به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از کیهان،
مدیرمسئول این روزنامه در سرمقالهای نوشت: «بسیار طبیعی است که درباره مذاکره کردن با دولتهایی که شرور، زورگو، زیادهخواه و دارای خوی سلطهطلبی هستند، نقطهنظرهای متفاوتی وجود داشته باشد.
اینکه مخالفان مذاکره با چه انگیزههایی دارای چنین نظری هستند، موضوع قابل تأملی است ولی نباید از این واقعیت غفلت کرد که در هر جامعهای افراد و گروهها و جریانهای سیاسی برای ابراز نظر خود درباره موضوعات مختلف آزادند.
توجه به این واقعیت نیز اهمیت زیادی دارد که اصل مذاکره، نه از نظر شرعی، نه از نظر قانونی و نه از نظر عقلی و عرفی، مذموم و ممنوع نیست. زمان، شرایط و چگونگی مذاکره نیز اموری هستند که تصمیمگیری درباره آنها برعهده مسئولان و حکمرانان است کمااینکه مسئولیت عواقب آن نیز برعهده آنهاست.
بر مبنای این مقدمه روشن، دولت نباید به سخنان و نوشتههای کسانی که مذاکره با آمریکا را تقبیح میکنند، اهمیت بدهد. مسئولان وزارت خارجه نباید به خاطر بداخلاقیهای مخالفان مذاکره با آمریکا و بدنویسیهای آنها از مسیر صحیحی که انتخاب میکنند، برگردند و یا درباره صحت و اتقان کاری که میکنند، تردید به خود راه بدهند.
علاوهبر نظر کاملاً مثبت اسلام نسبت به مذاکره با بدترین دشمنان، که در سیره پیامبر اکرم و سایر پیشوایان معصوم به ثبت رسیده و علاوهبر اینکه در قانون اساسی هیچ منعی برای مذاکره به منظور دستیابی به حقوق ملت و تأمین منافع ملی و مصالح عمومی وجود ندارد، روش عقلاً و آنچه در عرف بینالملل جاری است نیز مذاکره را تأیید میکند.
در جهان معاصر، بالاترین خصومت میان دولت چین و دولت آمریکا وجود دارد کمااینکه مشابه همین خصومت میان روسیه و آمریکا نیز در جریان است. با این حال، هم چین و هم روسیه ضمن ادامه رقابت و خصومت با دشمن دیرینه خود همواره از اهرم مذاکره در سطوح مختلف با دولتمردان آمریکایی استفاده میکنند.
انجام مذاکرات اخیر ایران و آمریکا که رژیم صهیونیستی و آمریکا آن را با تهاجم نظامی و تحمیل جنگ ناکام کردند، قطعاً به سود ایران بود، زیرا افکار عمومی در داخل و خارج بر این نکته تأکید کردند که ایران حاضر به مذاکره شد ولی طرف مقابل به دیپلماسی حمله کرد و میز مذاکره را به موشک بست.
به همین دلیل بود که دولتهای مختلف در جنگ از ایران حمایت کردند و اسرائیل و آمریکا گرفتار انزوای سیاسی و تبلیغاتی شدند. این تجربه نیز یکی از پشتوانههای مستحکم عقلانی بودن مذاکره است».
درباره این تحلیل گفتنی است: مذاکره در منطق دینی و عقلی، برای زمانی است که طرف مقابل، تهدید و خصومت را متوقف میکند و پای میز مذاکره میآید.
هدف هم مذاکره برای مذاکره نیست، بلکه رسیدن به توافق محترمانه و متعهدشدن به اجرای آن است. اما وقتی طرف مقابل، به اعتراف خود خدعه کرد و مذاکرات را پوششی برای عملیات فریب و شبیخون نظامی قرار داد، صورت مسئله و حکم آن فرق میکند.
آمریکا به ویژه زمامدار فعلی آن نه به توافق و تعهد قبلی آمریکا (برجام) متعهد ماند و نه به قول و قرار خودش برای برگزاری دور ششم مذاکرات. بلکه اعتراف کردند که تعیین تاریخ مذاکرات برای غافلگیر کردن ایران بوده است.
در چنین فضایی، عجیب است که مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در قیاسی غلط و معالفارق به مذاکره میان روسیه و چین با آمریکا استناد میکند و حال آن که آمریکا به روسیه و چین حمله نکرده است.
یادآور میشود طیف متبوع این روزنامه، همانهایی هستند که در توجیه مذاکره چندباره با آمریکا، ادعا میکردند مذاکره، سایه تهدید و جنگ را از سر کشور دور میکند.
اما حالا که مذاکره به روش غلط (مبتنی بر ادبیات اظهار ضعف برخی مقامات دولتی و حامیان آنها پس از انتخابات سال گذشته) به جرأت دشمن برای حمله نظامی منتهی شده، باز هم نسخه پایمالشده و کجکارکرد مذاکره را میپیچند، آن هم در حالی که به سختی اذعان میکنند که میز مذاکره بمباران شده و عامل آن هم طرف مدعی مذاکره بوده است!
آیا این مدل تحلیل خردمندانه و شرافتمندانه است که دشمن وسط مذاکره خیانت بکند اما شیدایان مذاکره، به جای بدگویی به دشمن و انزجار از او، منتقدان را زیر سؤال برند؟