به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
نهاد موسوم به آژانس توسعه بینالمللی اسرائیل ماشاو (MASHAV)، در سال ۱۹۵۸ و تحت نظارت وزارت امور خارجه این رژیم پایهگذاری شد. در ظاهر، هدف آن انتقال دانش و فناوری در حوزههایی چون کشاورزی، آموزش و سلامت به کشورهای در حال توسعه بود. اما بررسی دقیقتر فعالیتها و بستر شکلگیری آن نشان میدهد که این نهاد بیش از آنکه خدمتی به توسعه باشد، بازوی دیپلماسی عمومی اسرائیل برای کسب مشروعیت، نفوذ سیاسی و حتی عملیاتهای پنهان بوده است.
زمینههای تأسیس؛ از انزوا تا کنش سیاسی در آفریقا
تاسیس ماشاو بهطور مستقیم با فضای سیاسی پس از کنفرانس باندونگ در سال ۱۹۵۵ ارتباط دارد؛ نشستی که کشورهای نوظهور آسیایی و آفریقایی را گرد هم آورد و اسرائیل بهدلیل فشار جهان عرب، از آن طرد شد. این طرد سیاسی، ناشی از اشغال سرزمین فلسطین، رژیم صهیونیستی را به سمت یافتن راهکارهای جایگزین برای خروج از انزوا کشاند. دیوید بنگوریون، نخستوزیر وقت اسرائیل، ماشاو را ابزاری برای ایجاد ارتباطات مستقیم با کشورهای غیرعرب و دور زدن جبهه کشورهای اسلامی میدانست. گلدا مایر، وزیر خارجه وقت، پس از سفر به آفریقا با ادعای ایجاد «پیوند همدلی» با ملتهای فقیر، ایده رسمیسازی ماشاو را مطرح کرد. اما هدف واقعی، ساخت ائتلافهای سیاسی و کاهش فشارهای بینالمللی از طریق ظاهرسازی در حوزه توسعه بود.
چهرهسازی رسانهای برای رژیمی نامشروع
ماشاو از همان ابتدا برای بازتعریف تصویر بینالمللی رژیم صهیونیستی طراحی شد. اسرائیل که با انتقادات گسترده بهدلیل جنایات جنگی، شهرکسازی و نقض حقوق بشر روبهرو است، با بهرهگیری از پروژههای نمادین در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین کوشید چهرهای «پیشرو و انساندوست» از خود ارائه دهد. برای مثال، آموزش بیش از ۳۰۰ هزار نفر از ۱۴۰ کشور در برنامههای ماشاو، با پوشش رسانهای گسترده، به عنوان نشانهای از «سخاوت اسرائیل» معرفی میشود، در حالی که این اقدامات بهوضوح هدفی سیاسی و تبلیغاتی دارند: تغییر افکار عمومی و خرید حسن نیت جهانی.
پوششی برای نفوذ و گردآوری اطلاعات
فراتر از اهداف تبلیغاتی، گزارشها و شواهد تاریخی نشان میدهد که ماشاو در مواردی به عنوان پوششی برای فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل عمل کرده است. همکاریهای آشکار و پنهان با کشورهای همسو مانند ایرانِ پیش از انقلاب، ترکیه، اتیوپی و برخی کشورهای آفریقایی، بستر را برای نفوذ موساد در سطح دولتها، جوامع مدنی و حتی ساختارهای امنیتی مهیا کرده است. هرچند اطلاعات رسمی در این زمینه محدود است، اما نحوه عملکرد ماشاو و پیوند مستقیم آن با وزارت خارجه اسرائیل، چنین احتمالاتی را تقویت میکند.
ابزاری برای تأثیرگذاری بر تصمیمسازان سیاسی
از دیگر کارکردهای پنهان ماشاو، تأثیرگذاری مستقیم بر نخبگان سیاسی کشورهای کوچک و در حال توسعه است. نمونه بارز این تأثیرگذاری را میتوان در تصمیم جنجالبرانگیز رئیسجمهور هندوراس در سال ۲۰۱۹ برای بهرسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل دید. او در سخنرانی خود، آشکارا این تصمیم را به تجربیاتش در دورههای آموزشی ماشاو نسبت داد. این نمونه نشان میدهد که برنامههای آموزشی ماشاو، صرفاً به انتقال مهارت محدود نیستند، بلکه محملی برای اقناع سیاسی و کسب حمایت در مجامع بینالمللیاند.
استفاده ابزاری از کشورهای فقیر برای مشروعیتبخشی بینالمللی
ماشاو با هدف تأثیرگذاری در نهادهای بینالمللی، از کشورهای کوچک و آسیبپذیر به عنوان اهرمهای سیاسی استفاده میکند. رژیم صهیونیستی در سازمان ملل و دیگر نهادهای جهانی، همواره بهدنبال جمعآوری رأی کشورهای آفریقایی و جزیرهای بوده است. در این میان، بستههای آموزشی و بهداشتی ماشاو، عملاً به ابزار مبادله برای خرید حمایتهای سیاسی تبدیل شدهاند، بیآنکه واقعاً مشکلی از جوامع هدف حل کنند.
پروژه توسعه یا جعبه ابزار سیاست خارجی؟
از مجموعه تحلیلهای موجود چنین برمیآید که ماشاو در عمل بخشی از شبکه سیاست خارجی رژیم صهیونیستی است که با پوشش توسعه، اهدافی چون عادیسازی اشغالگری، تطهیر وجهه در سطح جهانی، تضعیف جبهه مخالفان، و نفوذ در ساختارهای حاکمیتی کشورهای آسیبپذیر را دنبال میکند. نقش آن را باید در کنار نهادهایی چون موساد، وزارت خارجه و لابیهای بینالمللی ارزیابی کرد؛ با این تفاوت که ماشاو، با چهرهای نرم و ظاهراً بیطرف، مخاطبانش را در جوامع غیرسیاسی هدف میگیرد..
جمعبندی
ماشاو، علیرغم معرفی خود بهعنوان نهادی توسعهمحور، عملاً به بازوی دیپلماسی، تبلیغات سیاسی و عملیات نرم رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. از زمان تأسیس تا امروز، مأموریت اصلی آن نه توسعه، بلکه خرید مشروعیت، تقویت نفوذ و تلطیف چهره رژیمی بوده که با اشغالگری و سرکوب تعریف میشود. اگرچه گاه موفقیتهایی تبلیغاتی داشته، اما حقیقت عملکرد آن هرگز از چشم جوامع آگاه و منتقد پنهان نمانده است.