دوشنبه 19 خرداد 1404 - Mon 09 Jun 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • آیت‌الله خامنه‌ای و چالش ترمیدور

  • توچال سفید پوش شد

  • مذاکرات زیر بار انتظارت تهران و واشنگتن بر سر غنی سازی فرو می پاشد/چرا معامله با ایران برای ترامپ سرنوشت ساز است؟

  • انقلاب امام جایگاه آمریکا را تنزل داد/ در قضیه هسته‌ای طرح آمریکا صددرصد ضد «ما می‌توانیم» است/ دشمن هیچ غلطی نمی تواند بکند+فیلم

  • «‌مین» را علی‌(ع) کاشت و خمینی منفجر کرد

  • پیام تسلیت به جناب آقای مهندس رحیم زردرنگ

  • تیر خلاص به مذاکرات هسته‌‌ای با قانون جدید سنا

  • پایان زودرس !

  • پاره کردن کتاب های درسی مدارس پسرانه

  • جنگنده میگ 29 ارتش برفراز پایتخت

  • به خاطر عشقم، بازی مقابل گلزار را رد کردم!

  • «گزارش جامع» گروسی به آژانس درمورد ایران

  • تهران فعالیت‌ها و مواد هسته‌ای در سه سایت اعلام نشده‌ی لویزان-شیان، ورامین و تورقوزآباد را گزارش نکرده بوده

  • ما در این میان کجای کاریم؟!

  • فناوری هسته‌ای حق مسلم ملت ایران است

  • ششمین خرید باشگاه پرسپولیس در نقل و انتقالات/پرداخت رضایت‌نامه در ۲ قسط

  • سند «چارچوب مسقط»/تلاش آمریکا و ایران جهت یک تفاهم سیاسی قبل از 20 خرداد

  • امروز برای خدمت به مردم فضا مناسب و فرصت‌ها بسیار است + فیلم

  • ترامپ دنبال سر کار گذاشتن است اما کاش مستقیم هم مذاکره کنیم(!)

  • قالیباف رئیس مجلس ماند +فیلم

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 402991
    تاریخ انتشار: 19/خرداد/1404 - 13:00

    شهیدی که با قرآن مأنوس بود و با شهادت ماندگار شد +عکس

    فرزند شهید تعریف می‌کند: پدرم بسیار پایبند نماز و روزه بود. همیشه قرآن می‌خواند و دستانش برای دعا رو به آسمان بلند می‌شد. تا جایی که سنم اجازه می‌دهد و پدر را به خاطر دارم، همیشه او را مردی باایمان و مهربان شناخته‌ام.

    شهیدی که با قرآن مأنوس بود و با شهادت ماندگار شد +عکس

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    شهید «خانعلی ملایی سیروئی» دهم بهمن ماه 1326، در روستای سیروئیه از توابع شهرستان حاجی‌آباد چشم به جهان گشود. پدرش رجبعلی، کشاورز بود و مادرش قدم‌خیر نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر شرکت ملی گاز بود. سال 1346 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد. دوم اسفند ماه 1365، در بندرعباس توسط گروه‌های ضدانقلاب بر اثر انفجار بمب جاسازی شده در کپسول گاز به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.

    ظط

    شهیدی که با قرآن مأنوس بود و با شهادت ماندگار شد

    پدرم بسیار پایبند نماز و روزه بود. همیشه قرآن می‌خواند و دستانش برای دعا رو به آسمان بلند می‌شد. به من، مادر، خواهر و برادرهایم علاقه زیادی داشت و بیشتر وقتش را با ما می‌گذراند. برای دیدار دوستان و آشنایان زمان مشخصی تعیین می‌کرد و بیشتر اوقات به دیدن اقوام می‌رفت. خوب یادم هست که حتی دو روز قبل از شهادتش، همراه مادر و خواهر کوچکم به دیدن عمو و خاله‌ام رفت و از آنها دلجویی کرد. پدرم مردی بسیار مهربان و مردم‌دوست بود.

    تا جایی که سنم اجازه می‌دهد و پدر را به خاطر دارم، همیشه او را مردی باایمان و مهربان شناخته‌ام. آن روز، طبق معمول از مدرسه به خانه برمی‌گشتم که دیدم جمعیت زیادی مقابل درِ خانه‌مان تجمع کرده‌اند. تمام مسیر کوچه تا خانه را یک‌ نفس دویدم.

    از داخل خانه صدای گریه و زاری می‌آمد. یکی از همسایه‌ها مرا به گوشه‌ای برد و گفت: «حمید، پدرت زخمی شده و در بیمارستان بستری است، نگران نباش، حالش خوب می‌شود.» اما حرف‌هایش با صدای شیون و گریه‌ای که از خانه می‌آمد، هم‌خوانی نداشت. مطمئن شدم اتفاق بدی افتاده است.

    به خانه عمویم رفتم. ساعت ۸ شب، پیکر پدرم را آوردند و ما همگی به روستای سیروئیه، خانه پدربزرگم رفتیم. ساعت ۱۱ شب، پدر را غسل دادیم و به خاک سپردیم. در آن لحظات، مات و مبهوت فقط نظاره‌گر رفتنش بودم... روحش شاد و یادش گرامی باد.

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما