به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
تقریبا از همان زمانی که در بحبوحهی رویدادهای کودتاگونهی سال 88 علیه انقلاب اسلامی، تصویر صورت غرق به خون «ندا آقاسلطان»، همچون یک بمب در رسانههای جریان اصلی غربی منفجر شد، تا همچون یک شارژ-دوپینگ روانی-تبلیغاتی برای خشنتر و خونینترکردن خیابانهای ایران عمل کند، بر آگاهان و اهل فن روشن بود که محور غربی-یهودی برای ناامنسازی ایران و رسیدن به آرزوی غایی «تجزیه»، روی «زنان» حساب خاصی باز کرده است.
این تمرکز عملیاتی روی موضوع زنان، به عنوان محور یا سرپل پروژهی آشوب، 13 سال در پستوهای سرویسهای اطلاعاتی محور غربی-یهودی پخت و پز شد تا در سال 1401، در غائلهی «مهسا امینی» بهرهی آن را بچینند. آن آشوب عظیم و در همشکنندهای که دشمنان خبیث ایران قصد داشتند از آن غائله دشت کنند(با هدف فرسودگی و انهدام ساختار سیاسی ایران)، گرچه به نتیجه مطلوب آنان نرسید، اما این واقعیت را به قطع و تاکید اثبات کرد که «زنان» قرار است در نقطهی ثقل پروژههای ناامنسازی، آشوب و فروپاشی در جوامع ناهسو باشند.
در بهار ۲۰۱۹، عکسی از یک زن جوان سودانی روی سقف یک خودرو، با لباس سفید سنتی «توب» و انگشت اشارهای به سوی آسمان، دور دنیا چرخید.
	
نام او آلاء صلاح بود؛ ۲۲ ساله، دانشجوی مهندسی، و ناگهان نماد میلیونها زنی شد که نان را به «ثوره» (انقلاب) تبدیل کردند.
شش سال بعد، همان زن امروز از لندن یا واشنگتن توییت میزند: «سودان بیصدا خونریزی میکند».
آلاء صلاح، متولد ۹ مارس ۱۹۹۷، دانشجوی مهندسی و معماری در دانشگاه بینالمللی سودان در خارطوم بود. او ۲۲ ساله بود وقتی در آوریل ۲۰۱۹ (فروردین ۱۳۹۸) به نماد انقلاب سودان تبدیل شد. خانوادهاش زمینه سیاسی نداشتند، اما مادرش طراح لباس بود و لباس سنتی سودانی (توب سفید) را طراحی میکرد. آلاء خودش را یکی از هزاران زن معترض می کرد و تأکید داشت که قهرمان نیست، بلکه بخشی از جنبش جمعی زنان سودانی است.
نقش در تحولات سودان (انقلاب ۲۰۱۸–۲۰۱۹)
اعتراضات از دسامبر ۲۰۱۸ با گرانی نان و سوخت شروع شد و به جنبش ضدحکومت عمر البشیر تبدیل شد. زنان بیش از ۷۰ درصد معترضان را تشکیل میدادند و در سازماندهی، شعاردهی و کمکرسانی پیشرو بودند.
در ۸ آوریل ۲۰۱۹، لانا هارون (عکاس سودانی) عکسی از آلاء گرفت که روی سقف ماشین ایستاده، با توب سفید (لباس سنتی زنان شاغل سودانی)، گوشوارههای طلایی دایرهای (نماد زنان نوبیایی) و انگشت اشاره به آسمان، شعار میدهد: «الثورة» (انقلاب) و شعر معروف «الرصاصة ما بقتل... ما بقتل صمت الشعب» (گلوله نمیکشد، سکوت مردم میکشد). این عکس وایرال شد و آلاء را به «کنداکه» (ملکه نوبیایی باستان، نماد شجاعت زنان)، «زن سفیدپوش» یا «بانوی آزادی سودان» تبدیل کرد.
	
