به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
بوریس جانسون، نخستوزیر پیشین بریتانیا اخیراً گفته است: «شاه ایران برای تانکها مبلغ ۴۰۰ میلیون پوند پرداخت کرده بود؛ اما پس از انقلاب، تانکها به ایران تحویل داده نشد و برخی از آنها به دیگر کشورها، از جمله صدام حسین، فروخته شد. پس ما پول را داشتیم، تانکها را داشتیم، ما همان شتر را دو بار فروختیم، این یک کلک قدیمی بریتانیایی است. مثل کاری که با فلسطین کردیم.
اما نتیجه این شد که ما از نظر اخلاقی موظف به پرداخت بدهی ایران بودیم».
باید اشاره کرد که ایران پس انقلاب از طریق دیپلماسی سعی کرده است که این پول را از انگلیس پس بگیرد؛ اما از آنجایی که بریتانیاییها ـ به گفتهٔ بوریس جانسون ـ اهل کلاهبرداری هستند، بدهی خود به ایران را پرداخت نکردهاند.
یکی از کارمندان بیبیسی فارسی نیز در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اکس، به اظهارات بوریس جانسون اشاره کرده و نوشته است: «نخستوزیر سابق بریتانیا شوخیشوخی اعتراف میکند که کشورش پول ۴۰۰ میلیون دلار (۴۰۰ میلیون پوند صحیح است) تانکهایی که شاه ایران از آنها خریده را به ایران ندادند و همان تانکها را به دیگران فروختند».
.png)
بیبیسی فارسی نیز چند سال قبل به این موضوع پرداخته و سعی کرد بود وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ را علت واقعی عدم پرداخت مبلغی که حق ایران بوده است، معرفی کند؛ اما اعتراف اخیر بوریس جانسون نشان میدهد که علت واقعی، همان ویژگی انگلیسیها یعنی کلاهبردار بودنِ آنها است.

جدا از این اظهارات تازه، اگر برخی منابع معتبر تاریخی را نیز مورد بررسی قرار دهیم، متوجه این مسأله خواهیم شد که کلاهبرداری انگلیس علیه ایران، در همان دوران پهلوی نیز وجود داشته است.
اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، در خاطرات خود مینویسد: «شاهنشاه فرمودند: به انگلیسها هم بگو که تانکهای چیفتن شما معیوب است. این سفارش عمدهای که میخواهیم بعداز این به شما بدهیم، اگر به همین بدی باشد که اصولاً خطرناک است. توپهای این تانک مهمات کم دارد. چرا مهمات به ما نمیدهید؟ ما که پولش را نقد میدهیم؛ بهعلاوه قیمت تمام اسلحهای که به ما پیشنهاد کردهاید، از سال گذشته ۲۰۰٪ اضافه شده است». (یادداشتهای اسدالله علم، جلد ۴، صفحه ۴۱۵، یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۵۳ .)

یادداشتهای روزانه اسدالله علم نشان میدهد که انگلیس در همان دوره هم، به تعهدات خود پایبند نبوده است. پول تسلیحاتی که قرار بوده به ایران تحویل دهد را بهطور نقد دریافت میکرده اما تسلیحات را به ایران نمیداده است؛ حتی بدون دلیل خاصی، قیمت این تانکها را هم افزایش میداده است.
همچنین کیفیت تانکهای چیفتن نیز برای ایران دارای اهمیت است؛ چرا که این نوع تانک، به اعتراف خودِ انگلیسیها کارایی لازم را برای ایران نداشته و اصولاً مناسب این منطقه نبودهاند.

اسدالله علم در بخش دیگری از خاطراتش نوشته است: «صبح زود سفیر انگلیس به دیدنم آمد که مطلبی را که سِر اَلِک، وزیر خارجه، میخواهد با شاهنشاه صحبت کند، به من بگوید... در آخر ملاقات گفت میخواهم یک حرفی به تو بزنم و آن این است که با آنکه کشور من و دولت من و نخستوزیر من، همه میل دارند این معاملهٔ تانکهای چیفتن تمام شده و [آنها را] زودتر تحویل بدهند - چون برای مردم ما کار پیدا میشود و برای خزانه ما پول - ولی من ترس دارم که هشتصد تانک به این بزرگی، بار سنگینی بر دوش شما بگذارد؛ چه از لحاظ تعمیرات و چه از لحاظ تهیه افراد فنی، و تازه اینها در کشوری که نقاط سوقالجیشی آن یا کوه و یا زمینهای رودخانهای و باتلاقی است، خیلی قابل استفاده نباشند و این مسأله مآلاً روابط بین ما را که حالا در نهایتِ خوبی است به هم بزند. من از این صراحت و صداقت او لذت بردم». (یادداشتهای اسدالله علم، جلد ۳، صفحه ۶۹ - ۷۰، ۱۷ خرداد ۱۳۵۲.)