دوشنبه 05 آبان 1404 - Mon 27 Oct 2025
  • شهید کربلایی :آمده‌ام نذرم را ادا کنم! +عکس

  • شرم‌آور نیست؟ البته که هست!

  • نگاهی به گزارش رسمی اسرائیل از حجم تلفات خود

  • وعده‌های دروغ جریان غربگرا از برجام تا FATF

  • پایان برجام و خواب‌های آشفته پسابرجامی!

  • میرزای نائینی معتقد به تشکیل «حکومت اسلامی» و مسئله «ولایت» بود /تعبیر امروزی جمهوری اسلامی همان حکومت مدنظر میرزای نائینی است +صوت وفیلم

  • بدون رفع تحریم‌ها ایران هیچ توافقی با آمریکا نمی‌کند

  • نمی‌توانید با این قصه‌ها مرا فریب دهید؛ وقتی نخست‌وزیر شدم، دیدم هیچ طرحی درباره ایران آماده نکرده بودید

  • جنگ روانی، سه ضلع از چهارضلع راهبرد ترامپ

  • پیام تسلیت به خانواده خادم الشهدا بهروز قدمی

  • آیا مذاکره بوداپست هم به سرنوشت آلاسکا دچار می‌شود؟

  • واکنش امام خامنه‌ای به ادعای ترامپ درباره صنعت هسته‌ای ایران: به همین خیال باش! +فیلم و صوت

  • نگرانی درباره احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به طور کامل بر طرف نشده

  • آیا اژدهای پکن بر معامله‌گر نیویورکی چیره شده است؟

  • ‌پایان اقتدار شورای امنیت و آغاز عصر نظم نوین جهانی

  • از برجام تا برهوت؛ محصول نابلدی و بی‌دانشی

  • اگر یزید توانست شما هم می‌توانید

  • جاسـوس و جاسوسی از نگاه اسـلام

  • شرم‌الشیخ سوم روسیاهی پادوهای داخلی ترامپ

  • سخنان ترامپ درباره صلح با ایران، فریب است

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 412284
    تاریخ انتشار: 05/آبان/1404 - 10:34

    مغز این کودکان با خوردن «غذا» کوچک می‌شود

    برای کودکان مبتلا به فنیل‌کتون‌اوری (PKU)، حتی یک‌لقمه نان یا یک لیوان شیر عادی می‌تواند آغاز بحران باشد. بدن آنها نمی‌تواند فنیل‌آلانین موجود در غذا‌ها را پردازش کند و هر غفلت کوچک در رژیم غذایی، زندگی روزمره و سلامتشان را تهدید می‌کند.

    مغز این کودکان با خوردن «غذا» کوچک می‌شود

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس،

    فنیل‌کتون‌اوری یا PKU، یکی از بیماری‌های متابولیک نادر است که در ظاهر ساده به نظر می‌رسد، اما در واقع می‌تواند زندگی یک خانواده را زیرو رو کند. بدن بیماران PKU نمی‌تواند ماده‌ای به نام فنیل‌آلانین را تجزیه کند؛ همان اسیدآمینه‌ای که در اغلب غذا‌های روزمره وجود دارد، از نان و لبنیات گرفته تا گوشت و برنج.

    انباشت این ماده در خون، سلول‌های مغز را آرام و بی‌صدا از بین می‌برد و می‌تواند به عقب‌ماندگی ذهنی منجر شود. تنها راه زنده‌ماندن این بیماران، رعایت یک رژیم غذایی دقیق و مادام‌العمر است: بدون پروتئین، با مواد خاص و شیرخشک‌های درمانی. اما در ایران، اجرای این رژیم گاهی دشوارتر از خود بیماری است.

     کمبود، اضطراب و تاریخ انقضا
    تقریباً همه خانواده‌های بیماران PKU با یک درد مشترک مواجهند: شیرخشک حیاتی نه همیشه در دسترس است، نه به‌اندازه کافی و نه همیشه با طعم موردپسند بچه‌ها.

    یک مادر می‌گوید: بچه‌ها به طعم شیر حساسند. یک مدل را می‌خورند و بقیه را پس می‌زنند. وقتی نوع موردعلاقه‌شان نباشد، روز‌ها چیزی نمی‌خورند. واردات هم قطع می‌شود، ما می‌مانیم و قوطی‌های تاریخ‌گذشته.

    برای این کودکان، شیرخشک نه خوراک که دارو است. حتی وقفه چندروزه در مصرف آن می‌تواند به مغز آسیب بزند. در کشور‌های توسعه‌یافته این اقلام در داروخانه‌های دولتی با یارانه عرضه می‌شود اما در ایران، مادران مجبورند در گروه‌های مجازی و میان خانواده‌های دیگر دنبال قوطی‌های باز نشده بگردند.

    نظم توزیع کافی نیست؛ زنجیره تأمین می‌خواهیم
    خانواده‌ها از نظم سامانه توزیع وزارت بهداشت رضایت دارند: شیرخشک‌ها ثبت و از طریق پست ارسال می‌شوند. مشکل اینجاست که وقتی شیر نیست، پُست هم چیزی ندارد بفرستد. ما فقط نظم اداری نمی‌خواهیم، زنجیره تأمین می‌خواهیم که همیشه دارو روی قفسه باشد.

    پس از توقف واردات داروی خارجی، نمونه خارجی، بسیار گران و کمیاب است؛ دارویی که قبلاً سه میلیون بود، حالا ۶ تا ۷ میلیون شده تازه اگر پیدا شود. در نبود گزینه مؤثر، درمان بسیاری از بیماران عملاً متوقف شده است.

    برای بیماران PKU حتی یک تکه نان معمولی هم خطرناک است
    برای بیماران PKU حتی یک‌تکه نان معمولی می‌تواند خطرناک باشد. آنها باید از نان و ماکارونی مخصوص، لبنیات کم پروتئین یا آرد ویژه استفاده کنند. اما این مواد غذایی در ایران توسط چند تولیدکننده خصوصی کوچک تأمین می‌شود، نه با حمایت دولتی.

    هزینه رژیم‌درمانی سرسام‌آور است: هر ماه بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان فقط برای مواد غذایی خاص. خانواده‌هایی که توان مالی ندارند، ناچار می‌شوند از غذای معمولی استفاده کنند، غذایی که در بدن کودک PKU، مثل سم عمل می‌کند.

    دیده نشدن بیماران سالم
    تنها کودکانی که به دلیل تأخیر در تشخیص دچار معلولیت شده‌اند، از حمایت مالی بهزیستی برخوردارند. اما کودکانی که به‌موقع تشخیص داده شده‌اند و رشد طبیعی دارند، هیچ حمایتی دریافت نمی‌کنند. انگار باید آسیب ببینند تا دیده شوند.

    بحران بی‌متولی بودن
    بزرگ‌ترین درد خانواده‌ها، نداشتن «متولی مشخص» است. وزارت بهداشت دارو وشیرخشک را پیگیری می‌کند، اما غذای بیماران را نه؛ بهزیستی بیماران معلول را پوشش می‌دهد، اما بیماران سالم را نه و بیمه‌ها هیچ سهمی در هزینه‌های سنگین غذایی ندارند.

    در این میدان، مادرانی هستند که هر روز میان قفسه‌های خالی داروخانه و گروه‌های مجازی دنبال قوطی شیرخشک می‌گردند و پدرانی که در سکوت میان کار و هزینه‌های درمان فرزندشان می‌سوزند. آنها فقط یک چیز می‌خواهند جنگ با PKU کمی آسان‌تر شود.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما