به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس
در الگوی شناختهشده رسانههایی مانند ایران اینترنشنال ـ رسانهای که از همان آغاز شکلگیری، مأموریت خود را بر هدایت و مهندسی افکار عمومی مخاطبان ایرانی تعریف کرده است ـ هرگاه قرار باشد از یک واقعه ساده، سناریویی سیاسی علیه مردم ایران ساخته شود، یکی از تکنیکهای کلیدی بهکارگیری تعلیق واقعیت رسمی است. به این معنا که با ایجاد فاصله میان لحظه وقوع حادثه و زمان روشنشدن ابعاد آن، این خلأ اطلاعاتی با روایتهایی پر میشود که از پیش جهتدار طراحی شده و مرحلهبهمرحله به مخاطب القا میشوند.با این حال، در پرونده مرگ خسرو علیکردی، حتی پیادهسازی همین الگوی هم توسط ایران اینترنشنال با شتابزدگی و بیاعتنا به حداقل استانداردهای خبرنویسی پیاده شده است.خبر درگذشت وکیل مشهدی، خسرو علیکردی، ۱۵ آذر با تیتر «مرگ پرابهام خسرو علیکردی، وکیل معترضان و خانوادههای دادخواه»در سایت ایران اینترنشنال منتشر شد.این رسانه در تیتر خبر خود از عنوان «مرگ پرابهام» استفاده کرده است؛ واژهای که بهخودیِخود توجه مخاطب را جلب میکند تا وارد خبر شود و ببیند این «ابهامها» درباره مرگ این فرد چیست.
در حالی که ابهام معمولاً در مرگهایی که هنوز نتایج پزشکی قانونی آنها مشخص نشده، امری طبیعی است، اما وقتی این «ابهام» در کنار بهکار بردن عناوینی مانند «وکیل خانوادههای دادخواه» و «وکیل معترضان» برجسته میشود، دقیقاً همانجاست که خبر عملاً از اصل خنثی بودنش دور میشود. چیدمانی از واژهها که عملاً ذهن مخاطب را پیش از خواندن متن کامل خبر به سمتی سوق میدهد که مرگ این فرد را یک پرونده سیاسی تلقی کند؛ بدون آنکه مخاطب حتی نیاز داشته باشد با دقت وارد جزئیات خبر شود، چرا که این پیشفرض از همان تیتر در ذهن او ثبت شده است و ادامه خبر را با نگاهی مردد و آمیخته به سوءظن دنبال خواهد کرد.با اینکه این اتفاق در مشهد رخ داده است، اما در متن خبر هیچ نقلقولی از منابع رسمی ایرانی دیده نمیشود. در مقابل، لید خبر با انتساب ادعا به «کاربران فضای مجازی» تلاش میکند این گزاره را جا بیندازد که «مردم میگویند این مرگ، قتل حکومتی است»؛ در صورتی که هیچ سندی برای این ادعای منتسب به کاربران ارائه نمیدهد.
بماند که صحت و سقم هویت کاربران در فضای مجازی و ادعاهای آنها نیز خود محل بحث و تردید است.در واقع، ایران اینترنشنال با نسبت دادن این واژه به مردم، عملاً مسئولیت صحت یا کذب بودن این اتهام را از خود سلب کرده و همزمان تلاش میکند آن را با توسل به نظر مردم موجه جلوه دهد. با این حال، همین اتهام پرتکرارترین کلیدواژهای است که این رسانه تقریباً در تمامی خبرهای مرتبط با این موضوع مطرح میکند.به طوری که شاید بتوان گفت اسم رمز این عملیات رسانهای برای متشنج کردن افکار عمومی است.
منابع نقابدار؛ ابزار روایتسازی دروغ ایران اینترنشنال
اینترنشنال در این سناریو برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، نیاز داشت پیش از روشنشدن واقعیت، دست به روایتسازی ذهنی پیشدستانه بزند. برای همین با بهکارگیری تکنیک خبری استفاده از منبع نقابدار ـ منبعی که نه هویت آن مشخص است و نه صحت ادعاهایش ـ جملاتی به نقل از همان منبع ناشناخته مانند «مشاهده شکستگی در سر» و «خونریزی از بینی» مطرح میکند؛ ادعاهایی که به نوعی این حادثه را به اخبار ساختگی درباره نحوه درگذشت مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ پیوند میزند.ایران اینترنشنال اظهارات جواد دهکردی، برادر وکیل درگذشته، درباره لزوم انتشار بدون تقطیع فیلم دوربین دفتر را منتشر کرد، اما خبری را که برادر او پس از مشاهده فیلم دوربین مداربسته و تأیید سکته قلبی مطرح کرده بود، بازتاب نداد؛ چرا که با انتشار آن، عملاً تمام سناریوهای این رسانه برای فاجعهسازی و سیاسی کردن این حادثه نقش بر آب میشد.
در عوض، این رسانه پیام وزارت امور خارجه آمریکا و همچنین مواضع رضا پهلوی را چندین بار منتشر کرده است. ایران اینترنشنال در یکی از اخباری که به نقل از معاون امنیتی–انتظامی استانداری خراسان رضوی منتشر کرده مبنی بر اینکه «خسرو علیکردی، شامگاه جمعه به دلیل سکته قلبی در دفتر کارش فوت کرده است.» در ادامه خبر، گزارشی از اعدام متخلفان در ایران نیز درج کرده است؛ چیدمانی که هدف آن جهتدهی به ذهن مخاطب و تثبیت انگاره « عمدی بودن این مرگ» در ذهن او است.
در حالی که بنا به گزارش خبرگزاری خراسان رضوی، در جریان مراسم تشییع دهکردی، برخی افراد با سلاح سرد به مأموران نیروی انتظامی حمله کردند که در پی آن، مأمور نیروی انتظامی نیز زخمی شد، ایران اینترنشنال با حذف عامدانه این بخش از ماجرا، صرفاً خبر بازداشت چند نفر از حاضران در مراسم تشییع و همچنین نرگس محمدی به دلیل سر دادن شعارهایی علیه امنیت ملی را پوشش میدهد تا همزمان بر طبل اتهامزنی و سیاسی کردن مرگ دهکردی محکمتر بکوبد.
مهندسی روایت و تحریک رسانهای ایران اینترنشنال، در کنار پوشش همزمان این حادثه از سوی رسانههایی چون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و دیگر رسانههای ضدانقلاب با جهتگیری مشابه، این انگاره را تقویت میکند که این رسانهها از مرگ شخصیتهای مختلف بهعنوان ابزاری برای بازنمایی تحریفشده واقعیت سوءاستفاده میکنند تا به اهداف خود برسند؛ اهدافی که در نهایت به ایجاد تشنج و آشفتگی ذهنی در افکار عمومی ایرانیان منجر میشود.



