به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از تسنیم ،
در روزهای اخیر ویدئویی از سکانسی از سریال «مهمانکُشی» در فضای مجازی دستبهدست شد که بهخاطر زبان محاورهای شخصیتها و لحن روایی اثر، با واکنشهایی متفاوت مواجه شد. برخی آن را فاصلهگرفته از لحن متداول آثار تاریخی دانستند و برخی دیگر، آن را تلاشی برای نزدیککردن روایت مذهبی به مخاطب امروزی خواندند. مقایسههایی هم با «مختارنامه» صورت گرفت. برای بررسی دقیقتر، به سراغ نویسنده فیلمنامه رفتیم.
محمدمهدی فیاضیکیا، نویسنده فیلمنامه «مهمانکُشی»، در این گفتوگوی تفصیلی، از منطق انتخاب زبان و ادبیات اثر میگوید، از تفاوت آن با مختارنامه، از چالشهای روایت داستان حضرت مسلم(ع) در فقدان منابع تاریخی سخن میگوید و نقدها درباره شباهت به تلهتئاتر را بیپاسخ نمیگذارد.
آنچه میخوانید، پاسخهایی است با نگاهی تحلیلی و در عین حال صریح از ذهن نویسنده یکی از مهمترین تجربههای تاریخی تلویزیون در سالهای اخیر.
نقدها طبیعی است/ ما را با مختارنامه مقایسه میکنند؟
* آقای فیاضیکیا، اجازه بدهید گفتوگو را از همان حاشیهها آغاز کنیم؛ ویدئویی در فضای مجازی منتشر شده با عنوان «آنتنکُشی» که به لحن و ادبیات دیالوگهای سریال شما انتقاد دارد. پاسخ شما به این نقدها چیست؟
ببینید، هر انتخابی که در یک کار هنری صورت بگیرد، موافق و مخالف دارد. این نقدها طبیعی است. ما وقتی کار تاریخی مینویسیم، اغلب چون ادیب نیستیم و سبکمان ادبی نیست، بیشتر به زبان نوشتار کتابی نزدیک میشویم تا ادبیات ادیبانه. البته این خودش اشتباه است. حتی در آثار آقای میرباقری هم—که جایگاهشان مشخص است—از «امام علی(ع)» تا «مختارنامه»، به مرور ادبیات عامیانهتری وارد کار شد. در واقع از زبان کتابی، به زبان مردم نزدیکتر شدند.
* یعنی مقایسه با «مختارنامه» را هم به نوعی قبول دارید؟
مقایسه، بهخودیخود طبیعی است. چون در تلویزیون کار تاریخی بزرگ کم تولید شده. ولی «مهمانکُشی» با هدف متفاوتی ساخته شده. ما نمیتوانیم ده تا «مختارنامه» بسازیم؛ چون آن سطح از بودجه و امکانات در اختیار نیست. این کار قرار بود مدلی باشد در استطاعت امروز صداوسیما. طبیعتاً برای این نوع سریال، زبان هم باید به مخاطب نزدیکتر باشد. بهویژه مخاطب جوان که کمتر به تلویزیون علاقه دارد و با زبان رسمی تاریخی ارتباط برقرار نمیکند.
تصمیم گرفتیم به زبان روزمره نزدیک شویم
* پس ادبیات عامیانه انتخاب آگاهانهای بود؟
کاملاً. تصمیم گرفتیم زبان کار را به زبان روزمره نزدیک کنیم. حتی اگر در پخش اول توجه زیادی جلب نکند، اما به مرور، بچههای امروزی ممکن است بیشتر با آن ارتباط بگیرند. بله، ممکن است ایراداتی داشته باشد، اما این یکی از اولین تجربههای این سبک است. اگر این مسیر ادامه پیدا کند و تکرار شود، حتماً لحن و زبان کارها هم بهتر خواهد شد. عادت مخاطب هم به مرور شکل میگیرد.
بزرگترین چالشمان خلأ منابع بود
* در مورد فیلمنامه و منابع تاریخی، چه مسائلی مطرح بود؟ بهخصوص درباره حضرت مسلم بن عقیل؟
بزرگترین چالش ما خلأ منابع بود. ما از کل این واقعه، فقط فرازهای بسیار کوتاهی داریم. مثلاً درباره حضرت مسلم، فقط دو صفحه روایت تاریخی داریم. اینکه جاهای خالی را با چه منطقی پر کنیم، مهمترین بخش کار بود. باید تحلیل تاریخی داشت و دید در آن زمان چه اتفاقی افتاده و چه احتمالاتی وجود داشته. اینها فقط با تحلیل و تخیل منطقی میشود پر کرد.
این سریال جنگمحور نیست!
* برخی هم میگویند فضای سریال بیشتر شبیه تلهتئاتر شده؛ از نورپردازی گرفته تا چهرهپردازی. شما قبول دارید؟
اگر منظورشان نبودن صحنههای جنگی گسترده است، بله، این سریال جنگمحور نیست. تمرکز ما روی زندگی روزمره آدمهای آن دوران است، نه فقط صحنههای نبرد. کل جنگ در قصه ما، همان نبرد کوفه است و آن هم یک جنگ شهری است. با بودجهای که داشتیم، تصمیم گرفتیم روایت را از زاویهای دیگر ببینیم.
هنگام نوشتن به بازیگر خاصی فکر نکردم
* موقع نگارش فیلمنامه، به بازیگران خاصی هم فکر میکردید؟
اصلاً. هیچوقت هنگام نوشتن به بازیگر خاصی فکر نکردم. تمرکزم فقط روی شخصیتهای تاریخی و منابع بود. انتخاب بازیگر هم در حیطه تهیهکننده و کارگردان است و من اصلاً در آن دخالتی نداشتم.
* نظرتان درباره بازیگران انتخابشده چیست؟
در نقشهای اصلی، انتخابها معقول، قابلقبول و قابلدرک بودند. البته در نقشهای فرعی شاید جایی نیاز به دوبله بوده باشد، اما در مجموع انتخابها درست بوده.
جای خالی سریالی درباره امام سجاد(ع) خالی است
* شما درگیر تاریخ صدر اسلام شدهاید. آیا به فکر ادامه دادن این مسیر هستید؟
قطعاً. اگر بخواهم ادامه بدهم، ترجیح میدهم سراغ ناگفتهها بروم. قصههایی که کمتر شنیدهایم، مثل دوره امام چهارم (ع) بعد از واقعه کربلا. این دورهها کمتر مورد توجه بودهاند. چرا کاری درباره آن دورههای بهظاهر «ساکت» نساختهایم؟ قطعاً آدمها، روابط، و داستانهایی وجود داشته که میتوان آنها را روایت کرد. البته نیاز به پژوهش دقیق دارد. اگر سازمان علاقه داشته باشد، میشود روی این بخشهای مغفول تاریخ هم کار کرد.
* بگذاریم برویم سراغ قصه سریال؛ قصه «مهمانکُشی» چطور شکل گرفت؟
کار براساس مطالعه متون تاریخی شکل گرفت. ما با واقعیتی روبهرو بودیم که همه ماجراهایش ثبت نشده بود. در چنین شرایطی، جاهای خالی تاریخ را با تخیل پُر کردیم، اما شاکله اصلی اتفاقات سریال، مستقیم یا غیرمستقیم بر متون تاریخی متکی است. طبیعتاً نظارت محتوایی هم توسط مشاور مذهبی، گروه تولیدات تاریخی سیمافیلم، دفتر فیلمنامه و سایر کارشناسان برای بررسی صحت تاریخی اعمال شده است.
ما فقط فرازهایی کوتاه در مقاتل درباره حضرت مسلم(ع) داریم
* چرا سراغ داستان حضرت مسلم رفتید؟ منابع تاریخی درباره او بسیار محدود است.
دقیقاً. یکی از چالشهای جدّی، فقدان منابع جامع درباره حضرت مسلم بود. ما فقط فرازهایی کوتاه در مقاتل داریم. بنابراین، وظیفه نویسنده این است که «جاهای خالی تاریخ» را با تحلیل و تخیّل پر کند؛ نه هر تخیلی، بلکه مبتنی بر تحلیل تحولات تاریخی گذشته و درک مناسبات آن زمان.
