دوشنبه 02 تير 1404 - Mon 23 Jun 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • تغییر استراتژی رسانه‌‌ای رژیم از ادعای پیروزی به مظلوم‌نمایی

  • تصاویر: موج دوازدهم حملات ایران به اسرائیل

  • سلام و صبح بخیر تل آویو در یک نگاه

  • سنگین ترین حمله امروز صبح به تل آویو صدای انفجارهای مهیب در فلسطین اشغالی +فیلم و عکس

  • رشید فرمانده بزرگ بدر و خیبربود

  • جنگ افروز بی حافظه/سخنان ضد ونقیص دونالد ترامپ در 24 ساعت گذشته

  • دستگیری اعضای موساد در البرز و اصفهان

  • حادثه برای ۳ نفتکش در بندر خور فکان تنگه هرمز

  • شهادت ۳ تن از کارکنان صدا و سیما در حمله دیروز اسرائیل

  • تل آویو پس از حمله موشکی امروز صبح سپاه پاسداران، به شهر ارواح تبدیل شد+عکس و فیلم

  • لایو خبرنگار صدا وسیما در زمان حمله اسرائیل

  • خبرنگار صداوسیما: تعدادی از همکارانم مجروح شده‌اند +فیلم

  • حمله اسرائیل به چیتگر و حوالی ایران مال

  • حمله اسرائیل به چیتگر و حوالی ایران مال

  • سفارت ما در تل‌آویو، خسارت جزئی وارد شده

  • سپاه پاسداران با تاسیسات رافائل چه کرد/رافائل شاهرگ حیاتی اسرائیل است

  • تخریب منزل پدری لاله و ستاره اسکندری در حمله روز گذشته اسرائیل داد.

  • ساقط شدن دو پهپاد متخاصم بر فراز آسمان زنجان + عکس

  • حمله رژیم صهیونیستی به مشهد/المیادین: به یک هواپیمای سوخت‌رسانی ایرانی در فرودگاه مشهد حمله شده/ فارس: وقوع ۲ انفجار در مشهد

  • پدافند شبانه تهران

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 403846
    تاریخ انتشار: 02/تير/1404 - 16:43

    پیغام حضرت حجت(ع) یه یک فرمانده در بانه

    یک روز فرمانده تیپی که باید وارد عمل می شد، آمد پیش ما. نمی دانم چطور به گوش او رسیده بود که یک نفر اینجا با حضرت حجت (عج) ارتباط دارد.

    پیغام حضرت حجت(ع) یه یک فرمانده در بانه

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» 

    در شهر بانه مستقر بودیم. نیروهایی از یک لشکر وارد شهر بانه شدند. آنها آماده انجام عملیاتی در منطقه کردستان بودند. تمام هماهنگی ها و آموزش نیروها به خوبی انجام شده بود. احتمال موفقیت عملیات بسیار بالا بود. ما هم از این موضوع خوشحال بودیم.

    آن ایام، اوایلی بود که کاظم در عالم خلسه و مکاشفه، چیزهایی می دید و ارتباط هایی با شهدا و معصومین(ع) برقرار می‌کرد.
    خیلی هم اصرار داشت که این موضوع پخش نشود. فقط من و چند نفر دیگر از هم اتاقی ها اطلاع داشتیم.

    یک روز فرمانده تیپی که باید وارد عمل می شد، آمد پیش ما. نمی دانم چطور به گوش او رسیده بود که یک نفر اینجا با حضرت حجت (عج) ارتباط دارد.

    آمده بود ببیند چقدر این خبر درست است و به قول خودش در خصوص عملیات نیز نظر حضرت حجت (عج) را جویا شود. می خواست ببیند چه کنیم که در عملیات موفقیت حاصل شود.

    الان عکس این دیدار هست. او وارد اتاق ما شد. کاظم خواسته بود جایی از او حرفی نزنیم. برای همین چیزی از او نگفتیم.

    این فرمانده پرسید: کدامتان با آقا ارتباط دارید؟

    چیزی نگفتیم. منتظر جواب بود.

    کاظم بدون اینکه کسی متوجه شود به من گفت: به آنها بگو بروند و فردا بیایند و جواب را از ما بگیرند.

    فرمانده هم قبول کرد و رفت. فردای آن روز کاظم به من گفت: به این ها بگو: اگر نعمت های خدا و بیت المال را اسراف نکنند، پیروز می شوند. من هم حرف کاظم را انتقال دادم، اما ظاهراً به این کلام اعتماد نکردند.

    روز بعد دیدیم وقتی ناهار به نیروهای آن گردان دادند، کلی کمپوت و کنسرو ماهی و نان و ... را خورده یا نخورده ریخته اند در داخل جوی های آب شهر بانه!

    آنقدر نان و مواد غذایی اسراف شده بود که صدای همه درآمد! جوی آب پر بود از نان و کمپوت و کنسرو!

    وضعیت زندگی در شهر اصلا خوب نبود. یادم هست مردم بانه برای یک تکه نان، سر و دست می‌شکستند.


    اهالی هم حتی در حین عبور از خیابان و با دیدن صحنه های اسراف، نچ نچ و اظهار تأسف می کردند.

    کاظم با ناراحتی به نان ها و مواد غذایی اسراف شده نگاه کرد و رو به ما گفت: دیدید گفتم. این یک نمونه اش.

    بعد از ظهر هنگام خروج نیروها، کاظم بدون اینکه خود را معرفی کند دوباره این مطلب را به یکی از فرماندهان آن ها متذکر شد. اما آنها حرف کاظم را جدی نگرفتند و رفتند.

    متأسفانه در آن عملیات موفقیتی برای نیروها حاصل نشد. عملیات با بن بست مواجه شد و نیروها عقب نشینی کردند.

    بعدها یکی از اساتید قرآن را دیدم که جایی مشغول صحبت بود. ایشان به آیه ۹ سوره انبیا اشاره کرد که در مورد اسرافکاران می فرماید: «واهلکنا المسرفین.» یعنی اسرافکاران را هلاک می‌کنیم.

    بعد ادامه داد: این یک سنت خداست که اگر ما اهل اسراف و ضایع کردن نعمت‌های خدا شدیم، باید منتظر شکست و نابودی باشیم.

    من گویی این سخنان را در عمق کلام کاظم دریافته بودم. یاد آن عملیات و ماجرای اسراف افتادم.

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما