دوشنبه 27 مرداد 1404 - Mon 18 Aug 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • آنکارا از توافق جدیدکریدور زنگزور منتفع خواهد شد/«اردوغان» در مورد این کریدور چه در ذهن دارد؟

  • نقد بیانیه جبهه اصلاحات به سبک علامه مصباح

  • راز تهدید «کاتس» علیه لبنان پس از سخنرانی آتشین شیخ «نعیم قاسم»

  • پیام تسلیت به خانواده های محترم فلاح نژاد

  • «مسیر ترامپ» بدترین سناریو است که منجر به جدایی ایروان از تهران می‌شود

  • اختاپوس صهیونیسم

  • دوباره قفقاز از دست رفت!

  • پشت کدام میز مذاکره می‌کنید؛ همان که بمباران شده است؟!

  • آیا کریدور جعلی زنگزور راه‌حل نظامی دارد؟

  • قدرتی برای تضعیف سلاح مقاومت وجود ندارد

  • مذاکرات وارونه

  • تفسیر مخدوش از مصوبه مجلس درباره آژانس!

  • نتیجه همکاری با آژانس حمله به تأسیسات هسته‌ای‌مان بود

  • هشدار! از خواب غفلت برخیزید!

  • خطای محاسباتی درباره براندازی موجب تقویت داخلی ایران شد

  • حزب‌الله لبنان آماده شده است

  • این غزه است که اسرائیل را از نقشه جهان حذف می‌کند

  • افزایش احتمال تغییرات قریب‌الوقوع در برخی نهادهای عالی امنیتی

  • مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه

  • پیام تسلیت به جناب سرهنگ شعبانپور

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 407486
    تاریخ انتشار: 26/مرداد/1404 - 20:10

    وقتی ما جیغ و سوت می‌زدیم!

    یعقوب ربیعی فعال رسانه در تلگرام نوشت:

    وقتی ما جیغ و سوت می‌زدیم!

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، 

    نمایش موشک‌های ایرانی در حرم اباعبدالله(ع) از جمله صحنه‌هایی بود که این روزها دیدیم و کلی ذوق کردیم. اما شاید ندانیم برای این ذوق‌کردن‌ها، کلی جان‌ها داده شده و کلی خون‌ها ریخته شده است؛ که گفتن هر کدامشان یک روضه‌ی مصور از روز عاشوراست. ما ده‌ها شهید موشکی و پدافندی در ارتش و سپاه داشته‌ایم. یک موشک سوخت مایع تا بخواهد پرتاب شود، حدوداً سه ساعت زمان می‌برد و برای هر شلیک باید سه گردان سوخت، پرتاب و نقشه با هم همکاری کنند. این یعنی سه ساعت زیر آتش دشمن و هر لحظه امکان پرکشیدن.
     
    نکته‌ای که بر جانسوزتر شدن ماجرا می‌افزاید، این است که به علت نوپا بودن دو مجموعه‌ی آفندی و پدافندی، اکثریت شهدا جوان‌های دهه‌ی هفتادی یا هشتادی هستند. خلاصه، وقتی ما جیغ و سوت می‌زدیم و منتظر بودیم که «فتاح» شلیک شود؛ یک جوان دهه‌ی هفتادی داشت مخزن سوخت مایع را پر می‌کرد تا شلیک انجام شود. وقتی ما جیغ و سوت می‌زدیم که «خیبرشکن» بر سر صهیونیست‌ها ببارد، یک جوان دهه‌ی هشتادی داشت زیر آتش، نقشه‌خوانی می‌کرد.
     
    وقتی ما جیغ و سوت می‌زدیم که «بزنید، ده تا ده تا بزنید، صد تا صد تا بزنید»، جوان دهه‌ی هشتادی ما زیر دید پهپادهای صهیونیستی و ماهواره‌های آمریکایی در حال آماده‌سازی لانچرها بود.
     
    بسیاری از موشک‌های ایرانی زمانی شلیک شد که کمی آن‌سوتر، پیکر چند شهید دهه‌ی هفتادی و هشتادی بر روی زمین بود. بسیاری از شهدای ما زمانی پر کشیدند که ۴۸ ساعت یک‌سره پلک هم نزده بودند. بسیاری هم زمانی لبیک گفتند که از جسمشان کنار مخزن سوخت، فقط خاکستری باقی مانده بود.
     
    این یک روضه‌ی مصور است. آن نیروی پدافند ارتش و سپاه، در حالی «هرمس»۱۳۰، «هرون» و پهپادهای انتحاری «هاروپ» را به زیر کشید که می‌دانست ممکن است ثانیه‌هایی بعد جسمش در زمین و روحش در آسمان‌ها باشد.
     
    اگر مدافعان حرم را با صدرزاده و حججی می‌شناسند، در این ۱۲ روز ده‌ها حججی و صدرزاده تقدیم شد. شهدایی که هر کدامشان یک سرمایه و گنج عظیم بودند. شهدایی که هرچند دهه‌ی هفتادی و هشتادی هستند، اما نسل «زد» نیستند؛ بلکه نسل «ضد» هستند: نسل ضدیت با استکبار، نسل ضدیت با صهیونیسم، نسل ضدیت با هر که بخواهد نگاه چپ به این ملک و مملکت بیندازد.
     
    سیدِ زعیم و حکیم ما با امید به این نسل جوان ، مومن و انقلابی دل به دریا زد و از عظمت ایران گفت و سرود.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما