به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از جهان نیوز ،
به گزارش جوان، عقلاً هیچ سیاستمداری حتی اگر چنین دوقطبی سمی و فاسدی هم به ذهنش برسد و آن را هم بر فرض درست بداند، علیه کشور خودش استفاده نمیکند، زیرا چنین ادعایی در نهایت به زیان مردم و کشور تمام میشود، اما وقتی عقل نباشد و مقداری هم بیانصافی و خودخواهی سیاسی باشد، چه؟! یکی از طرفداران این دو، نوشته است که امثال اینها اکنون در قدرت نیستند و شهروند عادی هستند و چرا باید از حرفشان حسابکشی کرد!
اولاً شهروند عادی نیستند که اگر بودند در زمان اتهاماتشان یا موارد دیگر مانند شهروندان عادی کیفر یا بازخواست میشدند، ثانیاً اگر شهروندان عادی هستند، نقد به آنان را چه از طرف رسانه، چه از طرف یک مقام مسئول دیگر، باید نقد شهروندان عادی تلقی کنید، پس شما چرا جوش میآورید؟! اکنون بازگشت به صحنه سیاسی این دو آن هم بازگشتی که برهمزننده اتحاد ملی است، به کدام کار شهروندان عادی شبیه است؟ کاش ایشان که دل در بند امریکا دارند، از رئیسجمهور امریکا در دوران حاجیواشینگتن میآموختند که بعد از ریاستجمهوری سراغ پستهکاری رفت!
دوگانهسازی این روزهای رؤسای جمهور اسبق (محمدخاتمی و حسن روحانی) که در فضای مجازی بسیار خبرساز شده، با هر انگیزه و غرضی صورت گرفته باشد، یقیناً خروجی آن هر چه باشد، نه تنها انسجام و اتحاد ملی نیست که اتفاقی علیه این دو است؛ اتحاد و انسجامی که به اذعان همه صاحبنظران، یکی از بزرگترین و بلکه مهمترین مانع رژیمصهیونیستی و امریکا در پیگیری اهداف جنایتکارانه علیه ایران بود و در نهایت به شکست آنها در جنگ ۱۲ روزه انجامید. دشمن نیز با درک این انسجام ملی و البته قدرت موشکی نیروهای مسلح بود که ملتمسانه دست به دامن امریکا و خواستار آتشبس شد. اکنون آیا رواست آنچه دشمن نتوانست کوچکترین خدشهای به آن وارد کند، با سخنان و مواضع غیرمسئولانه به آن چنگ بیندازیم؟ آیا این بازی در زمین دشمن نیست؟
حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق و خالق رکود دهه ۹۰ که به شهادت نظرسنجیهای رسمی، در سال پایانی دولتش به پایینترین نصاب محبوبیت در میان رؤسای جمهور پس از انقلاب رسید و به کمتر از ۱۰ درصد سقوط کرده بود، چندی پیش خود را نماینده اکثریت ملت جا زده و گفته بود: «این ملت در جنگ ۱۲روزه با همه قدرت در کنار ایران ایستاد. چطور به حماسه ملت پاسخ بدهیم؟ یعنی هر چه بار هست بر گُرده اکثریت مردم باشد و هر چه امتیاز هست برای اقلیت کوچک باشد؟! اینکه معنی ندارد».
او سپس در توییتی با یک دوگانهسازی دروغین از ملت و حاکمیت، صراحتش را بیشتر کرد و نوشت: «این ملت در جنگ ۱۲روزه با همه قدرت در کنار ایران ایستاد، نه در کنار ما حاکمان. فکر میکنیم اینها آمدند به سمت ما و دست روی سینه گذاشتند و گفتند شما خیلی آدمهای خوبی هستید، ما اشتباه میکردیم. نه! دست روی سینه گذاشتند در برابر ایران، تمامیت ارضی و منافع ملی.»
روحانی البته به همین هم بسنده نکرد و با حمله به جایگاه قانونی مجلس شورای اسلامی مدعی شد: مجلس «نماینده اکثریت مردم نیست» و قوانینی که برخلاف نظر ۸۰ یا ۹۰درصد مردم تصویب شود، «قانون واقعی» محسوب نمیشود و «روح چنین قانونی فاسد است».
او در ادامه در توصیف مجلس کنونی از اصطلاح «مجلس اقلیت» استفاده کرد و مشروعیت تصمیمات نهاد قانونگذاری را زیر سؤال برد؛ موضوعی که با واکنش عباس گودرزی، سخنگوی هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی مواجه شد و گفت: روحانی در طول هشت سال خسارتبار زلف امور کشور را به اراده دشمن گره زد. او خطاب به روحانی گفت: «جناب آقای روحانی! مشکلات امروز کشور متأثر از سیاستهای غلط دوران خسارتبار مسئولیت هشتساله جنابعالی در سمت ریاستجمهوری است.
سخنگوی هیئت رئیسه مجلس سپس از راز مواضع غیرمسئولانه روحانی پرده برداشت و اضافه کرد: «امروز دولت، مجلس و همه ارکان نظام، در کنار مردم عزیز ایران با اتحاد مقدس و انسجام ملی، دشمنان را ناامید کردهاند، اما ظاهراً شما از این وضعیت دلخورید و با کنایه و تحریک افکار عمومی، سعی دارید دستاوردهای ملی را تخریب کنید. امام راحل فرمودند: «غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد!» آقای روحانی! کسی که در اتاق شیشهای نشسته، به سمت دیگران سنگ پرتاب نمیکند.»
سخنان خاتمی در یزد بار دیگر نشان داد او و جریان سیاسی منتسب به وی همچنان بر طبل تفرقه و دوگانهسازی میان «مردم» و «حاکمیت» میکوبند. خاتمی در حالی مدعی شد «مردم ما را تأیید نکردند، بلکه ایران را تأیید کردند» که این سخن در ظاهر به نام دفاع از مردم بیان میشود، اما در واقع تلاشی است برای القای فاصله و شکاف میان ملت و نظام. چنین ادبیاتی، برخلاف ادعای دلسوزی برای کشور، عملاً به تخریب سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی نسبت به نهادهای قانونی منجر میشود. تجربه نشان داده است هر بار اصلاحطلبان از صحنه قدرت فاصله میگیرند، به جای استقبال از نقد منصفانه عملکرد خود، با طرح دوگانههای کاذب، سعی در بازتعریف نقش خویش در قالب «نماینده مردم» و در مقابل «حاکمیت» دارند.
در شرایطی که کشور با چالشهای پیچیده اقتصادی، امنیتی و اجتماعی روبهرو است، دامنزدن به چنین دوگانهسازیهای دروغین چیزی جز آبریختن به آسیاب دشمنان ملت ایران نیست. امروز بیش از هر زمان دیگری جامعه نیازمند انسجام، همبستگی و بازسازی اعتماد ملی است، نه سخنانی که بر زخمها نمک میپاشد. اگر خاتمی واقعاً دغدغه ایران و مردم را دارد، باید به جای جداسازی ملت از نظامی که برخاسته از رأی همین مردم است، بر تقویت وحدت و اصلاح درونزا تأکید کند. تکرار این ادبیات تفرقهافکن، بیش از آنکه نشانه دلسوزی باشد، نشاندهنده تداوم همان نگاه نخنمای سیاستبازی و فرار از پاسخگویی است.



