سه شنبه 11 ارديبهشت 1403 - Tue 30 Apr 2024
  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخر به مادرش+ عکس و فیلم

  • زندگینامه شهید مرتضی مطهری، معلمی بزرگ و برگزیده

  • تجارت خاموش گلرنگ با «افعی تهران» در شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور +عکس

  • تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عربستان در افزایش سهمیه حج+ عکس

  • پلیس در حال انجام وظیفه/ به ترک فعل ۳۲ دستگاه مسئول درباره حجاب رسیدگی خواهد شد؟+ فیلم

  • افزایش ۴۰ درصدی حقوق بازنشستگان از پایان اردیبهشت

  • امکان آزادی مشروط بابک زنجانی وجود دارد ؟

  • دلالت‌های مهم قانون H.R.815 برای ایران

  • جزئیات جدید درباره کاهش ساعت کاری ادارات

  • زهر چشمی که ایران در حمله به «نواتیم» از نتانیاهو گرفت، بی‌سابقه بود

  • روند خوب تولید؛ توقف فروش رسمی/ خودروهای تولیدی کجا هستند؟

  • ماجرای زمین خوردن شهید خرازی و روضه زنده

  • با خانواده توماج صالحی آشنا شوید+عکس‌ و فیلم

  • نامه محرمانه AFC برای استقلال و پرسپولیس

  • تابع فضاسازی‌ها تصمیم قضائی نمی‌گیریم

  • تقید خاص شهید جهان آرا به نماز شب

  • بازار خودرو در دست‌انداز وعده‌ها

  • روایتی از محبان و دوست‌داران اهل بیت(ع) در آفریقا/ پایتخت کنیا میزبان رونمایی از مستند «روشن‌تر از خورشید»

  • مست عشق یک تریلر جنایی

  • بازی خطرناکی که در آسیا در جریان است

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 369826
    تاریخ انتشار: 28/فروردين/1403 - 12:20

    راهبردهای «میدانی» و «دیپلماتیک» ایران در منطق جهانی «حق با قوی است»

    بر اساس منطق جهانی «حق با قوی است» رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب اجازه هرگونه شرارت و قانون‌شکنی را دارند اما ایران حق دفاع مشروع از خود را ندارد؛ حال در این فضا راهبردهای «میدانی» و «دیپلماتیک» ایران چگونه باید باشد؟

    راهبردهای «میدانی» و «دیپلماتیک» ایران در منطق جهانی «حق با قوی است»

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس

    «سرگئی کوژمیاکین» کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با خبرنگار دفتر منطقه‌ای خبرگزاری فارس در «دوشنبه» به بررسی و تحلیل ابعاد و واکنش‌های منطقه‌ای و جهانی به موضوع پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی پرداخت.فارس: به نظر شما چرا سازمان ملل، آمریکا و کشورهای غربی حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق را محکوم نکردند، اما زمانی جمهوری اسلامی اقدام به پاسخ مشروع کرد، همگی به اتفاق آرا آن را نقض قوانین و موازین بین‌المللی خواندند؟کوژمیاکین: این یک نمونه آشکار استانداردهای دوگانه است که امروز نه‌تنها در روابط بین‌الملل عمل می‌کند، بلکه جوهره آن را نیز تشکیل می‌دهد. غرب (به ویژه آمریکا) و بقیه جهان مانند دو طبقه متفاوت هستند که برای آنها سیستم‌های جداگانه قوانین اعمال می‌شود. به عبارت دقیق‌تر، اولی‌ها از حقوق برخوردار بوده و به بقیه فقط وظیفه و تعهد تعلق می‌گیرد و آنچه برای غرب اجازه است، برای دیگران و به‌خصوص کشورهای رقیب ممنوع بوده و در صورت انجام باید شدیداً مجازات شوند.این رویکرد ناعادلانه را هر لحظه می‌توان مشاهده کرد. اگر گروه غربی منافع خود را با استفاده از همه ابزارها، از جمله مداخلات نظامی، کودتا، تحریم و... تحقق بخشد، پس کشورهای دیگر حتی حق ندارند از حق حاکمیت و استقلال ملی خود دفاع کنند. آنها را در برابر یک انتخاب کاملاً محدود قرار می‌دهند: باید تسلیم دیکته غرب شوند و با تمام ظرفیت، تبعیت از اراده غرب را تجربه کنند.
    این «قانون جنگل» به وضوح در رویدادهای اخیر خود را نشان داده است. نخست، اسرائیل با زیر پا گذاشتن اسناد و قوانین متعدد بین‌المللی اقدام به حمله به نمایندگی دیپلماتیک ایران در «دمشق» کرد که این جنایت به هیچ وجه از سوی کشورهای غربی محکوم نشد بلکه برعکس، در لفاظی‌های بسیاری از سیاستمداران و رسانه‌های غربی بر این نکته تاکید می‌شد که گویا اسرائیل برای دفاع از خود مجبور است دست به چنین اقدامی بزند.اما به محض اینکه تهران اقدام به پاسخ قانونی کرد، بلافاصله علیه آن موج اتهامات در خصوص نقض هنجارها و قوانین بین‌المللی سرازیر شد. به عنوان مثال، رهبران گروه 7 که به صورت ویدئو کنفرانس نشست برگزار کردند، ایران را مورد حمله قرار دادند.این اتفاق در حالی افتاده است که پاسخ ایران را نمی‌توان «مقابله به مثل» نامید، زیرا اسرائیل به نمایندگی دیپلماتیک حمله کرده اما اهداف تهران منحصراً پایگاه‌های نظامی بوده بنابراین، موضوع نقض قوانین بین‌المللی نیست، بلکه این است که چه طرف‌هایی در این مناقشه دخیل هستند. اسرائیل اجازه هرگونه شرارت و بی‌قانونی را دارد زیرا اقمار وفادار غرب بوده و با آن هماهنگ اقدام می‌کند، اما ایران حق دفاع مشروع از خود را ندارد، زیرا به اصطلاح با قاعده تحمیلی بازی موافق نیست.متاسفانه سازمان ملل متحد به صورت عمده در چارچوب این منطق ناعادلانه قرار گرفته است. اصول بی‌طرفی و رفتار یکسان با همه اعضای جامعه بین‌المللی که در اسناد تاسیس این سازمان آمده است، جای خود را به منطق «حق با قوی است» واگذار کرده است. این امر بار دیگر نیاز به رهایی سازمان ملل از طناب خفه‌کن مالی غرب و انتقال مقر آن از آمریکا را برجسته می‌کند.
     
     
    واکنش‌های آمریکا و غرب به اقدامات تلافی‌جویانه ایران در قبال اسرائیل حاکی از آن است که نباید انتظار عادی‌ شدن روابط تهران و غرب در آینده نزدیک را داشت. در چنین شرایطی، بهبود روابط ایران با روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی در سطح دوجانبه و همچنین در چارچوب سازمان همکاری‌های شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و احتمالاً سازمان پیمان امنیت جمعی چه اهمیتی خواهد داشت؟کوژمیاکین: حتی قبل از حوادث اخیر نیز غرب به صراحت نشان داد که تمایلی به عادی‌سازی روابط با ایران ندارد. آنها تمام ابتکارات دیپلماتیک تهران از جمله بازگشت به «برجام» را که اجرای آن به دلیل اقدامات «واشنگتن» مختل شد را تخریب کردند. در حقیقت به ایران اولتیماتوم داده شد که شرط هرگونه مذاکره، دست برداشتن از منافع ملی و متوقف کردن حرکت در مسیر سیاست مستقل داخلی و خارجی می‌باشد. به‌ویژه غرب از همکاری رو به افزایش جمهوری اسلامی با چین و روسیه و همچنین پشتیبانی از جنبش‌های آزادیبخش ملی فلسطین و یمن و حمایت از سوریه و عراق در برابر باندهای تروریستی به شدت عصبانی است.پاسخ معقول و منطقی ایران در چنین شرایطی، نزدیک شدن به کشورهایی است که از مسیر توسعه مستقل خود حمایت می‌کنند، به‌خصوص روسیه و چین. خوشبختانه دولت کنونی جمهوری اسلامی این مهم را به خوبی درک می‌کند که آن در اتخاذ اصل راهبردی «نگاه به شرق» و دور انداختن امیدهای بیهوده برای نزدیکی به غرب نمود پیدا کرده است.
    در مدت کوتاهی گام‌های مهمی در این راستا برداشته شد. تهران به عضویت کامل سازمان همکاری‌های شانگهای و بریکس درآمده و منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا ایجاد شده است. رزمایش‌های مشترک سه‌جانبه ایران، چین و روسیه تحت عنوان «کمربند امنیت دریایی» به صورت منظم برگزار می‌شود.این در حقیقت بنیادی است که بر روی آن می‌توان بنای یک اتحادیه اقتصادی و سیاسی بین دولت‌هایی که نظم هژمونیک غرب را مردود می‌دانند، ایجاد کرد اما برای اینکه چنین اتحادیه‌ای قوی و مؤثر باشد، باید جمهوری‌های آسیای مرکزی نیز در آن حضور داشته باشند. این امر پیش از هر چیزی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه که بین ایران، چین و روسیه قرار دارد و همچنین روابط اقتصادی، حمل و نقلی، فرهنگی و تاریخی که می‌تواند آسیای مرکزی را به یک جزء پویا و در حال توسعه اتحادیه بین‌المللی تبدیل کند، مهم است. فارس: آیا در صورت فعالتر شدن ایران در منطقه، این احتمال وجود دارد که آمریکا و غرب بر کشورهای آسیای مرکزی فشار آورند؟ آیا احتمال فاصله گرفتن این کشورها از ایران امکان‌پذیر است و چنانچه پیشنهاد غرب پذیرفته شود، هزینه آن چه می‌تواند باشد و چه عواقبی در انتظار منطقه خواهد بود؟کوژمیاکین: البته قدرت‌های مهم غربی اهمیت آسیای مرکزی را که قبلا به آن اشاره کردیم، درک می‌کنند که از این رو در سال‌های اخیر به‌طور جدی فعالیت خود را در منطقه افزایش داده‌اند. آنها روی غیر قابل بازگشت شدن وابستگی این جمهوری‌ها که از طریق بدهی به نهادهای غربی (صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، بانک توسعه آسیا و غیره) و کنترل بر منابع طبیعی (به عنوان مثال، ذخایر نفت و اورانیوم در قزاقستان و ازبکستان) به دست آمده حساب باز کرده‌اند.
     
     
    توجه ویژه‌ای به ساخت مسیرهای حمل و نقلی با دور زدن روسیه و ایران مبذول می‌شود که می‌توان به کریدور ترانس‌خزر اشاره کرد که محموله‌ها باید از آسیای مرکزی از طریق قفقاز و ترکیه به اروپا انتقال شود. این اقدام تصادفی نیست زیرا جاده‌ها و راه‌آهن‌ و همچنین خطوط لوله، رشته‌هایی هستند که می‌توانند روسیه، چین، ایران و آسیای مرکزی را به هم متصل کنند بنابر این غرب در تلاش است تا این برنامه‌ها را مختل کند.یکی دیگر از ابزارهای غرب، تحریم‌ها است. مشاهده می‌کنیم که چگونه آمریکا و اتحادیه اروپا فشارهای فزاینده‌ای بر نخبگان محلی وارد می‌کنند تا مرتکب نقض محدودیت‌های اعمال‌شده علیه روسیه نشوند. این رویه قبلا در رابطه با ایران استفاده می‌شد و حالا ممکن است غرب دوباره به آن بازگردد.در این راستا ممکن است از مقامات منطقه خواسته شود که پروژه‌های حمل و نقل مشترک با تهران از جمله استفاده از بندر «چابهار» را کنار بگذارند. متاسفانه «واشنگتن» و «بروکسل» اهرم فشار در اختیار دارند که به عنوان مثال می‌توانند تهدید به مسدود کردن دارایی‌های کشورهای آسیای مرکزی کنند.با توجه به اینکه مقامات کشورهای پسافروپاشی شوروی سعی در نشستن همزمان روی چندین صندلی دارند و از رقابت‌های بین‌المللی بهره‌مند می‌شوند، چنین سناریویی منتفی نیست اما چنین یک کاری قبل از همه به خود کشورهای آسیای مرکزی ضربه خواهد زد. نخست اینکه آنها مسیرهای حمل و نقل سودآور را که برای منطقه محصور در خشکی حیاتی است، از دست خواهند داد و دوم اینکه نخبگان منطقه ضمن کمک به تقویت داوطلبانه نفوذ غرب، به اصطلاح «جعبه پاندورا» را باز می‌کنند که از آن می‌تواند بی‌ثباتی، جذب شدن به ماجراجویی‌های بین‌المللی، تروریسم و «انقلاب‌های رنگی» بیرون آید.
    همه اینها قبل از همه به خود محافل حاکم آسیای مرکزی ضربه خواهد زد.فارس: اگر آسیای مرکزی تسلیم فشارهای غرب شود، روسیه و چین که شرکای اصلی کشورهای منطقه می باشند، چه واکنشی خواهند داشت؟کوژمیاکین: طبیعی است که «مسکو» و «پکن» از اقدامات نخبگان آسیای مرکزی که به ضرر منافع ملی آنها تمام شود، خوشحال نخواهند بود. چین و روسیه در استراتژی امنیت ملی آمریکا به صورت آشکار به عنوان دشمنان اصلی نام برده شده‌ و واشنگتن با تمام ابزارهای ممکن با آنها مقابله خواهد کرد. در این شرایط، فعالیت آمریکا و غرب در مرزهای این کشورها به عنوان چالشی خطرناک تلقی می‌شود. قبل از این هم رهبری روسیه بارها از فعالیت سازمان‌های غیردولتی طرفدار غرب و سیاست تهدید و باج‌خواهی از آسیای مرکزی ابراز نارضایتی کرده است. پس از حمله تروریستی در مجتمع «کروکوس» در مسکو که تعدادی از اتباع تاجیکستان متهم به دست داشتن در آن دانسته می‌شوند، تنش‌ها بیشتر شده است. مسکو و پکن برای تأثیرگذاری بر همسایگان خود روش‌های زیادی، از تنظیم جریان‌های تجاری گرفته تا تغییرات احتمالی در قوانین مهاجرت، در اختیار دارند. برای آسیای مرکزی که وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن زیاد جالب نیست، چنین اقدامات می‌تواند بسیار دردناک باشد. همچنین مقامات محلی نباید فراموش کنند که روسیه و سازمان پیمان امنیت جمعی سهم قابل توجهی در تضمین امنیت کشورهایشان دارند. پایگاه‌های نظامی روسیه در تاجیکستان و قرقیزستان عاملی است که تا حد زیادی از تعرض داعش و سایر گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان جلوگیری می‌کند.با این حال، امید است که رهبری کشورهای منطقه از خرد و اراده کافی برخوردار بوده به ضرر خود و ملت‌هایشان اقدام نکنند و دوست واقعی و دشمن قسم‌خورده را بشناسند.

     

    نظرات بینندگان
    نظرات شما