به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از جهان نیوز ،
چند روز قبل بود که خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی شد به نسخه ای از گزارش محرمانه آژانس بین المللی انرژی اتمی و شخص مدیر کل آن یعنی رافائل گروسی دست یافته که در قالب این گزارش، مسائل مختلفی علیه فعالیت های هسته ای ایران مطرح شده است.
به عنوان مثال، گزارش مذکور ادعا کرده که ایران ذخایره اورانیوم غنی شده 60 درصدی خود را به بیش از 400 کیلوگرم افزایش داده یا اینکه ایران در برخی سایت های هسته ای اعلام نشده خود نیز اقدام به غنیسازی می کند! تنها اندکی پس از طرح این ادعاها شاهد به راه افتادن سیلی از جنجال سازی ها علیه ایران در به ویژه رسانه های غربی و صهیونیستی بودیم.
جالب اینکه روز دوشنبه 12 خردادماه نیز رافائل گروسی قبل از دیدار با سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در مصر از ایران خواسته شفافیت بیشتری در ارائه پاسخ به سوال های آژانس از خود نشان دهد! او مدعی شده که گزاش های آژانس در مورد ایران کاملا عادلانه و غیرسیاسی هستند. این در حالی است که مقام های ارشد کشورمان بارها نسبت به رویکردهای مغرضانه و سیاسی مدیر کل آژانس انتقاد کرده و آن ها را جانبدارانه توصیف کرده اند.
گزارشهایی که در برهههای زمانی معناداری نیز منتشر می شوند و بسیاری را واداشته اند تا این گزاره را مطرح کنندکه گویی گروسی و آژانس به اهرم فشار قدرتهای غربی علیه ایران تبدیل شده است. ورای همه این ها، باید از مدیرکل آژانس پرسید که چرا اشاره ای به این موضوع نمی کند که دلایل عدول ایران از تعهداتش در قالب برجتام چیست؟ آیا بر اساس متن برجام، ایران این اجازه را پیدا نکرده که در صورت بدعهدی طرف های مقابل، روندهای تازه ای را در مدیریت پرونده هسته ای خود در پیش گیرد؟ آیا او به همان میزان که به ایران حمله میکند، طرف های غربی را نیز سرزنش و ملامت می کند؟
البته که گزارش اخیر، تنها مرتبه ای نیست که شاهد رویکردهای مغرضانه مدیرکل آژانس علیه ایران آن هم در شرایطی که مذاکرات هسته ای غیرمستقیم میان تهران-واشینگتن در جریان است، هستیم. در این چهارچوب، یک سوال مهم مطرح می شود و آن هم این است که پشت پرده مواضع و رویکردهای مغرضانه رافائل گروسی به عنوان مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای علیه ایران چیست؟
یک: آژانس و مدیرکل، اهرم های اِعمال قدرت غرب هستند
بر کسی پوشیده نیست که طیف قابل توجهی از نهادهای بینالمللی کنونی جهان نظیر سازمان ملل متحد، آژانس بین المللی انرژی اتمی و یا سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول، همه و همه نهادهایی هستند که پس از جنگ جهانی دوم توسط قدرت های پیروز جنگ و در راستای منافع آن ها ایجاد شدند. در این میان، دولت آمریکا از نقش و جایگاهی ویژه در شکلدهی به دستورکارهای نهادهای اینچنینی برخوردار است.
از این رو، وقتی یک سازمان طبق فلسفه و گفتمان غرب ایجاد شده باشد، طبیعی است که بروندادهای سیاستی آن نیز در نقطه مقابل منافع غربی ها نباشد. موارد متعدد تاریخی وجود دارند که نشان می دهند جهان غرب، سازمان های بین المللی را یک ویترین زیبا برای اِعمال قدرت خود می داند و اگر از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم، هیچ عجیب نیست که مشاهده میکنیم آژانس بین المللی انرژی اتمی و شخص مدیرکل آن، غیر از آنچه جریانهای مخالف و معاند با ایران می گویند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند!
دو: هراس از تبدیل شدن ایران به یک الگو
ایران کشوری است که در سایه سیلی از تحریم و فشارها توانسته به قله های پیشرفت و موفقیت در حوزه هستهای و طیفی از دیگر موضوعات برسد. طبیعی است که این مساله برای آن دسته از دولت هایی که خود را رئیس جهان می دانند و متحدانشان، به هیچ عنوان موضوع مطلوبی نیست.
از این رو، هم آن ها و هم نهادهایی که تحت سلطه و نفوذ گفتمانیشان قرار دارند، به هر شکل ممکن سعی دارند نظمی را در جهان برقرار سازند که به بهترین وجه ممکن در راستای منافع آن ها باشد و قدرت های نوظهوری نظیر ایران را سرکوب کند. قدرت هایی که می توانند با الگو شدن برای دیگران(و نشاندادنِ راهی متفاوت از پیشرفت)، سیلی از بحران و چالش را برای قدرت های غربی ایجاد کنند. بازیگرانی که تحت شدیدترین فشارها، میزان قابل توجهی از پیشرفت های علمی و فناورانه را محقق می سازند و می توانند به الگویی از شعار "ما میتوانیم" برای دیگر کشورها و ملت ها تبدیل شوند.
این موضوع از چشم اندازی کلان، موقعیت هژمونیکی که قدرت های غربی و متحدانشان برای خود در جهان قائل هستند را تضعیف می کند. تصور این قدرت ها این است که برخورد با ایران ولو با زور و به صورت نامشروع میتواند اعتبار آن ها را در سطح بینالمللی افزایش داده و تقویت کند.
سه: عدم استقلال مدیرکل آژانس
رافائل گروسی از موقعیتی مستقل برای ارائه گزارش در مورد ایران برخوردار نیست و طیف متنوعی از فشارها چه از جانب قدرت های غربی و چه رژیم اشغالگر قدس علیه او روانه می شود تا وی تا جای ممکن فشارها علیه ایران را افزایش دهد و برای هرگونه اقدام نامشروع علیه کشورمان، مشروعیتسازی کند.
در عین حال، افرادی نظیر گروسی که به واسطه مناسبات قدرت های غربی بر سر کار آمده اند، از آن سطح از حرّیت و آزادگی نیز برخوردار نیستند که غیرمغرضانه و مطابق با حق و عدالت در مورد پرونده هسته ای ایران اقدام به انتشار گزارش کنند. از این رو، این قبیل افراد کاملا با یک پیش فرض ذهنی در مورد ایران اقدام می کنند و هیچ وجهه مستقلی ندارند.
چهار: بازی مدیرکل آژانس در قالب نقشی تعریف شده
جهان غرب و متحدانش نمی توانند ایران را از حقوق مسلم و مشروع هسته ای خود محروم کنند. از این رو، آنها گزینه ای جز اینکه بسترهای مشروعیتساز برای اقدامات غیرقانونی خود علیه ایران را فراهم سازند، پیش رو نمیبینند. در این میان، مدیرکل آژانس به عنوان یک نهاد بین المللی که تحت سلطه قدرت های غربی است، میتواند زمینه های مساعدی را برای پیشبرد مطلوب دستورکارهای این دسته از قدرت ها علیه دیگر کشورهای جهان فراهم کند.
از این رو، رافائل گروسی با اقدامات غیرسازنده و مغرضانه علیه ایران، عملا در حال بازی در قالب نقشی است که برای جایگاه وی از سوی قدرت های غربی تعریف شده است. حال اگر قرار باشد او چهارچوب نقش را رعایت نکند، به واسطه الزامات همان نقش کنار گذاشته خواهد شد!