سه شنبه 11 آذر 1404 - Tue 02 Dec 2025
  • آمریکا و اسرائیل قادر به براندازی یا مهار هسته‌ای و موشکی ایران نیستند

  • قمار بن‌سلمان، موازنه وحشت در خلیج فارس

  • اقتصاد و سیاست، برای «طبقات فقیر» خیر، برای «طبقه متوسط» آری!

  • مراسم روز بسیج در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد

  • آتش‌بسی که آتش‌بس نیست

  • آقای پزشکیان! مراقب «‌بازی در دو نقش» باشید!

  • مراسم شام شهادت حضرت زهرا(س) با حضور رهبر انقلاب برگزار شد +فیلم

  • نخست وزیربعدی عراق و رقابت تهران–واشنگتن؛ آیا السودانی می‌ماند؟

  • پوتین با جام جهانی جدید به جنگ فیفا آمد

  • هشدار انصارالله به بن‌سلمان درباره ماجراجویی جدید

  • اولین شب مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمةالزهرا (س) بیت رهبری

  • پرواز ایلوشین برای مهار حریق الیت

  • شکست پروژه هژمونی آمریکا؛ متحدان در بی‌ثباتی، رقبا در اقتدار

  • شهیدی که دور از چشم رزمندگان زباله جمع می‌کرد +عکس

  • لحظه‌ای از ارتقای قدرت دفاعی غافل نیستیم

  • وحشت رسانه صهیونیستی از رفتار مقتدرانه ایران در تنگه هرمز

  • بارش برف و باران در استان‌های غربی کشور

  • مراسم یادبود همایون ارشادی

  • واکنش مشاور روحانی به یک خبر و پاسخ کیهان

  • تصمیم تاریخی امام خامنه‌ای چگونه ایران را یک قدرت جهانی کرد؟ +عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 331920
    تاریخ انتشار: 19/بهمن/1401 - 12:50

    «ساواکی‌ها» این طوری ناخن می‌کشیدند

    سوزن ته گرد را زیر ناخن رد می‌کردند، دو تا سه تا زیر هر ناخن! بعد با فندک یا شمع این سوزن‌ها را داغ می‌کردند، سوزن که داغ می‌شد حرارت زیر ناخن می‌رفت و باعث عفونت ناخن می‌شد، بعد ناخن می‌افتاد.

    «ساواکی‌ها» این طوری ناخن می‌کشیدند

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس؛اگر در اسامی افرادی که زندان‌های مخوف و منحوس پهلوی را درک کرده‌اند، گذری کنید نام خواهر و برادری به چشمتان خواهد خورد به نام مراد و حمیده نانکلی. مراد یکی از اسطوره‌های شهید مبارزه علیه طاغوت بود که جان داد، اما اطلاعات نداد. حمیده خواهر مراد که تنها ۱۵ سال داشت به واسطه فعالیت‌های برادرش مبارزه را شروع کرد و سرانجام پایش به زندان وحشتناک کمیته مشترک باز شد.

    آنچه می‌خوانید برشی است از خاطره حمیده نانکلی که از شکنجه در این دوران می‌گوید:

    من ۱۵ سال داشتم که سال ۵۳ ساعت یک نیمه شب توسط ساواک دستگیر شدم. آن شب یک ساعت بعد از ورودم شکنجه آغاز شد. یک شکنجه اصلی که کلا هر کسی اول که وارد می‌شد، تخت را داشت. یعنی روی تخت می‌بستند دو دست از بالا و دو پا از پایین و با کابل به کف پا می‌زدند و همه آن را داشتند و بعد بستگی به سبک و سنگین بودن پرونده داشت و بعد شکنجه‌ها فرق می‌کرد. مثلا خانم دباغ و خانم سجادی سوزاندن با سیگار را چندبار تجربه کردند. روی نقطه‌های حساس بدن آتش سیگار را خاموش می‌کردند یا ناخن را می‌کشیدند.

    ناخن چسبیده را چطور می‌توانستند بکشند؟ سوزن ته گرد را زیر ناخن رد می‌کردند، دو تا سه تا زیر هر ناخن! بعد با فندک یا شمع این سوزن‌ها را داغ می‌کردند، سوزن که داغ می‌شد حرارت زیر ناخن می‌رفت و باعث عفونت ناخن می‌شد، بعد ناخن می‌افتاد. برای همین آنهایی که ندیدند، می‌گفتند ناخن را می‌کشیدند، ولی اصلش به همین صورت بود. برادر خود من به خاطر ضربه‌ای که خورده بود کلا کاسه چشمش تخلیه شد. عکسش در موزه عبرت هست؛ فکش شکسته، دندان‌هایش ریخته و جمجمه ترک خورده است. آخرین ضربه‌ای که می‌زنند به قلبش می‌زنند که باعث ایست قلبی‌اش می‌شود

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما