به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از باشگاه جوان
افزایش اخیر تماسهای دیپلماتیک بین مسکو و واشنگتن، بهویژه مکالمه تلفنی دوساعته بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، نشانههایی از بهبود نسبی در روابط سرد دو کشور ایجاد کرده است. این تحولات، بهویژه در پرتو تنشهای ژئوپلیتیکی جاری، این تصور را برانگیخته که ممکن است روابط روسیه و آمریکا از پایینترین سطح خود در دهههای اخیر عبور کرده و به سمت بهبود حرکت کند. بااینحال، لازم است این خوشبینی با احتیاط و واقعبینی همراه شود. اگرچه نشانههای مثبتی از تمایل به گفتوگو وجود دارد، اما موانع ساختاری، سیاسی و تاریخی همچنان مسیر عادیسازی روابط را دشوار و پر مانع میکنند.
نشانههای بهبود و ریشههای خوشبینی
تماسهای اخیر بین رهبران دو کشور، بهویژه گفتوگوی پوتین و ترامپ، نشاندهنده تمایل شخصی رئیسجمهور آمریکا برای بازسازی روابط با مسکو است. این تمایل تا حدی از رویکرد عملگرایانه ترامپ در سیاست خارجی ناشی میشود که بر معاملات سیاسی ملموس و دستاوردهای قابلارائه به رأیدهندگان آمریکایی تمرکز دارد. بهعنوان مثال، اظهارات عمومی و پستهای اخیر در پلتفرم ایکس نشان میدهند که تیم ترامپ، از جمله چهرههایی مانند جی.دی. ونس، استیو ویتکاف و ایلان ماسک، به دنبال یافتن زمینههای مشترک همکاری و گفتگو با روسیه هستند، بهویژه در موضوعاتی مانند حل مناقشه اوکراین و کاهش تنشهای جهانی. این رویکرد با سیاستهای تهاجمیتر دولتهای قبلی آمریکا، که بر تحریمها و انزوای روسیه متمرکز بودند، تفاوت عمدهای دارد.
این تحولات را میتوان بهعنوان تلاشی برای بازگرداندن نوعی توازن ژئوپلیتیکی تفسیر کرد. روسیه، بهعنوان یک قدرت هستهای و بازیگر کلیدی در بازارهای انرژی و تسلیحات، نقشی غیرقابلانکار در ثبات جهانی ایفا میکند. رویکرد عملگرایانه دولت کنونی آمریکا این فرصت را فراهم میکند که مسکو و واشنگتن در حوزههایی مانند کنترل تسلیحات استراتژیک، مبارزه با تروریسم، و مدیریت بحرانهای منطقهای همکاری کنند. بهعنوان مثال، مذاکرات احتمالی برای احیای توافقات کنترل تسلیحات، مانند معاهده استارت جدید (که در سال 2026 منقضی میشود)، میتواند نقطه شروعی برای این همکاری باشد.
علاوه بر این، افزایش تجارت دوجانبه و سرمایهگذاری متقابل، هرچند در حال حاضر محدودیتهای بسیاری همراه است، میتواند بهعنوان اهرمی برای کاهش تنشها عمل کند. دادههای اخیر نشان میدهند که تجارت مستقیم بین دو کشور در سال 2024 به دلیل تحریمها به کمتر از 5 میلیارد دلار کاهش یافته است، اما زمینههایی مانند فناوریهای سبز و همکاریهای فضایی (مانند پروژههای مشترک ناسا و روسکاسموس در گذشته) میتوانند در آینده احیا شوند.
چالشهای ساختاری و سیاسی
بااینحال، خوشبینی نسبت به بهبود روابط نباید ما را از واقعیتهای سیاسی و ساختاری موجود غافل کند. اول از همه، باید این نکته را به یاد داشته باشیم که تمام تغییرات به ظاهر مثبت اخیر در روابط بین مسکو و واشنگتن تاکنون منحصراً توسط اراده سیاسی یک نفر یعنی چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده و چندین عضو کابینهی او راهبری شده است.
از سوی دیگر اجماع دوحزبی ضدروسی در واشنگتن همچنان نیرومند و به قوت خود باقی است. قطعنامه اخیر کنگره، که توسط سناتورهای لیندسی گراهام و ریچارد بلومنتال در مورد تحریمهای جدید روسیه و اعمال تعرفههای 500 درصدی بر کشورهای که نفت و گاز مسکو را خریداری میکنند به صورت ویژه توسط سناتورهای هر دو حزب حمایت شد. این موضوع به خوبی نشاندهنده تداوم رویکرد خصمانه در بخشهای کلیدی نخبگان سیاسی آمریکا است. این اجماع ریشه در اختلافات عمیق بر سر مسائل اوکراین، ادعاهای دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، و رقابتهای فناوری (بهویژه در حوزه هوش مصنوعی و سایبر) دارد. همچنین اکثر اندیشکدهها، بنیادها، رسانههای جمعی و رهبران فکری تأثیرگذار آمریکایی، مواضع بسیار تندروانه خود را که در دوران دولت بایدن اتخاذ کرده بودند را تغییر ندادهاند.
علاوه بر این، در سالهای اخیر، از جمله با تلاشهای خود دونالد ترامپ بنیانهای سنتی روابط دوجانبه مسکو-واشنگتن، بهویژه سازوکارهای کنترل تسلیحات، در سالهای اخیر فروپاشیدهاند. خروج آمریکا از معاهده INF در سال 2019 و عدم تمدید کامل توافقات دوجانبه دیگر، مانند معاهده آسمانهای باز، فضای اعتماد متقابل را تضعیف کرده است. تجارت روسیه و آمریکا هرگز برای مسکو یا واشنگتن اهمیت خاصی نداشته است؛ در بسیاری از اقلام صادراتی کلیدی (هیدروکربنها، مواد غذایی، سلاح)، دو کشور رقیب مستقیم یکدیگر در بازارهای جهانی هستند. در بیشتر مسائل منطقهای، بین کرملین و کاخ سفید اشتراک نظر چندانی وجود ندارد و ایدههایی که در واشنگتن در مورد چگونگی ایجاد اختلاف بین روسیه و چین در جریان است، تنها با بیاعتنایی در مسکو و پکن به آن نگریسته میشود.
فشارهای خارجی و متحدان آمریکا
یکی از موانع اصلی بهبود روابط، فشارهای متحدان آمریکا در اروپا و شرق آسیا است. کشورهایی مانند بریتانیا، لهستان، و ژاپن همچنان مواضع سختگیرانهای علیه روسیه اتخاذ کردهاند، بهویژه به دلیل نقش مسکو در بحران اوکراین. این متحدان، که به شدت به چتر امنیتی آمریکا وابستهاند، از هرگونه نزدیکی بیشازحد واشنگتن به مسکو نگراناند و ممکن است به دنبال بازگرداندن سیاست خارجی آمریکا به مسیر تقابلی دوره بایدن باشند. این فشار خارجی، بهویژه در اروپا، جایی که ناتو همچنان گسترش شرقی خود را دنبال میکند، میتواند تلاشهای دیپلماتیک ترامپ را تضعیف کند. حتی اگر خود رئیس جمهور ایالات متحده در مسیر اصلاح روابط با کرملین در زیر فشارها ثبات قدم باشد، نمیتوان در خصوص رویکردهای بخشی از تیم او هیچ تضمینی داد.
از سوی دیگر قبل از هرچیز خود رئیس جمهور آمریکا هم به تنظیم مجدد روابط جامع با مسکو علاقه ندارد (برای ترامپ به عنوان یک سرمایهدار، چنین کاری بیش از حد انتزاعی و مبهم به نظر میرسد)، بلکه ترامپ در بیش از 100 روز گذشته از بازگشتش به کاخ سفید بیشتر به انعقاد یک «معامله» دیدنی در مورد درگیری روسیه و اوکراین علاقهمند بوده است، که بتواند آن را به عنوان یک پیروزی و دستاورد سیاسی شخصی به طرفداران و رقبای سیاسی خود ارائه دهد.
از نظر ترامپ، هیچ چیز نمیتواند جایگزین چنین «معاملهای» شود - نه احیای کامل روابط دیپلماتیک، نه گفتگو در مورد ثبات استراتژیک و نه توسعه تجارت دوجانبه. همه این زمینههای همکاری از منظر او به عنوان یک دورچین اشتها آور برای غذای اصلی است .
افقهای استراتژیک مسکو
براسا روند کلی روابط میان دو طرف و همچنین شرایط نظام بینالملل، مسکو باید استراتژی خود را در دو افق کوتاهمدت و بلندمدت تنظیم کند. در کوتاهمدت، دیپلماسی روسیه باید با دقت عمل کند تا از علاقه ترامپ به حل مناقشه اوکراین بهرهبرداری کند، بدون اینکه منافع ملی خود را قربانی کند. برای مثال، مسکو میتواند پیشنهاداتی برای آتشبس موقت یا مذاکرات منطقهای ارائه دهد که به حفظ جایگاه استراتژیک روسیه در منطقه کمک کند. بااینحال، ترامپ به دنبال یک «معامله» چشمگیر است که بتواند آن را بهعنوان پیروزی سیاسی به رأیدهندگان خود ارائه دهد. این امر نیازمند انعطافپذیری از سوی مسکو است، اما نه به قیمت تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی.
در افق بلندمدت، بازسازی روابط بین دو کشور نیازمند تلاشهایی فراتر از تعاملات میان دو دولت است. احیای روابط بینپارلمانی، همکاریهای دانشگاهی، و پروژههای مشترک در حوزههای غیرسیاسی مانند علوم و فناوری میتواند به ایجاد اعتماد کمک کند. بهعنوان مثال، همکاری در زمینه تغییرات اقلیمی یا اکتشافات فضایی میتواند بهعنوان زمینههایی کمتنش برای تعامل میان دو پایتخت عمل کند. چنین ابتکاراتی میتوانند به کاهش تنشهای جهانی کمک کنند و فضایی برای همکاریهای چندجانبه ایجاد کنند که به نفع همه طرفها باشد.
بهره سخن
روابط روسیه و آمریکا در مقطع کنونی در یک نقطه عطف قرار دارد. تماسهای اخیر بین پوتین و ترامپ و تمایل دولت جدید آمریکا به گفتوگو، فرصتهایی برای کاهش تنشها ایجاد کرده است. بااینحال، موانع ساختاری، از جمله اجماع ضدروسی در واشنگتن، فشارهای متحدان آمریکا، و رقابتهای اقتصادی، همچنان چالشهای جدی پیش روی عادیسازی روابط هستند. رویکردی متعادل و عملگرایانه از سوی هر دو طرف، همراه با حمایت از سازوکارهای دیپلماتیک چندجانبه، میتواند به تدریج اعتماد را بازسازی کند. اما به نظر نمیرسد که بتوانیم در اینده نزدیک و یا حتی میان مدت شاهد بهبود و ترمیم اصولی روابط میان مسکو و واشنگتن باشیم. سطح اختلافات ساختاری در سه سال گذشته چنان افزایش پیدا کرده که برطرف سازی موانع قانونی از یک سو و از میان برداشتن دیوار بی اعتمادی میان دو ملت احتیاج به گذر سالیان زیادی داشته باشد.