* اسم «مهمانکُشی» هم برگرفته از نسخهای در «مختارنامه» است؟
بله. در «مختارنامه» گزیدهای از داستان حضرت مسلم با عنوان «مهمانکشی» نمایش داده شده بود. ما هم برای ادای احترام به آثار استاد میرباقری، همین نام را برای این سریال انتخاب کردیم. ضمن اینکه مضمون رفتار با مهمان و مسائل اخلاقی مرتبط، در ساختار این سریال نیز به شکلهای مختلف وجود دارد.
* روند نگارش فیلمنامه چگونه بود؟
تحقیق برای این پروژه، از سالها قبل آغاز شده بود. اما بدنه اصلی فیلمنامه در مدت سه ماه نوشته شد. البته اصلاحات فیلمنامه حتی تا زمان پخش هم ادامه دارد، که این موضوع جدا از نگارش اولیه است.
مخاطبان ما علاقهمند به تاریخ صدر اسلام هستند
* مخاطب اصلی این سریال چه کسانی هستند؟
مخاطبان علاقهمند به تاریخ صدر اسلام، در اولویت قرار دارند. با این حال، چون زبان و لحن سریال تا حدی امروزیتر طراحی شده، طبیعتاً نسل جوان هم میتواند ارتباط بیشتری برقرار کند.
* آیا هنگام نوشتن فیلمنامه، بازیگران مدنظر شما بودند؟
خیر؛ در آن مرحله هنوز به پیشتولید و انتخاب بازیگر نرسیده بودیم. بنابراین نمیشد شخصیتی را براساس ویژگیهای یک بازیگر نوشت. اما بعد از انتخاب بازیگران، قطعاً حضورشان به غنای اجرای متن کمک کرده است.
* با توجه به اینکه سرنوشت شخصیتها در تاریخ مشخص است، داستان سریال چگونه تعلیق ایجاد میکند؟
در آثار تاریخی، معمولاً پایان وقایع مشخص است. خصوصاً در این مورد که ماجرای حضرت مسلم شهرت عام دارد. به همین دلیل، تعلیق داستانی کمتر مطرح است. بهجای اینکه بپرسیم «چه خواهد شد»، این پرسش مطرح است که «چگونه به اینجا رسیدیم؟»؛ یعنی تأکید اصلی بر تحلیل مناسبات و روابطی است که یک واقعه تاریخی را رقم زدهاند.
مهمترین لحظه سریال اینجاست؛ دشمن اصلیاش را بکُشد یا زنده بگذارد؟
* از دیدگاه شما، پیام محوری این سریال چیست؟
مضامین متعددی در اثر قابلردیابی است. مخاطب بسته به نگاه خود، میتواند برداشتهای مختلفی داشته باشد: چه دغدغه مذهبی داشته باشد، چه اخلاقی، سیاسی یا تاریخی. اما آنچه پیام اصلی را شکل میدهد، در دیالوگهای شخصیتها بهصراحت مطرح شده است. از دید شخصی خودم، مهمترین لحظه سریال آنجاست که شخصیت اصلی باید تصمیمی سرنوشتساز بگیرد: دشمن اصلیاش را بکُشد یا زنده بگذارد؟ این تصمیم همهچیز را برای او تغییر میدهد. البته مضامین اخلاقی و انسانی دیگری هم در سراسر سریال گنجانده شده است.
نویسنده پایه اثر را میچیند
* نقش نویسنده در تولید سریال را چگونه میبینید؟
نویسنده پایه اثر را میچیند؛ اما از آنجا به بعد، تیم تولید وارد عمل میشود تا متن را به تصویر تبدیل کند. تولید، تفسیر متن است. این تفسیر میتواند بسیاری چیزها را تغییر دهد: جدیت یا شوخی صحنهها، لحن شخصیتها، شکل بازی، نور، طراحی صحنه و... طبیعتاً نویسنده در این مرحله تأثیر مستقیم ندارد و مسئولیت این بخش با گروه تولید است.