جمعه 28 آذر 1404 - Fri 19 Dec 2025
  • مهندسی فروپاشی داخلی دشمن از معیشت تا روان جامعه

  • آقای پزشکیان، اشتباهات دولتتان پاشته آشیل تان نشود

  • ارتباط عامل شهادت قاضی رازینی و مقیسه با منافقین محرز شد

  • چرا بازسازی مدیریتی به نفع دولت پزشکیان است؟

  • ریشه گرانی دلار اینجاست

  • افشین پیروانی جواب خسرو حیدری را داد+فیلم

  • ایران همچنان قوی است باید ضعیف شود

  • حداقل در میان خودتان یکی را قبول داشته باشید

  • نقشه راه رهبر انقلاب برای مداحان

  • بخشنامه تغییر ساعت کاری ادارات ابلاغ شد

  • ستاره هافبک استقلال قراردادش را فسخ کرد

  • آیا مولوی عبدالحمید صدای جدید تروریست‌ها را شنیده است؟

  • جشن حانوکای یهودی در استرالیا به خاک و خون کشیده شد/ظلم بر مردم غزه و جواب در استرالیا+عکس و فیلم

  • جزئیات تیراندازی خونین در استرالیا /لحظه خلع سلاح یکی از مهاجمین در سیدنی+فیلم

  • حالا وقت تهاجم است

  • زیست عفیفانه، راز قوام و قوت خانواده و جامعه است

  • کمبودها زیاد است اما کشور در حال حرکت و پیشرفت است/ پدیده مداحی باید مرکز ادبیات مقاومت و تبیین معارف دینی و انقلابی شود+فیلم

  • آقای ثابتی! اعتبار مجلس را به توپ نبندید/ ماجرای 126 کلمه دروغ خالص!+فیلم

  • مدیریت یعنی اقدام برنامه‌محور نه کلی‌گویی و منفی‌بافی

  • آقای ثابتی: وظیفه فرمانده هست که به بسیجی خط مقدمش سر بزند؟

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 331920
    تاریخ انتشار: 19/بهمن/1401 - 12:50

    «ساواکی‌ها» این طوری ناخن می‌کشیدند

    سوزن ته گرد را زیر ناخن رد می‌کردند، دو تا سه تا زیر هر ناخن! بعد با فندک یا شمع این سوزن‌ها را داغ می‌کردند، سوزن که داغ می‌شد حرارت زیر ناخن می‌رفت و باعث عفونت ناخن می‌شد، بعد ناخن می‌افتاد.

    «ساواکی‌ها» این طوری ناخن می‌کشیدند

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس؛اگر در اسامی افرادی که زندان‌های مخوف و منحوس پهلوی را درک کرده‌اند، گذری کنید نام خواهر و برادری به چشمتان خواهد خورد به نام مراد و حمیده نانکلی. مراد یکی از اسطوره‌های شهید مبارزه علیه طاغوت بود که جان داد، اما اطلاعات نداد. حمیده خواهر مراد که تنها ۱۵ سال داشت به واسطه فعالیت‌های برادرش مبارزه را شروع کرد و سرانجام پایش به زندان وحشتناک کمیته مشترک باز شد.

    آنچه می‌خوانید برشی است از خاطره حمیده نانکلی که از شکنجه در این دوران می‌گوید:

    من ۱۵ سال داشتم که سال ۵۳ ساعت یک نیمه شب توسط ساواک دستگیر شدم. آن شب یک ساعت بعد از ورودم شکنجه آغاز شد. یک شکنجه اصلی که کلا هر کسی اول که وارد می‌شد، تخت را داشت. یعنی روی تخت می‌بستند دو دست از بالا و دو پا از پایین و با کابل به کف پا می‌زدند و همه آن را داشتند و بعد بستگی به سبک و سنگین بودن پرونده داشت و بعد شکنجه‌ها فرق می‌کرد. مثلا خانم دباغ و خانم سجادی سوزاندن با سیگار را چندبار تجربه کردند. روی نقطه‌های حساس بدن آتش سیگار را خاموش می‌کردند یا ناخن را می‌کشیدند.

    ناخن چسبیده را چطور می‌توانستند بکشند؟ سوزن ته گرد را زیر ناخن رد می‌کردند، دو تا سه تا زیر هر ناخن! بعد با فندک یا شمع این سوزن‌ها را داغ می‌کردند، سوزن که داغ می‌شد حرارت زیر ناخن می‌رفت و باعث عفونت ناخن می‌شد، بعد ناخن می‌افتاد. برای همین آنهایی که ندیدند، می‌گفتند ناخن را می‌کشیدند، ولی اصلش به همین صورت بود. برادر خود من به خاطر ضربه‌ای که خورده بود کلا کاسه چشمش تخلیه شد. عکسش در موزه عبرت هست؛ فکش شکسته، دندان‌هایش ریخته و جمجمه ترک خورده است. آخرین ضربه‌ای که می‌زنند به قلبش می‌زنند که باعث ایست قلبی‌اش می‌شود

    نظرات بینندگان
    نظرات شما