سارق جوان با پوشش مأمور اداره آب و برق

به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از روزنامه ایران

تابستان سال ۱۳۹۸ زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت و آزار خودش در خانه خبر داد و گفت: در حال تمیز کردن خانه با جارو برقی بودم که زنگ در خانه به صدا درآمد. مردی که پشت در بود خودش را مأمور آب معرفی کرد. من هم در را باز کردم و به تصور اینکه مأمور آب است و بعد از خواندن کنتور می‌رود، به کارم ادامه دادم. اما ناگهان مردی کلاه بر سر وارد خانه شد و با تهدید اسلحه دست و پاهایم را بست و بچه‌ام را در حمام زندانی کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. او سپس وسایل باارزش داخل خانه را سرقت کرده و از محل متواری شد.

 

مراجعه ۸ شاکی دیگر به پلیس

 

با شکایت زن جوان، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و تحقیقات برای دستگیری مأمور قلابی آغاز شد.

 

کارآگاهان در اولین گام به سراغ دوربین‌های مداربسته اطراف خانه زن جوان رفته و تصویر مأمور قلابی را به‌دست آوردند. او کلاه مخصوصی به سر داشت که صورتش را کاملا پوشانده بود. در ادامه بررسی‌ها کارآگاهان با شکایت‌های مشابه مواجه شدند. در تمامی سرقت‌ها مردی با کلاهی خاص به عنوان مأمور آب و برق وارد خانه‌ها شده و بعد از آزار و اذیت زنان جوان، اقدام به سرقت می‌کرد.

 

دوربین‌های مداربسته و تحقیقات میدانی نیز نشان می‌داد که متهم به تنهایی برای سرقت‌ها می‌رفته و به همین خاطر به سارق تکرو معروف شد.

 

در ادامه تحقیقات پلیسی، ۸ زن دیگر نیز که از سارق تکرو شکایت داشتند، به پلیس مراجعه کردند. در حالی که ردیابی‌ها برای دستگیری وی ادامه داشت، ناگهان سرقت‌های مرد شرور متوقف و او ناپدید شد.

 

سرقت ۴ میلیاردی طلا از خانه یک زن

با گذشت ۶ سال از ماجرای سرقت‌های سارق تکرو، چند روز قبل زن میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خانه‌اش توسط مردی خبر داد که کلاه مخصوصی به سر داشت و خود را مأمور آب معرفی کرده بود.

 

سارق در این سرقت ۴ میلیارد تومان طلا و زیورآلات به سرقت برده بود. با توجه به اظهارات شاکی و شباهت‌هایی که با سارق تکرو داشت، این فرضیه مطرح شد که وی بار دیگر سرقت‌هایش را ازسر گرفته است. بنابراین وقتی تصاویر او به زن میانسال نشان داده شد، وی او را به عنوان سارق خانه‌اش شناسایی کرد.

 

با مشخص شدن این موضوع، کارآگاهان به سراغ دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت رفته و شماره پلاک موتورسیکلت وی به‌ دست آمد و کارآگاهان در نهایت موفق به دستگیری سارق تکرو شدند. متهم که ابتدا منکر سرقت‌ها و آزار و اذیت‌هایش بود، در نهایت به جرایم خود اعتراف کرد و به دستور بازپرس پرونده در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.

 

گفتگو با سارق آزارگر

چطور شد که سارق شدی؟

 

نوجوان که بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من به همراه خواهرم زندگی می‌کردم. خواهرم که ازدواج کرد، به شوهرش گفت که من هم باید با آنها زندگی کنم، اما شوهرش رفتار خوبی با من نداشت. در نهایت پس از چند سال خانه‌شان را ترک کردم. چون کار و تخصصی نداشتم برای تأمین مخارج زندگیم دست به سرقت زدم.

 

چرا با این شیوه سرقت می‌کردی؟

 

چون جوان بودم و دلم می‌خواست ازدواج کنم اما شرایط مالی خوبی نداشتم، وقتی وارد خانه‌ها می‌شدم و زنان تنها و جوان را می‌دیدم، وسوسه می‌شدم و آزارشان می‌دادم.

 

چرا خودت را مأمور اداره آب و برق معرفی می‌کردی؟

 

به خاطر اینکه مردم اغلب وقتی اسم مأمور آب و برق را می‌شنوند، درِ خانه‌ را راحت باز می‌کنند. از طرفی صبح‌ها برای سرقت می‌رفتم چون روزها معمولا مردها در خانه نیستند و زنان تنها هستند. خودم را مأمور آب یا برق معرفی می‌کردم و وارد خانه‌ها می‌شدم. همیشه یک کلاه خاص روی سرم می‌گذاشتم که لبه کلاه صورتم را بپوشاند و شناسایی نشوم.

 

چرا به یکباره چند سال ناپدید شدی اما دوباره برگشتی؟

 

وقتی فهمیدم پلیس در تعقیب من است و تصاویر مرا به دست آورده، تصمیم گرفتم از تهران بروم تا اینکه آب‌ها از آسیاب بیفتد. بعد از برگشت هم شگرد سرقتم را عوض کردم که کسی به من شک نکند.

 

شگرد جدیدت چه بود؟

 

با یک طلافروشی در جنوب تهران آشنا شده بودم و از او خواستم اطلاعات و آمار اشخاصی را که طلا از او خریداری می‌کنند به من بدهد. قرار بر این شد در این سرقت هرچه گیرم آمد به صورت پنجاه - پنجاه به او سهم بدهم. یک روز مرد طلافروش تماس گرفت و گفت که زن میانسالی به مغازه‌ام آمده و درخواست خرید مقدار زیادی سکه و طلا دارد. من هم زمانی که سوژه برای خرید آمده بود، او را تعقیب کردم و خانه‌اش را یاد گرفتم. بعد هم به عنوان مأمور آب وارد خانه‌اش شدم و سرقت‌ها را انجام دادم.

 

اگر هنگام سرقت کسی وارد خانه می‌شد چه کار می‌کردی؟

 

من ورزشکار و بوکسور بودم، به همین دلیل می‌توانستم از خودم دفاع کنم. از طرفی سلاح همراه داشتم و کسی جرأت نمی‌کرد به من نزدیک شود.

 

سابقه‌داری؟

 

بله، شرارت و درگیری.