به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
حسین ۱۳ سال بیشتر نداشت که راهی جبهه شد. او کمکم احساس کرد جبهه خانه اوست؛ بنابراین در همان جا ماندنی شد. همه کاری در آنجا انجام میداد، اذان میگفت، مکبر نماز جماعت بود، مداحی میکرد؛ هر وقت هم میدید باید اسلحه به دست بگیرد و برود بجنگد، میرفت.
او دیگر شده بود یک نیروی تمام عیار در جبهه که خیلیها در لشکر ۱۷ دوستش داشتند، هنوز هم با خاطراتش زندگی میکنند و از دلتنگی اشک میریزند.مادر شهید حسین مالکینژاد میگوید: پسرم از کودکی چادر خواهرش را روی شانهاش میانداخت و برای بچهها مداحی میکرد.
بعد از جنگ تحمیلی هم برای مداحی به جبهه رفت و ۲ سال هم مداحی کرد. اما بعد از این مدت گفت: هر کسی شهید میشود به من میگویند بیا مداحی کن، حالا دیگر میخواهم خودم به خط مقدم بروم. او قبل از شهادتش روی نوار کاست وصیت کرده بود و حتی مداحی و صدای اذانش را ضبط کرده بود.
صدای اذان شهید حسین مالکینژاد را میشنویم
به گفته برادر شهید، حسین قبل از شهادتش عکس حجله گرفته بود و حتی زمان شهادت و تشییع پیکرش را خبر داده بود. پیکر این شهید همزمان با تشییع پیکر شهدای حج خونین ۱۳۶۶ در قم تشییع شد.
حسین محمدی از رزمندگان زنجان میگوید: اولین بار شهید حسین مالکینژاد را در نماز جماعت حسینیه پایگاه انرژی اتمی، همزمان با عملیات خیبر دیدم. او با اذانش و تعقیبات نماز ظهر و مغربش غوغایی به پا کرده بود، یکصدا گریه میکردیم. صدایش چه لذتی داشت؛ صوت او داوودی و شهیدساز بود.