به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
در دیدار اخیر جمعی از مداحان اهلبیت(ع) با رهبر معظم انقلاب، چند گزاره کلیدی مطرح شد که در کنار یکدیگر، نقشه راهی روشن برای فهم ماهیت درگیری امروز جمهوری اسلامی با جبهه دشمن ترسیم میکند؛ درگیریای که دشمن پی برده است «باید دلها را تغییر بدهد، باید مغزها و فکرها را عوض کند».۱۴۰۴/۰۹/۲۰ تأکید ایشان بر «تغییر هویت ملت ایران» بهعنوان هدف اصلی دشمن، در واقع عبور از تحلیلهای سطحی و ورود به لایه تمدنی و راهبردی جنگ جاری است؛ جنگی که میدان اصلی آن رسانه، روایت و احساسات جمعی است.
رهبر انقلاب تصریح میکنند که دشمن «فهمیده تصرف نظامی ممکن نیست» و به همین دلیل، آرایش خود را از میدان سخت به میدان رسانه منتقل کرده است. این گزاره، جمعبندی تجربهای تاریخی از شکستهای مکرر پروژههای سختافزاری علیه ایران است؛ از جنگ تحمیلی هشت ساله گرفته تا تحریمهای فلجکننده، عملیاتهای امنیتی، فشارهای دیپلماتیک و دفاع مقدس دوازده روزه. وقتی این ابزارها نتوانستهاند به فروپاشی یا تغییر رفتار بنیادین نظام منجر شوند، طبیعی است که تمرکز دشمن بر نقطهای منتقل شود که هم کمهزینهتر است و هم اثرگذاری بلندمدتتری دارد و آن ذهن و هویت جامعه است.همانگونگه که در اعترافات رسانهها و مسئولان سابق و فعلی رژیم نیز دیده میشود؛به عنوان مثال دنی سیترینوویچ، رئیس پیشین دایره تحقیقات و تحلیل مرکز اطلاعات ارتش اسرائیل گفته: باید واقعبین باشیم، اما متأسفانه در اسرائیل هیچکس واقعبین نیست.
در جنگ ۱۲ روزه تصور میکردیم تنها با بمباران هوایی میتوان رژیم را تغییر داد، اما نتیجه برعکس شد؛ ایران از همان جنگ برای تقویت موقعیت خود بهره برد.جنگ ۱۲ روزه نشان داد ما از بیرون قادر به تغییر رژیم در ایران نیستیم.
در این چارچوب، پیوندی که رهبر انقلاب میان «میدان رسانه» و «میدان جنگ» برقرار میکنند، صرفاً یک تشبیه ادبی نیست، بلکه یک همارزی مفهومی است.ایشان فرمودند: «ما در مسائل نظامی، آرایش صفوفمان بستگی دارد به هدف دشمن؛ وقتی میبینیم دشمن به یک نقطهای میخواهد حمله کند، نوعی آرایش نظامی میگیریم که دشمن را ناکام کنیم؛ این کار در باب تبلیغات باید انجام بگیرد.» ۱۴۰۴/۰۹/۲۰با توجه به تجربه شکستخورده دشمنان در دفاع مقدس دوازدهروزه، که همزمان عرصهای نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و رسانهای را در بر میگرفت و بهعنوان آخرین گزینه آنان تلقی میشد، اکنون تمرکز اصلی جبهه دشمن بیش از پیش به سمت «جنگ ادراکی» سوق خواهد یافت. در همین چارچوب است که رهبر معظم انقلاب تصریح میکنند هدف دشمن «عبارت است از معارف اسلامی، معارف شیعی و معارف انقلابی؛ دشمن اینها را هدف قرار داده؛ باید در مقابل اینها ایستاد.» ۱۴۰۴/۰۹/۲۰ مولفههایی که هویت و ستون فقرات مقاومت را شکل میدهند و ایستادگی فعال و آگاهانه در برابر این هجمه را به یک ضرورت راهبردی بدل میسازند.
همانگونه که در جنگ نظامی، دشمن با آرایش، فرماندهی، اطلاعات و تقسیم نقش وارد میدان میشود، در جنگ رسانهای نیز با شبکهای پیچیده از رسانهها، پلتفرمها، اینفلوئنسرها، اتاقهای فکر و عملیات روانی عمل میکند.«ابزار رسانه را تشبیه میکنند به سلاحهای شیمیایی در جنگ نظامی؛ سلاح شیمیایی را وقتی میزنند، سلاح شیمیایی تانک و تجهیزات را از بین نمیبرد؛ تجهیزات میماند و انسانها از بین میروند و از قدرتِ استفادهی از ابزار میافتند؛ سلاح شیمیایی در جنگ نظامی اینجوری است؛ ابزارِ رسانه هم اینجور است.
امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکههای اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده میشود.» ۱۲ /مهر/ ۱۳۹۷
از همین رو، توصیه به «آرایش جنگی» در میدان تبلیغات، ناظر به ضرورت عبور از کنشهای پراکنده، احساسی و فردی و حرکت به سمت یک جبهه منسجم و هدفمند است.از این منظر، نخستین گزاره عملیاتی تشبیه میدان رسانه به میدان جنگ، ضرورت «جبههسازی» است. تجربه جنگهای کلاسیک نشان داده که اقدامهای چریکیِ بیارتباط با فرماندهی و راهبرد کلان، نهتنها پیروزیآفرین نیست، بلکه گاه به تلفات بیفایده و حتی شکست منجر میشود. در میدان رسانه نیز، کنشگری فردیِ بدون هماهنگی، اگرچه ممکن است نیت انقلابی داشته باشد، اما در غیاب یک راهبرد مشترک، میتواند انرژی جبهه خودی را مستهلک کند یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کند. «خودزنی رسانهای» دقیقاً در همین نقطه شکل میگیرد؛ جایی که اختلافات داخلی، برجستهسازی ضعفها بدون ارائه روایت جایگزین، یا نزاعهای درونجبههای، خوراک عملیات ارجاف دشمن میشود.
گزاره دوم، به مسئله «تقسیم نقش و تخصص» بازمیگردد. هیچ ارتشی همه نیروهایش را در یک یگان متمرکز نمیکند. جنگ، نیازمند شناسایی، اطلاعات، پشتیبانی، عملیات روانی، توپخانه و نیروی هجوم است. در جنگ رسانهای نیز، همه کنشگران نباید یک کار واحد انجام دهند. برخی مأمور روایتسازیاند، برخی مأمور پاسخ به شبهات، برخی مأمور تولید احساس و برخی مأمور تحلیلهای عمیق و راهبردی.
این تنوع نقش، بدون یک پشتوانه فکری و اتاق اندیشه ممکن نیست. «در مواجههی با دشمن، به دفاع از آنچه او شبههآفرینی میکند اکتفا نکنید. البتّه دفاع لازم است، باید شبههآفرینیِ دشمن را رد کرد لکن دشمن نقطهضعف زیاد دارد؛ آن نقطهضعفها را هدف قرار بدهید، به آنها هجوم بیاورید.» ۱۴۰۴/۰۹/۲۰به همین جهت، پیش از هر حمله رسانهای، باید مسئلهشناسی دقیق صورت گیرد، نقاط ضعف واقعی دشمن شناسایی شود و بر اساس داده و آمار معتبر، «نقطهزنی» انجام گیرد. رسانهای که صرفاً واکنشی و هیجانی عمل میکند، در بهترین حالت، بازی را به تساوی میکشاند و در بدترین حالت، ابتکار عمل را به دشمن میسپارد.
سومین گزاره، مسئله «زمین نبرد» و «انعطافپذیری» است که اخیرا محسن مهدیان نیز در یادداشتی به آن پرداخته است. هیچ آرایش جنگی بدون درک صحیح از زمین، کارآمد نیست. اگر دشمن در میدانهای زنده، تصویرمحور و تعاملی میجنگد، تمرکز صرف بر رسانههای ایستا و کمتعامل، بهمعنای خروج از میدان اصلی نزاع است.
افزون بر این، جنگ رسانهای ماهیتی سیال دارد؛ گاهی محور آن روایت و منطق است و گاهی احساس، تصویر و همذاتپنداری. رسانهای که نتواند بهموقع آرایش خود را تغییر دهد، حتی با نیت درست و محتوای صحیح، از صحنه رقابت عقب میماند.