به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
در روزهای اخیر شاهد تشدید تحرکات نظامی آمریکا در مناطق مجاور با کشور ونزوئلا بودهایم. در این راستا، بر اساسی گزارشهای رسمی، شمار کشتی های جنگی آمریکا در آب های مرزی با ونزوئلا افزایش قابل توجهی دالشته و البته که تفنگداران دریایی آمریکا در کشورهایی نظیر پورتوریکو مستقر شده اند و پرواز جنگنده های آمریکایی در مناطق مجاوز با ونزوئلا نیز افزایش یافته است.
نشریه وال استریت ژورنال هم با استناد به منابعی در کاخ سفید عنوان کرده که تصمیم حمله آمریکا به ونزوئلا به صورت قطعی گرفته شده و دیگر برگشتی از آن وجود ندارد. حتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آزمیا در موضعگیری گفته که کشورش به زودی به صورت زمینی به ونزوئلا حمله می کند. با این حال، نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا کلیه تهدیدات را رد کرده و تاکید نموده که کشورش قاطعانه در برابر تجاوز احتمالی آمریکا خواهد ایستاد. وی جدای از آمادگی نیروهای مسلح ونزوئلا برای دفاع در برابر تهدیدات خارجی عنوان کرده که ونزوئلا به دنبال تشکیل یک ارتش بین المللی بولیواری جهت مقابله با واشینگتن و تحرکات نظامی آن در کارائیب است.

*گاردین در گزارشی مبسوط تاکید کرده که برخلاف لفاظی های ترامپ علیه ونزوئلا، وی هیچ طرح منسجمی را در مورد این کشور ندارد و در تاریکی محض به سر می برد. همین مساله ماجراجویی احتمالی او علیه ونزوئلا را به پروژه به شدت ریسکی تبدیل می کند.
در این میان، برخی کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند که آمریکا سعی دارد با تسخیر ونزوئلا و تسلط بر منابع انرژی این کشور، بازی قدرت بزرگ خود در محیط بینالمللی را راحتتر پیش ببرد. در حقیقت، واشینگتن این تصور را دارد که تا زمانی که از نظر منابع انرژی خیالش راحت نباشد، نمی تواند به نحو موثری علیه طیف قدرتهای نوظهور جهان نظیر ایران، چین و روسیه وارد عمل شود. با این همه، آمریکا در ماجراجویی احتمالی علیه ونزوئلا با 9 مانع راهبردی رو به رو است که توجه به آن ها ضروری است.
یک: هزینههای سنگین لجستیکی، نظامی و انسانی آمریکا در جنگ علیه ونزوئلا
جغرافیای ونزوئلا شامل جنگلهای بارانی، رشتهکوههای مرتفع و مناطق شهری فشرده، اجرای هر عملیات نظامی را به کابوسی لجستیکی تبدیل میکند. تخمینها نشان میدهند که برای تسلط بر بخشهای کلیدی ونزوئلا، دستکم ۵۰ تا ۷۰ هزار نیروی رزمی نیاز است که این مساله خود با هزینهای روزانه در حد چند صد میلیون دلار همراه است. در حالیکه اقتصاد آمریکا درگیر بدهیهای دولت فدرال و تورم پس از بحرانهای جهانی است، تأمین چنین بودجهای غیرواقعبینانه است. افزون بر این، تلفات انسانی بالا میتواند افکار عمومی داخلی را علیه دولت آمریکا برانگیزد. معادله ای که به نحوی مشابه در قالب جنگ های ویتنام و عراق نیز رخ داد.
دو: مقاومت مردمی و ملیگرایی ونزوئلاییها
ونزوئلا کشوری با سابقه غنی مبارزات ضد استعماری و احساس قوی ملیگرایی است. حتی مخالفان مادورو، در صورت تهدید از سوی واشینگتن، احتمالاً در کنار دولت خود خواهند ایستاد. تجربه مداخلات گذشته نشان داده است که «میهنپرستی در برابر دشمن خارجی» میتواند هر شکاف سیاسی داخلی را موقتاً ترمیم کند. دولت مادورو نیز از ارتشی قوی، شبکههای شبهنظامی، نیروهای مردمی و تجربه جنگ نامتقارن برخوردار است. بنابراین، حمله آمریکا نهتنها سریع به نتیجه نمیرسد، بلکه ممکن است این کشور را درگیر جنگ فرسایشی طولانی کند.
سه: بیثباتی منطقهای و بحران پناهجویان
جنگ در ونزوئلا میتواند موج جدیدی از پناهندگان را به کلمبیا، برزیل و کشورهای کارائیب روانه کند. این بحران انسانی در منطقهای که هنوز از پیامدهای اقتصادی پاندمی کرونا رها نشده، میتواند منجر به فروپاشی خدمات اجتماعی و تشدید جرم و قاچاق شود.
افزون بر آن، کشورهای آمریکای لاتین که خاطره کودتاها و مداخلات ایالات متحده آمریکا را در حافظه تاریخی خود دارند، چنین حملهای را بهمثابه بازگشت استعمار تلقی خواهند کرد. این احساسات ضدآمریکایی میتوانند واشینگتن را برای سالها از نفوذ نرم خود در کارائیب محروم کنند.
چهار: فشار اقتصادی و سیاسی داخلی بر دولت آمریکا
هر جنگ تازه به معنی افزایش هزینههای دولت فدرال، بالا رفتن قیمت سوخت و تورم است. در شرایطی که طبقه متوسط آمریکایی با گرانی مسکن و کاهش رفاه روبهروست، چنین هزینهای از نظر سیاسی غیرقابل توجیه است. تاریخ نشان داده که مردم آمریکا از جنگهایی که «سودِ مستقیم داخلی» ندارند حمایت نمیکنند. ترامپ ممکن است با شعار «نمایش قدرت» وارد میدان شود، اما در عمل با فشار شدید کنگره و رسانهها مواجه خواهد شد.
پنج: مخالفت افکار عمومی و شکاف درون آمریکا
افکار عمومی امروز آمریکا از جنگهای بیپایان خسته است. نظرسنجیهای متعدد نشان دادهاند که اکثریت مردم خواهان تمرکز دولت بر اقتصاد و امنیت داخلیاند، نه مداخله در آمریکای لاتین. علاوه بر آن، جامعه آمریکا بیش از هر زمان دیگری دوقطبی شده و هر اقدام تهاجمی میتواند این شکاف را تشدید کند. اپوزیسیون سیاسی، نهادهای حقوق بشری و حتی بخشی از ارتش ممکن است بهطور علنی با ماجراجویی نظامی علیه ونزوئلا مخالفت کنند.
شش: شکست الگوی «تغییر رژیم» در تجربههای گذشته
سیاست تغییر رژیم از طریق مداخله نظامی ( از عراق و لیبی تا افغانستان) به شکستهای پرهزینه منتهی شده است. در هیچیک از این کشورها دموکراسی پایدار یا نظم سیاسی مطلوب واشینگتن پدید نیامد. برعکس، بیثباتی، تروریسم و فقر افزایش یافت. ونزوئلا نیز با ساختار سیاسی و اجتماعی خاص خود، احتمالاً همان مسیر را خواهد رفت. سرنگونی ناگهانی حکومت ممکن است خلأ قدرتی ایجاد کند که گروههای مسلح، قاچاقچیان و نیروهای جداییطلب از آن بهرهبرداری کنند. این مساله اول از همه به ضرر خودِ آمریکا است.
هفت: تناقض با شعار «اول آمریکا» و فرسایش اعتبار سیاسی ترامپ
ترامپ با شعار «America First» به قدرت رسید. شعاری که وعده میداد نیروهای آمریکایی را از درگیریهای خارجی بیرون بکشد و سرمایهها را به داخل بازگرداند. ورود به جنگی تازه در کارائیب، آشکارا با این وعده در تضاد است.
چنین اقدامی میتواند پایگاه رأی سنتی او( کارگران و طبقه متوسط خسته از جنگ) را از وی دور کند. در عمل، ترامپ نه تنها وجهه داخلی خود را از دست میدهد، بلکه ممکن است در تاریخ آمریکا به عنوان رئیسجمهوری دیگر که کشورش را وارد جنگی بیثمر کرد، شناخته شود.
هشت: تقابل بازیگران بینالمللی با آمریکا
ونزوئلا شریک اقتصادی و نظامی چند قدرت بزرگ است. روسیه سامانههای پدافندی و هواپیماهای جنگی در این کشور مستقر کرده و چین بزرگترین وامدهنده خارجی به کاراکاس است. ایران هم در سال های گذشته جلوههای مختلفی از نفوذ امنیتی و اقتصادی خود در ونزوئلا را به نمایش گذاشته است. هر حملهای از سوی آمریکا، میتواند به درگیری نیابتی میان قدرتهای جهانی تبدیل شود. روسیه ممکن است با ارسال تسلیحات و مستشار نظامی، توازن قوا را تغییر دهد. چین میتواند با ابزار اقتصادی و دیپلماتیک، مانع واشینگتن شود. در نتیجه، مداخله نظامی در ونزوئلا نه یک جنگ محلی، بلکه جرقهای برای رقابتهای ژئوپولیتیک گستردهتر خواهد بود.
نه: مخالفت متحدان غربی و شکاف در ناتو
اروپا دیگر حاضر نیست بهای سیاستهای تهاجمی واشینگتن را بپردازد. پس از خروج آمریکا از طیفی از توافقات بینالمللی و فشارهای اقتصادی ترامپ به اروپاییها در قالب جنگ تجاری و تعرفه ای، اعتماد متقابل بهشدت آسیب دیده است. در نتیجه، ناتو بعید است در ماجرای ونزوئلا نقشی جدی ایفا کند. این انزوا برای ایالات متحده آمریکا پیامدهای عمیقی دارد. چرا که هرگونه عملیات در مقیاس وسیع نیازمند لجستیک، پشتیبانی و مشروعیت بینالمللی است. مولفههایی که بدون همراهی متحدان آمریکا، بهسختی تأمین میشوند.