عکس در رسانههای جهانی (گاردین، تایم، بیبیسی) منتشر شد و زنان سودانی را به عنوان ستون انقلاب نشان داد. آلاء در مصاحبهها گفت:
" زنان همیشه در انقلابهای سودان پیشرو بودند» و خواستار برابری جنسیتی شد. او در اکتبر ۲۰۱۹ در شورای امنیت سازمان ملل سخنرانی کرد و گفت: «هیچ بهانهای برای عدم حضور برابر زنان در میز مذاکره وجود ندارد."
اعتراضات نسبتا مسالمتآمیز منجر به برکناری البشیر در ۱۱ آوریل ۲۰۱۹ شد. شورای نظامی موقت تشکیل شد و در اوت ۲۰۱۹ توافق تقسیم قدرت امضا شد (شورای حاکمیتی مشترک نظامی-مدنی). زنان ۲ کرسی از ۶ کرسی مدنی را گرفتند، که آلاء آن را ناکافی دانست.
وضعیت کنونی سودان «پسا-انقلاب»
از آوریل ۲۰۲۳، درگیری بین ارتش سودان (به رهبری عبدالفتاح البرهان) و نیروهای پشتیبانی سریع RSF، شبهنظامیان سابق جانجاوید به رهبری محمد حمدان دقلو، آغاز شد. منازعهای که بیش از ۱۲ میلیون آواره (بزرگترین بحران آوارگی جهان)، قحطی در الفاشر و کشتارهای قومی ایجاد کرد. آلاء از خارج (احتمالاً بریتانیا یا آمریکا) جنگ را محکوم میکند و میگوید: «سودان خونریزی میکند، اما جهان سکوت کرده».
نهایت کنش آلاء صلاح طبعا به اشتراک پست در شبکههای اجتماعی ختم می شود که طبعا انگیزهی اصلی او، تلاش برای از یادنرفتن و محوریتداشتن است. او در شبکههای اجتماعی فعال است و پستهای اخیرش درباره نسلکشی در الفاشر، آوارگی و درخواست کمک بینالمللی است. او همچنان در بازنمایی رسانههای جریان اصلی غرب، نماد «مقاومت زنان» است، اما منتقدان او را متهم به کاربرد ابزاری برای غرب با هدف بیثباتسازی کشورش میکنند و میگویند انقلاب به جنگ داخلی و تجزیه منجر شد.
	
آلاء صلاح نماد امید زنان سودانی ماند، اما انقلاب به دموکراسی پایدار نرسید و کشور غرق در بحران است. به عبارت دیگر، مردم سودان با هدایت و القائات امثال آلاء، خواستند راه رفتن کبک را یاد بگیرند، اما راهرفتن خود را نیز فراموش کردند!
مرور نمادپردازی سرویسهای غربی از «زن» جهت کلیدزدن آشوب در جوامع ناهمسو، این نکته را آشکار می کند که آنان نه تنها ابایی از «قربانی»کردن زنان نمادشده ندارند، که ترجیحشان بر قربانیشدن(حتی قربانیکردن) ایشان است، چنان که دو مورد ندا آقاسلطان و مهسا امینی به خوبی نشان داد. از این رو، امثال آلاء صلاح در سودان، و نرگس محمدی در ایران خوشاقبال محسوب می شوند که یکی از معرکهای خونین(که خود در آن نقش داشت) گریخت و دیگری در زندان جمهوری اسلامی، از تیرغیب همپالکیهای وابسته به سرویس در امان مانده است!
	
	
انتقادهای اصلی به آلاء صلاح در وضعیت فعلی سودان
با سقوط شهر الفاشر (مرکز دارفور شمالی) در نوامبر ۲۰۲۵ به دست نیروهای RSF، سودان عملاً به دو بخش شرقی (تحت کنترل ارتش) و غربی (تحت RSF) تقسیم شد. بیش از ۱۵۰ هزار کشته، ۱۲ میلیون آواره و قحطی گسترده، فاجعهای ساخت که بسیاری آن را نتیجه مستقیم انقلاب ۲۰۱۹ میدانند. در این فضا، آلاء صلاح، که عکسش نماد سقوط البشیر بود، هدف شدیدترین انتقادها قرار گرفته است. منتقدان او را یک «پروژه غربی» مینامند و میگویند طبق الگوی آشنای یک دهه اخیر در غرب آسیا و شمال آفریقا عمل کرده است، چرا که الگوی تکراری «قهرمانسازی ساختارهای سیاسی-رسانهای غربی، بیثباتی کشور هدف، فراموشی بعد از انجاموظیفه» به خوبی در کل پروندهی آلا صلاح منعکس است. عکس لانا هارون در ۸ آوریل ۲۰۱۹ وایرال شد؛ بی بی سی، سی انان و تایم(نمادهای رسانههای جریان اصلی در غرب) او را «بانوی آزادی» و «کنداکه» نامیدند، جایزه هیلاری کلینتون گرفت، در UN سخنرانی کرد و به انگلیس/آمریکا رفت.
	
او حالا کجاست؟ منتقدان میگویند در لندن/آمریکا «راحت زندگی میکند»، پستهای X مینویسند: «زنان سودان در جنگ و فقر له میشوند، آلاء ژست حقوق بشر میگیرد».
پیش چشم دنیا، انقلاب مثلا مسالمتآمیز سودان به جنگ داخلی، نسلکشی دارفور و تجزیه تبدیل شد. دقیقاً همان الگویی که در لیبی، سوریه و عراق دیدیم.
مقایسه مستقیم با سه «پروژه مشابه»
ماریا کورینا ماشادو، رهبر شناختهشده مخالفان دولت ونزوئلا با لقب "بانوی آهنین" و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ برای "تلاشهایش در ترویج حقوق دموکراتیک."
او از مخالفان سرسخت دولتهای هوگو چاوز و نیکلاس مادورو بوده است. منتقدان او را به حمایت از تحریمهای آمریکا و حتی تلاش برای براندازی نظامی مادورو متهم میکنند که کاملاً با اهداف راهبردی آمریکا در منطقه همسو است.
اعلام تعلق گرفتن جایزه صلح نوبل توسط کمیته نروژی (یک نهاد غربی) به ماشادو(که رقیبی مثل ترامپ) داشت، بار دیگر جنجال استفاده ابزاری عیان غرب از این جایزه برای چهرهسازی از اپوزیسیون در کشورهای ناهمسو را به راه انداخت.
	
آنگ سان سو چی، رهبری جنبش دموکراسیخواهی در میانمار که پس از ۱۵ سال حبس خانگی، برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۹۱ شد.
سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و رسانههای غربی، مصائب او را به داستانی جهانی تبدیل کردند و برنده شدن نوبل، او را به یک نماد جهانی مبارزه مسالمتآمیز بدل کرد.
او با حمایت از اقدامات بیرحمانهی نظامیان میانمار در جهت نسلکشی اقلیت روهینگیا، جایگاه خود را در نزد غرب از دست داد و بسیاری از جوایزش لغو شد. این نشان میدهد حمایت غرب از این چهرهها کاملا پروژه-محور و زمانمند است.
	
آلاء صلاح، پس از ویرال شدن عکسی از او در حال رهبری تظاهرات علیه حکومت عمر البشیر، به نماد "زن انقلابی سودانی" تبدیل شد.
رسانههایی مانند CNN با پوشش گسترده، او را به عنوان "چهره انقلاب" معرفی و برجسته کردند.
به باور تحلیلگران منتقد، غرب با ساختن چنین نمادهایی، مبارزه مردمی را به «کسبوکاری برای ساختن قهرمان» تبدیل میکند که در نهایت میتواند به نتایجی منفی برای کشور هدف منجر شود.
	
به طور خلاصه، میتوان گفت وجه مشترک این چهرهها (با در نظر گرفتن استثنائات و پیچیدگیها مانند مورد آنگ سان سو چی) این است که آنها در یک فرآیند چند مرحلهای:
1. در بستر یک درگیری یا مبارزه داخلی در کشور خود برجسته شدند.
2. سپس توسط رسانهها و نهادهای غربی «برندسازی» و به عنوان نمادهای جهانی شناخته شدند.
3. در نهایت، روایت و هدفگذاری سیاسی آنها با اهداف ژئوپلیتیک غرب برای اعمال فشار بر کشورهای هدف (مانند سودان، ونزوئلا و در گذشته میانمار) همسو شد.



