یکشنبه 05 مرداد 1404 - Sun 27 Jul 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • مکانیسم ماشه با مرگ برجام باطل شد فریب اروپا را نخورید

  • قدم زدن ظریف با داش کری چقدر برای ایران هزینه داشت

  • امام عزیز راحل فرمودند: نگذارید انقلاب اسلامی در دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد

  • کاربست تجربه گران‌سنگ ۱۲ روز استقامت و هجوم ایران

  • مسلمانی پیشکش آدم هم نیستند!

  • آیا موج دوم جنگ جمهوری اسلامی و صهیونیست ها در راه است؟

  • از «وکالت تسخیری متجاوز» تا تسلیح حقیقی دشمن

  • ترامپ قلدری باج‌گیر است که حتی در مذاکره باید با اسلحه سراغش رفت

  • ایران نه‌تنها از آمریکا نمی‌ترسد بلکه آن را می‌ترساند/خداوند نصرت ملت ایران را تضمین کرده است+عکس و فیلم

  • روایت شهید حاجی زاده از مسیر پیشرفت در صنعت موشکی ایران/ رهبر انقلاب یک روند چند ساله جلوی چشمشان هست +فیلم

  • دسته‌گل‌های شما یکی دو تا نیست جناب ظریف!

  • بیانیه است یا دیکته اسرائیل و آمریکا؟!

  • موشک‌های ایران باعث شد اسرائیل درخواست آتش‌بس دهد+فیلم

  • مکانیسم ماشه کاغذ پاره است فریب نخورید!

  • چشم‌انداز فروپاشی اسرائیل از نگاه کارشناس پیشین بانک جهانی +عکس

  • انسجام آری؛ تسلیم خیر؛ استحاله هم هرگز!

  • خورشید در میانه آن شب طلوع کرد

  • مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی (ع) در حسینیه امام خمینی با حضور رهبر انقلاب + فیلم

  • تمجید خاص یک رئیس جمهور خارجی از رهبر انقلاب

  • مدیریت یک جنگ فقط با ۳ پیام

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 405926
    تاریخ انتشار: 04/مرداد/1404 - 16:35

    پشت‌ پرده تشدید مواضع ضدایرانی دولت آلمان چیست؟

    حتی دولت آلمان با آغاز جنگ مذکور، به صراحت آن را حق اسرائیل برای دفاع از خودش عنوان کرد و عملا از آن حمایت کرد. وزیر دفاع آلمان نیز حمله نامشروع به تاسیسات هسته ای ایران را "خبری خوب" توصیف کرد و آن را گامی مهم در مسیری از بین بردن تهدیدی جدی ارزیابی نمود.

    پشت‌ پرده تشدید مواضع ضدایرانی دولت آلمان چیست؟

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از جهان نیوز ،

    یکی از نکات برجسته و مهم در بحبوحه جنگ تحمیلی 12 روزه اخیر علیه کشورمان و البته پس از آن، تشدید مواضع ضدایرانی دولت آلمان بوده است. در این راستا، مقام های ارشد آلمانی به طرق مختلف با موضع‌گیری های غیرمنطقی و تهاجمی خود علیه ایران سعی داشته اند تا به کشورمان تحمیل ضعیف کنند و آن را به زعم خود، در موقعیت عقب نشینی قرار دهند.

    به عنوان مثال، "فردریش مرتس" صدراعظم آلمان در موضع گیری در بحبوحه جنگ 12 روزه گفت که "اسرائیل در حال انجام کار کثیفی برای تمام ما(جهان غرب) است". حتی دولت آلمان با آغاز جنگ مذکور، به صراحت آن را حق اسرائیل برای دفاع از خودش عنوان کرد و عملا از آن حمایت کرد. وزیر دفاع آلمان نیز حمله نامشروع به تاسیسات هسته ای ایران را "خبری خوب" توصیف کرد و آن را گامی مهم در مسیری از بین بردن تهدیدی جدی ارزیابی نمود. جالب اینکه این مواضع به قدری پررنگ و برجسته بوده اند که مدتی قبل ده ها نفر از ایرانیان شکایتی رسمی را علیه فردریش مرتس به دادگاه فدرال آلمان تسلیم کردند.


    در فضای پساجنگ 12 روزه نیز چهره های مختلف دولت آلمان به طرق مختلف به کشورمان حمله و از رژیم اشغالگر قدس حمایت کرده و سعی داشته اند راه را برای تحمیل اصول مطلوب غرب و صهیونیستها به ایران هموار سازند. جالب اینکه در جریان سفر اخیر وزیر کشور آلمان به فلسطین اشغالی و بازدید وی از محل ویرانه های برخورد موشکهای ایرانی، وی مدعی شده که حملات ایران که کاملا در راستای حق مشروع دفاع از خود بوده، تروریستی بوده است! در عین حال، برلین مدام در فضای پساجنگ 12 روز تاکید داشته و دارد که برنامه موشکی، هسته ای و نفوذ منطقه ای ایران نیز باید محدود و در قالب معیارهایی قرار گیرد که مطلوب غرب و صهیونیست‌ها است.

    در این نقطه یک سوال مطرح می شود و آن هم این است که پشت‌پرده تشدید مواضع ضدایرانی دولت آلمان چیست؟ به نظر می رسد در این رابطه توجه به 4 مولفه ضروری است.

    یک: وابستگی ژئوپلیتیکی آلمان به آمریکا و اسرائیل
    آلمان پس از جنگ جهانی دوم، عملاً زیر چتر امنیتی ایالات متحده آمریکا تعریف شده و هنوز هم از نظر راهبردی، بدون هماهنگی با واشینگتن تصمیم‌گیری نمی‌کند. این وابستگی در حوزه نظامی، اطلاعاتی و حتی دیپلماتیک به‌شدت مشهود است. همچنین به‌دلیل گذشته تاریخی آلمان در جنگ جهانی دوم، دولت‌های آلمان (صرف‌نظر از گرایش سیاسی) تعهدی نانوشته و عرفی دارند که از موجودیت رژیم صهیونیستی دفاع کنند.

    از همین رو، در هر بحرانی که اسرائیل خود را “در معرض تهدید” اعلام کند، دولت آلمان نیز بلافاصله به‌صف حمایت از تل‌آویو می‌پیوندد. این حمایت، حتی اگر علیه منافع و واقعیت‌های منطقه‌ای باشد، به‌عنوان بخشی از سیاست تثبیت‌شده برلین در قبال اسرائیل در نظر گرفته می‌شود.

    دو: نگرانی از تضعیف نفوذ اروپا در خاورمیانه و بازتعریف نظم منطقه‌ای توسط ایران
    جنگ ۱۲ روزه بار دیگر نشان داد که ایران توانایی دارد موازنه قدرت را در منطقه تغییر دهد. البته که در این رابطه جدای از نیروی نظامی مستقیم، از کارت های دیگری نظیر وجود محور مقاومت در منطقه، دیپلماسی فعال، و به طور کلی بهره گیری از ظرفیت های قدرت منطقه اش نیز سود می برد. این موضوع، برای اروپایی‌ها به‌ویژه آلمان که خود را یکی از میانجی‌ها و بازیگران سنتی در خاورمیانه می‌دانند، به‌معنای کاهش نفوذ و حذف تدریجی از معادلات کلان و راهبردی است.

    برلین با حمله به برنامه موشکی و هسته‌ای ایران تلاش می‌کند این پیام را مخابره کند که غرب هنوز تعیین‌کننده خط قرمزهای امنیتی در منطقه است. به عبارت دیگر، موضع‌گیری‌های آلمان، بایستی به مثابه تلاشی برای بازسازی نقش از‌دست‌رفته اروپا در معادلات کلان منطقه خاورمیانه ادراک شود.

     

    سه: فشار لابی‌های صهیونیستی در ساختار قدرت و رسانه‌های آلمان
    گرچه آلمان از منظر سیاسی ساختاری به ظاهر دموکراتیک دارد، اما قدرت لابی‌های صهیونیستی در آن کشور چشم‌گیر است. بسیاری از رسانه‌های اصلی آلمان، از جمله نشریات و شبکه‌های تلویزیونی پرنفوذ، از رویکردی شدیداً حامی اسرائیل پیروی می‌کنند. در این فضا، اتخاذ موضع خنثی یا حتی واقع‌گرایانه نسبت به منازعات ایران و اسرائیل، به‌سرعت با واکنش‌های منفی رسانه‌ای، سیاسی و حتی اقتصادی در آلمان روبه‌رو می‌شود.

    سیاستمداران آلمانی در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند با پیروی از گفتمان رسمی، هزینه‌های سیاسی و تبلیغاتی را از خود دور کنند. حتی اگر در پشت صحنه، تحلیل واقعی‌تری از مسائل داشته باشند. کافی است توجه داشته باشیم در سال های اخیر صهیونیستها با استفاده از قدرت لابی خود در آلمان توانسته اند دستورکارهای مختلفی را علیه ایران و البته دیگر گروه های مقاومت نظیر حماس و حزب الله را (در این کشور) به پیش برند.

    ورای همه این ها از یاد نبریم که آلمان پس از آمریکا، اصلی ترین تامین کننده تسلیحات رژیم اشغالگر قدس در طی تحولات دو ساله اخیر در سطح منطقه بوده است. این قبیل مسائل یک گزاره را به ذهن متبادر می کنند، عامل تعیین کننده مناسبات برلین با تل آویو، واقعیت های سیاسی و حقانیت نیست بلکه این لابی های صهیونیست هستند که آلمان را به مهره میدانی رژیم اشغالگر قدس و بازیگری در قابل طرح های کلان صهیونیستها تبدیل کرده‌اند. 

    چهار: ترس راهبردی از الگوشدن مقاومت ایران در سطح جهانی
    یکی از عمیق‌ترین نگرانی‌های کشورهای غربی، از جمله آلمان، آن است که موفقیت نظامی و سیاسی ایران در برابر اسرائیل و متحدانش، به الگویی برای دیگر کشورها و جنبش‌ها در جهان تبدیل شود. اگر کشوری مانند ایران می تواند بدون وابستگی به ناتو و آمریکا، و در بحبوحه فشارهای تحریمی، چنین سطحی از قدرت بازدارندگی موشکی و دیپلماسی منطقه‌ای را حفظ کند، این بدان معناست که عملاً ساختار قدرت بین‌المللیِ غربگرا، به‌چالش کشیده می‌شود.

    از این منظر، موضع‌گیری‌های تند آلمان علیه توان موشکی و هسته‌ای و منطقه ای ایران، ریشه در نگرانی‌های راهبردی از الگوشدن ایران برای کشورهای در حال توسعه و مستقل دارد. الگویی که به کشورهای دیگر نشان می‌دهد قدرت مستقل و مقاوم، قابل دستیابی است.

    در مجموع، مواضع تند آلمان علیه ایران در حین و پس از جنگ ۱۲ روزه، ترکیبی از وابستگی تاریخی، رقابت منطقه‌ای، نفوذ لابی‌ها و محاسبات راهبردی است. این موضع‌گیری‌ها، اگرچه در قالب دیپلماسی و حقوق بین‌الملل عرضه می‌شود، اما در واقع، بازتاب واهمه‌ای عمیق از تغییر نظم منطقه‌ای به‌نفع ایران است.

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما