شنبه 11 مرداد 1404 - Sat 02 Aug 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • هشدار! از خواب غفلت برخیزید!

  • خطای محاسباتی درباره براندازی موجب تقویت داخلی ایران شد

  • حزب‌الله لبنان آماده شده است

  • این غزه است که اسرائیل را از نقشه جهان حذف می‌کند

  • افزایش احتمال تغییرات قریب‌الوقوع در برخی نهادهای عالی امنیتی

  • مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه

  • پیام تسلیت به جناب سرهنگ شعبانپور

  • گلچین مداحی شهادت حضرت رقیه(س)

  • قالیباف صدای مظلومیت ایران در قلب ژنو فریاد زد

  • خروج هیئت‌های فلسطین، ایران و یمن از اجلاس بین‌المجالس به هنگام سخنرانی رئیس کنست اسرائیل

  • چرا اصرار بر یک باور در دولتمردان خصوصا وزارت خارجه پر‌رنگ است؟

  • پرده‌برداری رهبر انقلاب از لایه تمدنی جنگ ۱۲ روزه

  • هسته‌ای و حقوق بشر بهانه است آمریکا از توانایی‌های جمهوری اسلامی ناراحت است +صوت و فیلم

  • لایحه مقابله با نشر اکاذیب خلع سلاح جریان تحریف

  • دفاع پیش‌دستانه مشروع ایران: ضرورتی امنیتی در برابر تهدیدات مستمر

  • الاغ نمی پرد یونجه، موز نمی دهد!

  • موازنه برتری قدرت موشکی بر قدرت جنگنده‌ها

  • آتش زیر خاکستر اگر شعله‌ور شود!

  • مکانیسم ماشه با مرگ برجام باطل شد فریب اروپا را نخورید

  • قدم زدن ظریف با داش کری چقدر برای ایران هزینه داشت

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 279975
    تاریخ انتشار: 23/دي/1400 - 15:38

    برگزاری کنفرانس گوادلوپ در جریان انقلاب ۵۷

    آخرین نشست رهبران قدرت‌های بزرگ در جریان انقلاب ایران در جزیره گوادلوپ برگزار شد که جمع‌بندی آن این چنین بود که هیچکدام از این کشورها از محمدرضا شاه پهلوی حمایت نکنند، زیرا معتقد بودند دخالت یک کشور خارجی اوضاع را وخیم‌تر خواهد کرد.

     برگزاری کنفرانس گوادلوپ در جریان انقلاب ۵۷

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ،تصویر ثبت شده در ۷ ژانویه ۱۹۷۹ مصادف با ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ در جزیره گوادلوپ فرانسه که جلسه‌ای به میزبانی والری ژیسکاردستن رئیس‌جمهور وقت فرانسه با حضور جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخست‌وزیر وقت بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم وقت آلمان غربی و ژیسکاردستن برگزار شد. محور اصلی این جلسه بررسی وضعیت ایران در جریان انقلاب بود.

     

     

    انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران آنچنان رخداد بزرگ و غیرمنتظره‌ای بود روشنفکران، گروه‌های مختلف سیاسی، اقشار مختلف مردمی و بسیاری دیگر از گروه‌ها اجتماعی هر کدام درباره علل و عوامل منجر به انقلاب گمانه‌زنی‌هایی کرده‌اند. یکی از عواملی که بیش از حد بر نقش آن در جریان انقلاب ۵۷ تاکید شده کنفرانس گوادلوپ است.

    گوادلوپ نشست مشترکی بین چهار قدرت اصلی بلوک غرب، آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی، بود که از ۱۴ تا ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ در جزیره گوادلوپ که یکی از پنج شهرستان فرادریایی کشور فرانسه است، برگزار شد. چهار رهبری که در این کنفرانس قدرت‌های بزرگ غربی را نمایندگی می‌کردند یعنی، کالاهان، ژیسکار دستن، کارتر و اشمیت هر کدام روابط حسنه‌ای با محمدرضاشاه پهلوی داشتند و به‌ویژه جیمی کارتر که از جمله حامیان و ستایشگران شاه بود.

    جیمی کارتر دقیقا یک سال پیش از گوادلوپ، یعنی در دی ماه سال ۱۳۵۷ به ایران سفر کرده بود و جملات مشهور و مبالغه‌آمیزی درباره محمدرضاشاه گفته بود که برای همیشه در تاریخ ماندگار شدند: «ایران به سبب رهبری داهیانۀ شاهنشاه جزیره ثباتی در یکی از آشوب‌زده‌ترین مناطق جهان است و این واقعیت مدیون شما اعلاحضرت و در نتیجه رهبری شماست و همچنین مدیون احترام و ستایش و مهری است که ملتتان نسبت به شما ابراز می‌دارد. ما در گیتی سرزمین دیگری را نمی‌شناسیم که این‌چنین به ما نزدیک باشد و با آن برای امنیت متقابل نظامی‌مان برنامه‌ریزی کنیم. ما هیچ کشور دیگری را نمی‌شناسیم که با آن چنین مشاورۀ نزدیک دربارۀ مسائل منطقه‌ای داشته باشیم که مورد علاقۀ دو کشور ما باشد و هیچ رهبر دیگری نیست که من نسبت به او این چنین احساس عمیق سپاسگزاری و دوستی شخصی داشته باشم.»

    کارتر در همین سفر بود که به محمدرضاشاه توصیه کرد به برخورد خشونت‌بارتری با معترضان در پیش بگیرد که ظاهرا شاه نپذیرفت. بر اساس اسناد پروژه عقاب که عبارت بود از فشار بانک چیس منهتن برای حمایت کارتر از شاه بخاطر ثروت کلانش در این بانک، کارتر اصرار داشت که «اعلیحضرت اجازه شلیک به سر و سینه معترضان را بدهند.»

    در واقع وی می‌خواست به هر نحوی شده حکومت پهلوی را حفظ کند، اما چند ماه بعد با دیدن عمق اعتراضات مردمی و گزارش‌هایی که سازمان سیا از وضعیت ایران به وی می‌دادند، از تصمیمش برگشت و در جریان کنفرانس گوادلوپ به شرکایش اعلام کرد که دیگر از شاه حمایت نخواهد کرد.

    ژیسکاردستن در اینباره چنین می‌نویسد: «پرزیدنت جیمی کارتر در کمال غافلگیری ما اعلام کرد ایالات متحد تصمیم گرفته دیگر از رژیم شاه حمایت نکند. بدون پشتیبانی ایالات متحد، این رژیم ازدست‌رفته است. من گزارش میشل پونیاتوفسکی را در یادداشتم که به اطلاعم رسانده بود، شاه کاملاً توانایی عمل دارد، البته لبریز از اندوه، خسته است. شاه مبنا را بر این نهاده بود که ایالات متحد همچنان از او حمایت خواهد کرد. اما در عرض یک هفته جهت باد تغییر کرده بود. جیمی کارتر ادامۀ روند آتی ایران را برای ما توضیح داد و گفت ارتش قدرت را به دست خواهد گرفت و نظم را دوباره در کشور برقرار خواهد کرد. او می‌گفت رهبران ارتش همگی طرفدار غربند، بیش‌تر آن‌ها در آمریکا آموزش دیده‌اند.»

     

     کارتر که یک سال پیش به صورت غلوآمیزی از محمدرضاشاه تمجید کرده بود، این بار در کنفرانس گوادلوپ به حاضرین اعلام کرد که «آیت الله خمینی مرد باایمان و خداپرستی است و من هم با ایمانم پس خوب با هم کنار خواهیم آمد و ضمن اینکه شاه بیمار است و دیگر قادر به اداره کشور نیست.»

    ژیسکاردستن نیز روابط بسیار خوبی با شاه داشت به صورتی که روابط ایران و فرانسه پس از ریاست جمهوری او بسیار بهتر از دوره‌های پیشین شد. نخستین میهمان خارجی ژیسکاردستن در دوران ریاست جمهوری‌اش محمدرضاشاه بود. از اوایل دهه پنجاه نیز سفر به کشور فرانسه برای ایرانی‌ها بدون روادید ممکن شده بود. اما با وجود این روابط حسنه، ژِسکاردستن نیز در گوادلوپ اعلام کرده بود «بهتر است شاه هر چه سریع‌تر ایران را ترک کند.»

    جیمی کارتر خود بعد‌ها در خاطراتش نوشته بود که در گوادلوپ حمایت بسیار کمی از شاه وجود داشت و همگی آن‌ها متفق‌القول بوده‌اند که شاه باید در سریع‌ترین زمان ممکن از ایران خارج شود. ظاهرا تنها هلموت اشمیت بود که رای ممتنع داشت.

    شاه مرتبا و با نگرانی فراوان کنفرانس گوادلوپ را دنبال می‌کرد. امیر افشار قاسملو در خاطرات خود می‌نویسد: «اعلیحضرت آقای هوشنگ رام را مامور کردند که مرتب موضوع گوادلوپ را از رادیو تلویزیون‌های مختلف جمع‌آوری کند و هر روز آن‌ها را گزارش دهد. هوشنگ رام هم با من خیلی دوست بود و خیلی هم دقیق. او بود که می‌گفت این‌ها تصمیم‌شان را گرفته‌اند البته نمی‌گویند که شاه باید برود، ولی می‌گویند «گاندی دوم» باید به ایران بازگردد.» خود قاسملو نیز به محض اطلاع از نتایج گوادلوپ اموالش را از ایران خارج کرد و به فرانسه گریخت.

    محمدرضاشاه خود متوجه رویگردانی متحدین سابق بود. وی بعد از خروج از ایران موضع کارتر را دلیل بالاتر رفتن میزان اعتراضات اعلام کرد و گفت «کارتر هیچ شم سیاسی نداشت و به دلیل بی‌اطلاعی از گذشته ملل، تفاوت فرهنگ‌ها، روانشناسی و رفتار آن‌ها و ضعف تحلیل اوضاع جاری جهان و پیش‌بینی آینده، تحت تأثیر تلقین و نفوذ اطرافیان خود به‌ویژه برژینسکی ضد روس برای آمریکا در درازمدت مشکلات متعدد خواهد آفرید که رفع آن‌ها نیاز به هزینه کردن صد‌ها میلیارد دلار و حتی تحمل تلفات دارد.»

    اما آنچه رهبران این کشور‌ها را به چنین تصمیمی وادار کرده بود اوضاع عینی و عمق اعتراضات بود. آن‌ها می‌دانستند که دیر یا زود حکومت پهلوی سقوط خواهد کرد و دخالت دولت‌های غربی در اوضاع آشفته کشور نه تنها قطار انقلاب را متوقف نکرده بلکه به آن شدت نیز خواهد داد چرا که رویکرد ضد غربی و ضد امپریالیستی در اغلب گروه‌های انقلابی با شدت تمام وجود داشت و دخالت کشوری دیگر، دوگانه خیر و شر را تشدید می‌کرد و علاوه بر عدم امکان جلوگیری از سقوط شاه، موجب رابطه خصمانه حکومت بعدی با این کشور‌ها نیز می‌شد. همچنانکه پس از انقلاب نیز با اجازه ورود شاه به ایالات متحده بود که انقلابیون به سفارت آمریکا حمله کردند.

    کسانی که از «بی‌وفایی» امثال کارتر و ژیسکاردستن در برابر شاه می‌گویند، متوجه نیستند که سیاست نه عرصه رفیق‌بازی و وفا و دیگر مفاهیم اخلاقی، بلکه رقابتی مبتنی بر منافع و قدرت است. البته در زمینه اخیر نیز کارتر عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان داد و همین امر نیز موجب انتقادات فراوان از وی شد. در نهایت این رخداد‌های عینی و موثر چندین ساله داخلی بود که به انقلاب ۵۷ ختم شد؛ رخداد‌هایی که می‌توان ریشه آن را از آغاز مبارزه مسلحانه با رژیم شاه در سال ۱۳۴۹ تا کودتای ۲۸ مرداد و حتی شکست مشروعه‌خواهان در انقلاب مشروطه رساند. رخداد‌هایی که عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ایدئولوژیک داشتند و نسبت دادن رخدادی چنین دامنه‌دار به تصمیم چند رهبر خارجی در آستانه شورش‌های خیابانی و اعتصابات گسترده، فهم توطئه باور و غیر علمی از تاریخ است.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما