویت حفاظت از امنیت ملی است. جریانی که شریک جرم خیانت آمریکا و اروپا (و اسرائیل) برای تعبیه «مکانیسم ماشه» در برجام است، اکنون نباید مجال یابد تا همین بمب خنثی و منقضیشده از سوی خود غرب را، معتبرنمایی و در افکار عمومی کشور علیه اقتصاد فعال کند.