به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
زمانی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، گفت: «موشک مهم است، اما مردم مهمترند»، نوستالژی تلخی تجربه شد.
این ادعا که گویی پژواک دوردستی از یک دوره دیگر بود، یادآور دوگانهسازی مشابهی است که در حسن روحانی با جمله معروف «هم چرخ سانتریفیوژ مهم است، هم چرخ اقتصاد.» رقم خورد.
تاریخ اما نشان داده است که این «دوگانهسازیها» در عمل چگونه عمل میکنند. امروز، با نگاهی به شاخصهای اقتصادی ۸ سال گذشته، به نظر میرسد که «چرخ اقتصاد» نه تنها رونقی نگرفت، بلکه در یکی از سختترین دورههای چهار دهه اخیر، به معنای واقعی کلمه، به «عقب» بازگشت.
رشد اقتصادی، از رونق نفتی تا سقوط تحریمی
اقتصاد ایران، به اعتراف بسیاری از کارشناسان، اسیر «تکمحصولی بودن» و وابستگی به درآمدهای نفتی است. در دولت یازدهم و با افزایش درآمدهای نفتی ناشی از برجام، موتور اقتصاد بر پایه نفت روشن شد و رشد اقتصادی مثبتی تجربه شد.
با این حال، همان طور که اقتصاددانان هشدار داده بودند، این رشد، «موجی» و ناپایدار بود و ریشه در افزایش تولید نفت داشت، نه تحولی ساختاری در تولید داخلی.
از طرفی شبکه فروش نفت ایران در دوره برجام افشا شد و این رونق شکننده، با خروج آمریکا از برجام در سال ۹۷ و اعمال تحریمهای شدید نفتی، درهم شکست.
رشد اقتصادی به یکباره به قلمرو منفی سقوط کرد. نتیجه این شد که میانگین رشد اقتصادی ایران در یک دهه اخیر، حول محور «صفر» ایستاده است؛ گویای یک «دهه از دست رفته».
این ادعا که گویی پژواک دوردستی از یک دوره دیگر بود، یادآور دوگانهسازی مشابهی است که در حسن روحانی با جمله معروف «هم چرخ سانتریفیوژ مهم است، هم چرخ اقتصاد.» رقم خورد.
تاریخ اما نشان داده است که این «دوگانهسازیها» در عمل چگونه عمل میکنند. امروز، با نگاهی به شاخصهای اقتصادی ۸ سال گذشته، به نظر میرسد که «چرخ اقتصاد» نه تنها رونقی نگرفت، بلکه در یکی از سختترین دورههای چهار دهه اخیر، به معنای واقعی کلمه، به «عقب» بازگشت.
رشد اقتصادی، از رونق نفتی تا سقوط تحریمی
اقتصاد ایران، به اعتراف بسیاری از کارشناسان، اسیر «تکمحصولی بودن» و وابستگی به درآمدهای نفتی است. در دولت یازدهم و با افزایش درآمدهای نفتی ناشی از برجام، موتور اقتصاد بر پایه نفت روشن شد و رشد اقتصادی مثبتی تجربه شد.
با این حال، همان طور که اقتصاددانان هشدار داده بودند، این رشد، «موجی» و ناپایدار بود و ریشه در افزایش تولید نفت داشت، نه تحولی ساختاری در تولید داخلی.
از طرفی شبکه فروش نفت ایران در دوره برجام افشا شد و این رونق شکننده، با خروج آمریکا از برجام در سال ۹۷ و اعمال تحریمهای شدید نفتی، درهم شکست.
رشد اقتصادی به یکباره به قلمرو منفی سقوط کرد. نتیجه این شد که میانگین رشد اقتصادی ایران در یک دهه اخیر، حول محور «صفر» ایستاده است؛ گویای یک «دهه از دست رفته».

تورم، رکوردشکنی در سفره مردم
اثر مستقیم این شوک تحریمی، در نیمه دوم سال ۹۶ و با افزایش نرخ ارز خود را نشان داد.
موج تورمی حاصل از آن، به سرعت به کالاهای اساسی و خوراکی رسید و رکوردهایی بیسابقه در تاریخ اقتصاد ایران ثبت کرد.
در مقطعی، نرخ تورم نقطهبهنقطه برای خوراکیها به نزدیکی ۸۰ درصد رسید. این تلاطم، به «مسابقه گرانی لحظهای» تبدیل شد و تورم ماهانه نیز رکوردهای دو رقمی را تجربه کرد.

بیکاری، معمای آمارهای متناقض
رکود اقتصادی و رشد منفی، به طور مستقیم بازار کار را تحت تاثیر قرار داد. دادهها نشان میدهد از سال ۹۸ تا ۹۹، حدود یک میلیون شاغل، کار خود را از دست دادند.
در یک ارزیابی کلی، خالص اشتغال ایجاد شده در هشت سال دولت روحانی، تنها حدود ۹ هزار شغل بوده است.
اما در این میان، یک پارادوکس آماری خودنمایی میکند: چگونه با وجود کاهش شدید اشتغال، نرخ بیکاری تکرقمی شده و به ۹.۶ درصد رسیده است؟
پاسخ این معما در «نرخ مشارکت اقتصادی» نهفته است. این شاخص، جمعیت شاغل و بیکار (جویندگان کار) را نسبت به کل جمعیت در سن کار نشان میدهد.
آمارهای مرکز آمار ایران گواهی میدهد که این نرخ به شدت کاهش یافته است. به بیان ساده، بسیاری از ایرانیان که کار خود را از دست دادهاند یا اساساً قید یافتن شغل را زدهاند، از دایره «جمعیت فعال» خارج شدهاند و در نتیجه، در محاسبه نرخ بیکاری به حساب نمیآیند.
این پدیده، «بیکاری پنهان» را گسترش داده و تصویری غیرواقعی از بازار کار ارائه میدهد.

سرمایهگذاری، زنگ خطر برای آینده
یکی از هشداردهندهترین شاخصها، مربوط به «تشکیل سرمایه ثابت» است. سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات و تجهیزات، موتور محرکه رشد آینده هر کشوری است.
آمارها نشان میدهد در یک دهه اخیر، تشکیل سرمایه در این بخش روندی کاهشی و منفی داشته است. برخی کارشناسان پیشنهاد میکنند با هدایت منابع به بخش مسکن میتوان بخشی از این افت را جبران کرد، اما این تنها یک مسکن موقت برای یک بیماری ساختاری است.

هزینه دوگانهسازیهای شکستخورده
اظهارات اخیر ظریف در سایه عملکرد اقتصادی دورهای که او خود یکی از ارکان اصلی دیپلماسی آن بود، طنینی تلخ دارد.
تجربه «چرخ سانتریفیوژ و چرخ اقتصاد» نشان داد که در عمل، اولویت با کدام چرخ بود و وقتی چرخ نخست با مانع مواجه شد، چرخ دوم نه تنها از حرکت ایستاد، بلکه به عقب رانده شد.
اکنون، این سوال مطرح است که آیا دوگانهسازی جدید «موشک و مردم» نیز سرنوشتی مشابه خواهد داشت؟