یکشنبه 22 تير 1404 - Sun 13 Jul 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • بیانیه است یا دیکته اسرائیل و آمریکا؟!

  • موشک‌های ایران باعث شد اسرائیل درخواست آتش‌بس دهد+فیلم

  • مکانیسم ماشه کاغذ پاره است فریب نخورید!

  • چشم‌انداز فروپاشی اسرائیل از نگاه کارشناس پیشین بانک جهانی +عکس

  • انسجام آری؛ تسلیم خیر؛ استحاله هم هرگز!

  • خورشید در میانه آن شب طلوع کرد

  • مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی (ع) در حسینیه امام خمینی با حضور رهبر انقلاب + فیلم

  • تمجید خاص یک رئیس جمهور خارجی از رهبر انقلاب

  • مدیریت یک جنگ فقط با ۳ پیام

  • وعده صادق رهبر انقلاب شوک بزرگ به «ترامپ» و «نتانیاهو» بود

  • معمای برآشفتگی نتانیاهو و ترامپ

  • تهدیدکننده رهبری و مرجعیت حکم محارب دارد +سند

  • تشییع باشکوه شهدای اقتدار ایران؛ نماد وحدت و استکبارستیزی ملت/ حضور رئیس‌جمهور در جمع حاضرین مراسم +عکس و فیلم

  • از دکترین تا راهبُرد نظامی آیت‌الله خامنه‌ای در جنگ ۱۲ روزه

  • ملت بزرگ ایران سطح جدیدی از جنگ‌های جهان را تجربه کرد/ رژیم اسرائیل با هدف نابودی دانش به فناوری کشور حمله کرد

  • به ملت ایران تبریک عرض میکنم/ رژیم صهیونی زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و لِه شد

  • آغاز پاسخ نظامی ایران به تجاوز ارتش آمریکا + عکس و فیلم

  • تغییر استراتژی رسانه‌‌ای رژیم از ادعای پیروزی به مظلوم‌نمایی

  • تصاویر: موج دوازدهم حملات ایران به اسرائیل

  • سلام و صبح بخیر تل آویو در یک نگاه

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 404979
    تاریخ انتشار: 22/تير/1404 - 12:13

    خاطراتی از دوران دفاع‌مقدس به روایت شهید باقری

    در جبهه جنوب هر ساعت خبری از بازشدن یک محور جدید و واردشدن تیپ‌های جدیدی از ارتش عراق به ما می‌رسید، ناگواری بیشتری در آن جبهه حادث می‌شد. تا اینکه از خط خبر رسید ارتفاعات نبعه در شمال تنگه چزابه که مسلط بر خطوط پدافندی ما بود به دست دشمن افتاده است.

    خاطراتی از دوران دفاع‌مقدس به روایت شهید باقری

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» 

    سپهبد شهیدمحمد باقری از فرماندهان اطلاعات و عملیات در دوران جنگ تحمیلی صدام علیه ملت ایران بود. او همانند برادرش حسن باقری یکی از نوابغ جنگ به شمار می‌رفت و سال‌ها در دفاع‌مقدس مردم ایران علیه دشمن متجاوز حضور داشت. متنی که پیش رو دارید، خاطراتی از این شهید گرانقدر مربوط به همراهی برادرش در جبهه‌های دفاع‌مقدس در بهمن سال ۶۰ و همچنین نحوه شهادت حسن باقری در بهمن سال ۶۱ است. 

    شرایط سخت اوایل جنگ

    سپهبد شهیدمحمد باقری برادر شهید حسن باقری از فرماندهان اطلاعات و عملیات دوران جنگ تحمیلی روایت می‌کند: در جبهه جنوب هر ساعت خبری از بازشدن یک محور جدید و واردشدن تیپ‌های جدیدی از ارتش عراق به ما می‌رسید، ناگواری بیشتری در آن جبهه حادث می‌شد. تا اینکه از خط خبر رسید ارتفاعات نبعه در شمال تنگه چزابه که مسلط بر خطوط پدافندی ما بود به دست دشمن افتاده است. 

    وضعیت بسیار سختی بود و فرماندهان متوجه این نکته بودند که اگر دشمن روی این ارتفاع تحکیم و تثبیت بشود، تمام خطوط دفاعی ما در چزابه سقوط خواهد کرد و این به سقوط تمام جبهه منجر خواهد شد. روز ۱۸ بهمن ۶۰ به سمت چزابه رفتیم. اخوی (حسن باقری) هنوز جراحت داشت و شکافی روی جمجه‌اش بود؛ پزشکان او را از حضور مستقیم و فعالیت شدید در جبهه منع کرده بودند، اما همین‌که حادثه چزابه شروع شد طاقت نیاورد و بلافاصله به قرارگاه رفت. 

    قرارگاه شمال کرخه 
    ما قرارگاهی در شمال کرخه داشتیم که هر لحظه در معرض سقوط و محاصره بود، یعنی اصلاً قرارگاه امنی نبود. این قرارگاه مربوط به تیپ ۲۶ زرهی لشکر۵ عراق بود که از «طریق‌القدس» باقی مانده و مستقیم به چزابه وصل می‌شد. رودخانه‌ای بین ما حائل بود، باید از بستان و پل رد می‌شدیم تا به قرارگاه می‌رسیدیم.

    اخوی هم باز به روال گذشته، آنقدر کار می‌کرد که از پا می‌افتاد. 

    من شاهد بودم که شهید باقری در آن لحظات تصمیم گرفت شخصاً به‌همراه تعدادی از عناصر اطلاعات عملیات برای شناسایی حرکت کند. همه فرماندهان و من به‌خاطر علاقه برادری گفتیم که شما حالت خوب نیست و تلاش کردیم جلوی او را بگیریم، اما توجه نکرد و برای شناسایی رفت.

    حوالی پنج بعدازظهر بود که برگشت و وضعیت آن منطقه را تشریح کرد و گفت: اگر این ارتفاع دست عراقی‌ها بماند ما با تلفات بسیار زیادی مجبور به تخلیه این جبهه هستیم و تمام تلاش‌های عملیات طریق‌القدس از بین خواهد رفت. 

    بهمن ۱۳۶۱ 
    روز نهم بهمن سال ۶۱ پس از اینکه در منطقه شرهانی به اجرای عملیات شناسایی پرداختیم به منطقه عمومی فکه آمدیم. روی یکی از ارتفاعات این منطقه می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد.

    این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود، چراکه انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور ۲۰ لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز داشتیم. پس از بررسی میدانی با دو جیپی که به منطقه آمده بودیم، وارد دیدگاه خمپاره‌چی‌های نیروی زمینی ارتش در آن منطقه شدیم.


    عکس‌ها را در سنگر دیدگاه مورد بررسی قرار دادیم، اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف‌نظر‌ها وجود داشت. حدود ساعت ۹ صبح بود.

    آفتاب از سمت شرق می‌تابید و احساس می‌کردیم زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای است که عراقی‌ها ما را نمی‌بینند؛ گرچه خمپاره‌هایی به اطراف سنگر اصابت می‌کرد. به من گفتند مختصات دقیق سنگر را از خمپاره‌چی‌های ارتش سؤال کن تا دچار اشتباه نشویم.

    من اکراه داشتم، اما تبعیت کردم و چند متر از سنگر دور شدم که صدای خمپاره‌ای بلند شد و به سنگر خورد.

    اشخاصی که در محل انفجار بودند، بدن‌های‌شان خیلی آسیب دید و همه پنج نفر حاضر در سنگر در نهایت به شهادت رسیدند، البته کسانی که عقب‌تر بودند، آسیب کمتری دیدند.

    مجید بقایی و حسن باقری را در آن لحظه زنده بودند، اما مجید پایش قطع شده بود. آنها را سوار جیپ کردیم، اما ۱۰ دقیقه بعد مجید بقایی به شهادت رسید.

    همچنین ترکش‌های زیادی به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود.

    حسن در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان (عج)» و «یا حسین (ع)» بر سر زبان داشت. آنها را به مقر یگان امام رضا (ع) رساندیم. آمبولانسی داشتند که سرم داخل آمبولانس را برداشتیم و به بدن حسن وصل کردیم. من تماس گرفتم و یک بالگرد به کمک ما آمد.

    حسن را سوار بالگرد کردیم. بالگرد در اندیمشک بر زمین نشست، اما حسن در راه بیمارستان به شهادت رسید و به دیدار معبودش رفت.

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما