به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از خبرگزاری فارس
محمد جواد لاریجانی تحلیل گر مسائل استراتژیک و رئیس فعلی پژوهشگاه دانشهای بنیادی در یادداشتی درباره حدود و ثغور حجاب به ابعاد این موضوع پرداخت و توضیحات کاملی در این باره ارائه داد.متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:1. "حجابِ اجباری" عنوانی شیطنت آمیز است که غربِ دشمن اسلام به کار می¬برد و مدّعیان عقلانیت و روشنفکری! در داخل هم که برای سکولار کردن نظام اسلامی تلاش بی وقفه دارند، همواره از آن استفاده میکنند! و متاسفانه بعضی از برادران ما هم از روی عدم دقّت از این اصطلاح استفاده می¬کنند.درحقیقت، درمورد حدود برهنگی در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 ماده 638 ـ برای برهنگی در اماکن عمومی یا اماکن خصوصی که دسترسی عمومی بدانها امکانپذیر است؛ جرمانگاری شده و مجازات تعیین گردیده و هدف قانون هم پاسداری از عفّت عمومی و اخلاق اجتماعی یاد شده است.
2. چرا نمیگویند قانونِ محدودیتِ برهنگی؟ روشن است: قانون همواره پشتوانه قدرت انفاذ دارد؛ اصطلاح اجباری درباره آن خندهآور میباشد؛ زیرا همه قوانین کشور در همه نقاط عالم اجباری است!!صورت مسئله چیست؟ جمعی معتقدند از قانون حدود برهنگی عدّهای ناراضی هستند؛ این نارضایتی نه از ماهیت اجباری قانون است که هر قانونی اجباری است، بلکه از نفسِ حدود برهنگی است.راه حل، رفع اجبار از قانون نیست؛ زیرا آن، معادل کشتن قانون است و هرج و مرج کامل در کشور! بلکه راه حل این است که مخالفان قانونِ حدود برهنگی، لایحه جدید برای حدود برهنگی تدوین کنند و به عنوان اصلاحیه قانون مجازات اسلامی به مجلس ببرند. بدیهی است که این لایحه، چون ماهیت قضایی دارد، باید تایید قوه قضاییه را داشته باشد، به صورت رسمی تصویب شود و مراحل قانونی را طی کند و جایگزین قانون فعلی شود.
3. توجه به عدم رضایتِ جمعی از مردم در هر امری از طرف دولت بسیار مهمّ و ضروری است؛ اما نه از طریق اعتبارزدایی از قانون و رواج بی قانونی! آنچه تاسف بار است این است که قبل از تصحیح و یا تغییر قانونِ موجود، ما عملاً اجرای قانون حدود برهنگی را تعطیل کردهایم! و نهادهای مسئول هم کاملاً سردرگم به تماشا نشستهاند! اعتبارزدایی از قوانین نباید ادامه یابد و می¬تواند به سایر امور حساس هم سرایت کند.4. توجه به رضایت مردم حتماً از مسئولیت¬های حکومت است و این سیرۀ مولای متقیان علی(ع) بوده است، اما در چارچوب اسلام! یک قطعه از بیانات آن"باب علم" را نباید جدا از سایر بیانات آن پرچم دیانت و توحید در نظر بگیریم. این همان علی(ع) است که میگوید سه چهارم قرآن در باب ولایت است که حکومت، محور آن است و این همان علی است که کسانی که منکَر را میبینند و ساکت مینشینند و کاری نمیکنند را سخت سرزنش میکند و این همان علی(ع) است که وقتی جوانی را به خاطر لغزش جنسی تعزیر میکند، سپس دستور میدهد کمکش کنند ازدواج کند و ......بنابراین: پیروان علی(ع) باید بدانند که توجه به خواسته¬های جمعی از مردم، معادل خروج از حدود شرع(که در کشور ما در چارچوب قوانین به شکل بسیار مدرن و مدنی مطرح شده است) نیست؛ بلکه هنر جلب رضایت مردم در چارچوب اسلام است.
لازم به ذکر است که توجه به "رضایت عمومی" در نظمهای مدنی ـ سیاسی سکولار ـ لیبرال هم منوط به به عدم تعارض با عقلانیت پایه ـ یعنی عقلانیت سکولار- لیبرال است. مثلاً اگر مردم فرانسه از اسلام هراسی رایج ناراضی باشند و بخواهند به جای آن اسلام احترام شود و محتوای آن به راحتی برای همه بیان شود، مسلّم دولت فرانسه آن را متضاد با لائیسیته دانسته و ممانعت میکند و دوَل غربی از ریختن مردم به خیابانها و ضرب و شتم آنها توسط پلیس پروایی ندارند! حتّی اگر مانندجلیقه زردها دو سال طول بکشد!5. برخی میگویند حضرت در یکی از خطبههای خود صحبت از "اطراق" کردهاند:« إطراقا عمّا أدرکه البصر، و شهده البدن، من المنکر الکثیر» پس حضرت هم خیلی از منکرها را میدید و سر خود را پایین میانداخت و از کنار آن میگذشت. در فهم این فقره از بیان مولا، توجه به چند مسئله ضروری است:اولاً: در کوفه، جامعه اسلامی یک دست نبود؛ مثلاً حضرت مشاهده کرد جمعی نماز "تراویح" میخوانند و ایشان آن را بدعت میدانست؛ برخی اصرار داشتند و حضرت از کنارش رد میشد تا سپاه را برای جنگ با معاویه که مسئله مهمّتری بود تجهیز کند. درواقع حضرت درباره مسائلی که که بین شیعه و سنّی درگیری ایجاد میکرد، جانب عبور با اِغماض را میگرفت تا زمان مناسب آن برسد!ابواسحاق ابراهیم(متوفی سال 283 قمری) در کتاب ارزشمند "الغارات"، نمونههای فراوانی را بدست میدهد که حضرت میدید و مخالف بود و آنها را خلاف میدانست، ولی از کنار آنها رد میشد.
شرایط آن روز را فهمیدن، بسیار مهمّ است: معاویه از حربۀ اِرعاب و تطمیع به نحو جدّی و بدون مرز استفاده میکرد و یک دستگاه وسیع "دروغ سازی و دروغپراکنی" علیه امیرالمومنین به راه انداخته بود و هر روز شایعهای همراه با اقدامات ایذایی پخش میکرد. آنان که در کوفه بودند، خصوصاً مرعوبین و تطمیعشدگان و بیبصیرتها، آن شایعات را در کوچه و بازار پخش میکردند. علی(ع) که کاخ نشین نبود، دائماً در میان کوچه و بازار بین مردم بود و آن دروغها و توهینها و شایعهها را میشنید، سرش را پایین میانداخت و رد میشد و در عوض، مردم را برای ریشهکن کردن معاویه که سرطان جهان اسلام بود تحریض میکرد. معاویه هنگامیکه دید علی در کارش موفق شده و سپاهی نزدیک به یکصدهزار نفر تجهیز کرده و فرماندهانِ شجاع بر هر بخش گماشته، مطمئن شد که شکست میخورد؛ لذا برنامه ترور حضرت را که مدتها روی آن کار کرده بود فعال کرد و حضرت را قبل از آغاز جهاد به شهادت رساند. بنابراین نوع اموری که حضرت از منکرات میدید و از کنار آنها رد میشد را میتوان از تحلیل وضعیت بدست آورد.
ثانیاً: در کوفه هرگز با ملاهی و برهنگی و شرب خمر و زنا و امثال آن در ملاء عام تسامح نمیشد؛ درحالیکه در شامِ معاویه سر هر کوی و برزنی دختران جوانی که به بردگی گرفته بودند را نیمه عریان به رقص و آواز مشغول میکردند و سایر فسق و فجورها..... ابن خلدون که خود طرفدار معاویه است میگوید، معاویه معتقد بود دل انسان باید صاف باشد و حالا این گونه گناهان مهمّ نیستند و خدا میبخشد و لذا وی را از پیروان "مُرجئه" نامیده¬اند!6. من نمیگویم برخورد خشن با همه انواع ملاهی، به یک نوع و اندازه انجام شود.حرف اصلی من این است که: ما آنچه خلاف شرع بیّن و خلاف صریح قانون کشور است را جرمزدایی نکنیم! اگر نمیتوانیم و یا نمیخواهیم مقابله کنیم، به تفسیر مولای متقیان، اقلاً "در دل" و "در زبان" از راه درست حمایت کنیم و آنچه خلاف قانون و شرع است را به هیچ عنوان مشروع و معقول و قابل دفاع نکنیم. این اقلّ مراتبِ امر به معروف و نهی از منکر است که از اصول مسلّم عملی اسلامی است.