به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از وطن امروز ،
تقریبا در تمام دنیا تعیینکنندهترین عنصر در تعیین دستمزد بازیگران تعداد مخاطبانی است که با حضور آنها در یک فیلم ممکن است برای بلیت خریدن و ورود به سالن سینما ترغیب شوند.
این قاعده کمابیش در ایران هم وجود داشته و به جز دورههایی که دستمزدهای نجومی به واسطه مسائلی مثل رقابتهای سیاسی به چرخه اقتصادی سینمای ایران و اتفاقات متعدد دیگری از این دست، منطق اقتصادی کار در سینمای ایران را به هم زده، در باقی موارد دستمزد یک بازیگر با توجه به تعداد مخاطبانی که برای تماشای او در یک فیلم بلیت میخرند، تعیین میشده است.
در پژوهشی که نتایج آن را در ادامه مطالعه میکنید، میزان مخاطبان فیلمهایی که چند چهره پولساز سینمای ایران در ۵ سال گذشته بازی کردهاند مورد بررسی قرار گرفته است.
ما به دنبال بازیگرانی بودیم که مجابکننده مخاطبان برای رفتن به سینما و تهیه بلیت بودهاند. بنابراین بازیگران مکملی که در سالهای اخیر صرفا در چند فیلم پرمخاطب حضور داشتهاند، جزو متغیرهای آماری ما نیستند.
در ادامه ۳ نمودار آمده که یکی از آنها مقایسه مجموع تعداد مخاطبان هر کدام از این بازیگران در ۵ سال گذشته است. یکی از نمودارها مربوط به مقایسه میانگین مخاطبان هر بازیگر نسبت به تعداد فیلمهایی است که بازی کردهاند.
به عبارتی یک هنرپیشه ممکن است تعداد مخاطبان بیشتری داشته باشد اما این به علت حضور او در فیلمهای پرتعدادتری باشد که این نمودار چنین تفاوتی را مورد توجه قرار میدهد. در نموداری دیگر روند صعودی یا نزولی تعداد مخاطبان هر بازیگر مقایسه میشود. این نشان میدهد تعداد بینندگان که برای تماشای آن هنرپیشه سینما بلیت خریدهاند رو به رشد بوده یا کمتر شده است.
قبل از مطالعه این پژوهش توجه به چند نکته لازم است. اول اینکه تصورات ما با توجه به مشاهده این یافتهها ممکن است کمی تغییر کند. پژمان جمشیدی با اینکه حضور بسیار زیادی هم در فیلمهای سینمایی و هم تبلیغات شهری و تبلیغات تلویزیونی دارد، همچنان از میانگین مخاطبان بالایی برخوردار است.
هوتن شکیبا که بیشتر فیلمهای او کمدی نبودند، در ردههای بالای این جدول به لحاظ میانگین مخاطبان قرار میگیرد و جواد عزتی با اینکه بسیار محبوب است، هم مجموع مخاطبان کمی در سینما دارد و هم میانگین مخاطبان فیلمهایش پایین است. شاید عزتی در شبکه نمایش خانگی مخاطبان بیشتری داشته باشد. رضا عطاران هم در ۵ سال اخیر کمکار و در عین حال کممخاطب شده است.
*پژمان جمشیدی؛ همان همیشگی لطفا!
سریال پژمان آغازکننده مسیر پژمان جمشیدی در سینمای ایران به عنوان یک چهره سابقا فوتبالی بود. این سریال که محصول سروش صحت بود، زوج او و سام درخشانی را به یک فرمول برنده در سینما و صنعت سریالسازی تبدیل کرد. به این ترتیب این ۲ در کارهایی چون خوب، بد، جلف و تگزاس مخاطب خوبی را به سینماها آوردند به طوری که تگزاس ۳ ساخته سیدمسعود اطیابی موفق به فروش ۴.۴۴۵.۰۱۷ بلیت در سال ۱۴۰۳ شد.
از جایی به بعد ما شاهد حضور این ۲ به طور جداگانه در کارهای مختلف بودیم. با توجه به پرطرفدار بودن ژانر کمدی در ایران، جمشیدی کار خود را بیشتر در همین ژانر ادامه داد و مخاطب چشمگیری را هم به سینماها کشاند. در حال حاضر وجود وی در کنار چهرههای مختلفی که بیش و کم به فرمولهای برنده و جواب پس دادهای تبدیل شدهاند زمینه فروش فیلمهای این بازیگر را فراهم کرده است.
برای مثال ترکیب پژمان جمشیدی و محسن کیایی در فیلم لونه زنبور ساخته برزو نیکنژاد نتیجه نسبتا خوبی را حاصل کرد. به این ترتیب در ادامه ما شاهد فیلمهایی با حضور این ۲ بودیم که نتایج و ثمرات چشمگیری را در بلیتفروشی و جذب مخاطب حاصل کردند. دینامیت و هتل ساختههای سیدمسعود اطیابی به ترتیب با تعداد بلیت فروخته شده ۲.۵۸۹.۲۸۲ و ۶.۲۶۸.۱۶۱ موفقیتهای قابل توجهی را کسب کردند.
این ترکیبات به فیلمهای کمدی ختم نمیشود، برای مثال پژمان جمشیدی و صدف اسپهبدی که در فیلم سینمایی علفزار اثر کاظم دانشی مورد توجه مردم قرار گرفتند در فیلم هتل نیز باز با یکدیگر به ایفای نقش پرداختند.
حضور ابتدایی او کاملا مرتبط به نقشش یعنی خود شخصیت پژمان جمشیدی بود اما در ادامه وی با پرسوناهایی که از لحاظ چهره و شخصیت مشابه یکدیگرند به کار خود در سینما ادامه داد. البته بین حضور جمشیدی در آثار کمدی پرفروش، او برای عبور از این چهره تکراری در کارهایی غیر کمدی چون علفزار و دوزیست به ایفای نقش پرداخت و موفقیتهایی نسبی را در فروش بلیت به دست آورد اما از آنجا که کشش مردم به سمت فیلمهایی با حال و هوای جدی کمتر است باعث شده میانگین استقبال مخاطبان نسبت به فیلمهای وی در سال ۱۴۰۱ کمتر به نظر برسد...
* بهرام افشاری؛ عامهپسند
بازیهای کوتاه و حضور بعضا کمرنگ، زمینه پرورش یک ستاره پرمخاطب را به وجود آورد. بهرام افشاری که در ابتدا بیشتر با سریال پایتخت ۵ اثر سیروس مقدم مورد توجه بییندگان قرار گرفت، در آثار نمایش خانگی و سینما نیز به ایفای نقش پرداخت. او مثل خیلی دیگر از چهرهها بعد از معروفیت به تلویزیون نه نگفت و در هر ۳ مدیوم سیما، سینما و نمایش خانگی به ایفای نقش پرداخت.
نکته قابل توجه و تاملبرانگیز بازیگران پرفروش و پرمخاطب سینمای ایران که جزو متغیرهای این گزارش هستند، این است که خاستگاه همه این چهرهها صداوسیما به شمار میرود اما اکثر این چهرهها بهتدریج و با توجه به معروفیتشان حضور کمرنگتری در این فضا پیدا میکنند.
تصویر طنزی که بعد از هنرنمایی بهرام افشاری در پایخت به نمایش رسید باعث شد مردم به شمایل کمدی این بازیگر رغبت بیشتری نشان دهند. این گرایش خود را به وضوح در بلیتفروشی و جذب مخاطبان نشان میدهد. تا آنجا که فیلم فسیل ساخته کریم امینی با بازی بهرام افشاری با فروش ۷.۴۹۰.۵۷۹ بلیت جزو پرمخاطبترین آثار سینما به شمار میرود. از سوی دیگر فیلم «هفتاد سی» به کارگردانی و بازیگری خود بهرام افشاری موفق شد ۵.۹۹۶.۳۷۹ مخاطب جذب کند.
افشاری همچون دیگر ستارههای سینمای ایران بیشتر آثار کمدیاش مورد اقبال عمومی قرار میگیرد و آثار اخیر او چون صحنهزنی که فضایی جدی به خود گرفتهاند با بازخورد مناسبی روبهرو نشدند.
حضور افشاری در نمایش خانگی برعکس تلویزیون و سینما با استقبال خوبی مواجه نشده، که دلیل این موضوع ناشی از انتخابهای نادرست بهرام افشاری است. آثاری چون دل و میدان سرخ با محتواهایی اگزوتیک و تصنعی و فرمی نامطلوب و ناشیانه، همچون لکهای در کارنامه این بازیگر وجود دارند.
* هوتن شکیبا؛ از صحنه تا پرده
هوتن شکیبا جزو بازیگرانی است که از تئاتر شروع به کار کرد و اکنون چهرهای پرفروش در سینمای ایران به شمار میرود اما اثری که رابط او از تئاتر به سینما بود سریال لیسانسهها ساخته سروش صحت است. سریال لیسانسهها که از شبکه ۳ سیما پخش شد با فضای کمدی و گاه اجتماعی خود توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. بار عمده طنز این سریال بر عهده بازیگری بود که شهره صحنه تئاتر بود و مخاطب تلویزیون و سینما او را کمتر میشناخت.
البته بینندگان مجموعه کلاه قرمزی قبلتر وجود او را با صدای عروسکهایی چون دیبی و خونه بغلی حس کرده بودند. شخصیت حبیب با بازی هوتن شکیبا در سریال لیسانسهها همان فرمول موفق کاراکترهای مطرح سروش صحت را داشت؛ یک شخصیت سادهلوح و کمهوش با ضعفهای بزرگ شخصیتی که موجب ساخته شدن موقعیتهای طنز میشود. این سریال باعث آشنایی بیشتر مردم با هوتن شکیبا شد و سپس تجربه نسبتا موفق «شبی که ماه کامل شد» عرصه ظهور شکیبا در فیلمهای غیرکمدی را پدید آورد، تا جایی که او دیگر بهندرت در فیلمهای طنز بازی کرد.
اما ۲ تجربه بازی در فیلمهای طنز که او بهتازگی داشته نتایج متفاوتی برجا گذاشته است. فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» با توجه به اینکه دوباره یادآور ترکیب سروش صحت در قامت نویسنده و کارگردان و هوتن شکیبا به عنوان بازیگر بود توانست با بازخورد نسبتا قابل قبول مردم روبهرو شود و تعداد ۱.۹۶۹.۰۶۷ بلیت به فروش برساند. اما فیلم سینمایی «هفتاد سی» ساخته بهرام افشاری به دلیل اینکه چهرهای غریب اما نامآشنا کارگردانی آن را بر عهده داشت موفق به جذب حدود ۶ میلیون بیننده به سینماها شد.
اما همانطور که قبلتر اشاره شد عمده فیلمهای هوتن شکیبا در سالهای اخیر در فضاهای غیرکمدی به نمایش رسیده. بازخوردی هم که نصیب فیلمهای اجتماعی و درام او شده، برای فیلمهای جدی با میانگین مخاطب ۷۲۶.۰۹۵ در زمره آثار پربیننده به شمار میرود. او ابتدا با اثری طنز مقابل چشمان مخاطبان تلویزیون درخشید، سپس با ایفای نقش در آثار غیرکمدی به رشد نسبی اما کم دست یافت. ۲ تجربه اخیر کمدی او در سینما احتمالا بیانگر رغبت مخاطبان به نسخه کمدی هوتن شکیبا است.
* رضا عطاران؛ سقوط تدریجی یک رویا
در روزگاری نهچندان دور نام عطاران به عنوان کارگردان در یک سریال، ضمانتی بود که موقع پخش آن سریال خیابانها خلوت شود اما اکنون قضیه فرق میکند.
بعد از کارگردانی و ایفای نقش عطاران در سریالهای صداوسیما، او با کوچ به سینما روند متفاوتی را طی کرد. وی در چندین کار به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس حضور داشت اما به هیچ عنوان بازخوردی را که در تلویزیون داشت درون سینما به عنوان کارگردان و نویسنده کسب نکرد.
حضور عطاران به عنوان بازیگر نسبت به کارگردانی و نویسندگیاش در سینما از وضعیت بهتری برخوردار است. برای مثال او با بازی در فیلم «هزارپا» که پرمخاطبترین فیلم ایرانی در دهه ۹۰ بود، با اقبال عمومی خوبی روبهرو شد. اما اوضاع این بازیگر که سابقه خوبی در عرصه طنز داشت و تا چند سال پولسازترین چهره سینمای ایران به حساب میآمد، در سالهای اخیر دستخوش تغییرات و دگرگونیهایی شده است.
عطاران در سالهای اخیر هم کمکار شده است و هم انتخابهای غیرحساب شدهای داشت. طبیعتاً در شرایطی که یک هنرپیشه بهشدت پولساز، رو به کمکاری میآورد، باید گزیدهکاری هم به آن اضافه شود و این انتخابهای محدود با دقت و وسواس بالایی صورت بگیرد اما درباره عطاران به نظر نمیرسد چنین بوده باشد. او را معمولاً به عنوان نقطه مقابل مهران مدیری تعریف میکنند که البته برساخت این دوگانه، به کارهای این ۲ نفر در تلویزیون برمیگردد نه سینما.
اگر مبنای مقایسه رضا عطاران و مهران مدیری کارهای سینمایی این ۲ نفر باشد، باید گفت مدیری جایگاهی بهمراتب ضعیفتر و انتخابهایی بهوضوح اشتباهتر از عطاران داشت.
* جواد عزتی؛ کم مخاطب پر طرفدار!
بعد از چندین حضور متعدد در نقشهای مکمل و نسبتا کمرنگ جواد عزتی در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی، او با سریال «دردسرهای عظیم» در نگاه و اذهان توده مردم خوش درخشید. حضور موثر عزتی در این سریال سرآغازی بر وارد شدن او به دوره جدیدی از کارنامه هنریاش بود.
او تا مدتها بیشتر به عنوان یک بازیگر طنز شناخته میشد اما ایفای نقش در فیلمهایی چون ماجرای نیمروز، لاتاری و جاندار، وی را به یک هنرپیشه با ظرفیتی که توان بازی در موقعیتها و داستانهای درام را دارد تبدیل کرد. در کنار حضور عزتی در آثار اجتماعی و غیرطنز، او در فیلمهای کمدی هم به کار خود ادامه داد و موفقیتهای قابل توجهی کسب کرد. برای مثال فیلم سینمایی هزارپا اثر ابوالحسن داودی توانست رکورد بیشترین تعداد بلیت فروخته شده در دهه ۹۰ را بزند.
نقطه بعدی که جواد عزتی را به یک بازیگر سرشناستر بدل کرد، سریال زخمکاری ساخته محمدحسین مهدویان بود. این سریال که از پلتفرم فیلیمو در ۴ فصل منتشر شد به محض انتشار در قسمتهای آغازین سر زبانها افتاد و عزتی را دوباره یک پله دیگر به سمت معروفیت و مطرح شدن کشاند.
شروع اوج معروفیت و آغاز فیلمهایی که عزتی در آنها نقشهای مهمی داشت، همزمان با شیوع و اپیدمی بیماری کرونا بود به طوری که سال ۱۳۹۹ فیلمهای او در مجموع چیزی نزدیک به ۲۸۰ هزار بلیت فروخت که این عدد زیاد درخور چنین چهرهای نبود. در ادامه مسیر محبوبیت و معروفیت، جواد عزتی راهی جدید برای پیشبرد کارهای هنریاش در نظر گرفت.
او که با فیلمها و سریالهای کم و بیش طنز مقابل نگاه مردم قرار گرفته بود، در سینما چهرهای جدید به خود گرفت و دیگر به طور عمده در فیلمهای اجتماعی و غیرکمدی به ایفای نقش پرداخت و به همین دلیل با بازی در ۷ فیلم تا سال ۱۴۰۲ که حال و هوای طنز نداشتند، مجموعا تنها موفق به جذب ۱.۷۰۲.۷۹۲ مخاطب به سینماها شد. با این حال فیلم سینمایی تمساح خونی که به کارگردانی خود جواد عزتی هم بود به دلیل اینکه در ژانر طنز بود و همان جواد عزتی قدیم را به یاد مخاطبان میآورد، با فروش۲.۸۰۰.۵۸۰ بلیت به کلی آمار مخاطبان فیلمهای او را مورد دگرگونی قرار داد.