به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
بعضی از فعالان فضای مجازی در اینستاگرام ـ که بهعنوان «بلاگر» از آنها یاد میشود ـ همواره در حوزه معرفی مکانهای گردشگری و دیدنی تولید محتوا میکنند.
جالب است که چند تن از این بلاگرها به تازگی به زندانهای دوران پهلوی همچون «زندان قصر» متعلق به دوره رضاخان و یا موزه عبرت که متعلق به «کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک» بوده است، رفتهاند؛ این فعالان فضای مجازی در گزارشهای خود، توجه دیگر کاربران اینستاگرام را به وضعیت زندانیان و شکنجههایی که در این زندانها تحمل میکردند، جلب کردهاند.
در اینباره، «کریستین دلانوآ»، مورخ فرانسوی در کتاب «ساواک» مینویسد: «وضعیت زندگی در زندانهای رضاشاه طاقت فرسا بود.
اغلب اتفاق میافتاد که ۲، ۳ یا ۴ نفر را در یک سلولِ یک متر در یک متر و نیم روی هم تلنبار کنند؛ جایی که حتی یک زندانی نمیوانست در آنجا بخوابد.
در دیوار سلولها هیچ منفذ ورودی [هوا] وجود نداشت. وضع رقت گانگیز بهداشتی اغلب باعث شیوع بیماریهای همهگیری چون تیفوس میشد که مقامات از مقابله با آن ممانعت میکردند؛ چرا که اجازه میداد برخی از مرگهای کاملاً آشکار سیاسی را به حساب بیماری بگذارند...
زندانیان زندان قصر را که بزرگترین زندان تهران در دوره رضاشاه بود، به ۳ قسمت نمادین تقسیم کرده بودند: قسمت اول غار وزرا بود؛ محلی که به وزرای بیآبرو اختصاص داشت؛ دوم اتاق قباله بود؛ جایگاه ویژه مالکان ارضی که از «تقدیم» زمینهایشان به شاه امتناع میورزیدند، اما پس از شکنجه شدن اسناد انتقال املاکشان را امضا میکردند؛ قسمت سوم را در علیمالدوله میگفتند.
از این در، اجساد زندانیانی که زیر شکنجه کشته میشدند، بیرون میرفت. بین زندانیان وقتی گفته میشد فلانی از درِ علیمالدوله بیرون رفته، معنایش این بود که به طرز مشکوکی مرده است». (کریستین دلانوآ، ساواک، صص ۲۵ ـ ۲۶.)
همچنین «محمد قلی مجد»، مدرس مرکز خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» مینویسد: «میلسپو در کتابی که در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد (آمریکائیان در ایران)، گوشههایی از فضای ترس و وحشت را که توسط رضاشاه ایجاد شده بود، شرح میدهد.
او مینویسد که رضاشاه هزاران نفر را حبس کرده و صدها نفر را کشته بود و بعضیها را با دستهای خودش به قتل رسانده بود. در نتیجهٔ این حکومتِ وحشت، بر دل مردم ترس افتاده بود. به کسی نمیشد اعتماد کرد و احدی جرأت اعتراض یا انتقاد نداشت». (محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا، صفحه ۶.)
اما باتوجه به شرایط زندانهای ساواک و زندانیان سیاسی در دوره پهلوی دوم، نکتهٔ قابلتوجهی وجود دارد؛ اگر صفحات سلطنتطلب در شبکههای اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم که به کاربران فضای مجازی اینطور القاء میکنند که محمدرضا پهلوی از خشونت علیه مخالفان خود استفاده نمیکرد و یا حتی ادعا میشود که ایران در آن زمان، از آزادی برخوردار بوده است.
.png)
درحالی که اسناد و مدارک بسیاری در زمینه اعمال خشونت و شکنجه توسط ساواک بر علیه مخالفان رژیم پهلوی وجود دارد. بهطور مثال، «ویلیام شوکراس»، روزنامهنگار، نویسنده و مدرس بریتانیایی، در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد: «همین که یک نفر به دام ساواک میافتاد [امیدی به] بازگشت نداشت... به شهادتِ زندانیان سابق، ابزارهای شلاق، کتک، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، تنقیهی آب جوش، آویختن سنگین به بیضهها، بستن زندانی به یک تخت آهنی که به تدریج داغ میشد، فروکردن بطری شکسته در مقعد و تجاوز به عنف، ازجمله ابزارهای شکنجه ساواک به حساب میآمدند».
(ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، صفحه ۱۱۹.)
.png)
همینطور، «فرد هالیدی»، نویسنده و متخصص روابط بینالملل و خاورمیانه، در کتاب «ایران؛ دیکتاتوری و توسعه» مینویسد: «ساواک دست کم به سه شیوه متمایز آدم میکشت. اولاً عده زیادی را مستقیماً به گلوله میبندد. از هنگامی که در سال ۱۳۵۰شمسی مقاومت چریکی آغاز شد، دهها جوان رسماً به این طریق کشته شدهاند. گرچه، شاید رقم واقعی از این بیشتر باشد.
به نظر میرسد گاهی ساواک ترجیح میدهد مخالفان را بجای دستگیری عمداً بکشد. ثانیاً عدهی قابل ملاحظهای پس از محاکمه در دادگاه های نظامی تیرباران میشوند. در دههی ۱۹۵۰ [دهه ۱۳۳۰شمسی]، پیش از تأسیس ساواک، وزیر امورخارجه سابق در حکومت مصدق و حداقل ۳۶افسر ارتش به این ترتیب تیرباران شدند. از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ [۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵]، بیش از ۳۰۰نفر پس محکومیت در دادگاه های نظامی رسماً تیرباران شدند.
.png)