به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از کیهان ،
در حالی که روزنامه شرق ادعا میکند بهتر است با ترامپ به شکل مستقیم مذاکره کنیم، عضو تیم گرداننده روزنامه هممیهن تصریح کرد رویکرد ترامپ سر کار گذاشتن است نه مذاکره کردن.
روزنامه شرق به قلم جلیل سازگارنژاد (از اعضای فراکسیون تندروی حزب مشارکت در مجلس ششم) نوشت: «تجربه چند دوره مذاکره غیرمستقیم نشان داد با وجود خوشبینی محتاطانه مبنی بر پیشرفت جزئی، هنوز طرفین به یک فهم و درک مشترک دقیق از مسائل و موضوعات اختلافی دست نیافتهاند یا به حداقل آگاهی از دیدگاه طرف دیگر رسیدهاند و ناگزیر بعضی از مواضعهای خود را از طریق رسانهها اعلام میکنند که میتواند در روند گفتوگوها خلل ایجاد کند و موجب کندی آن شود.
بدون تردید سریعترین و مفیدترین روش در مذاکرات، برگزاری نشستهای مستقیم است. طرفین مذاکرهکننده در کوتاهترین زمان ممکن و بهصورت شفاف از دیدگاههای یکدیگر آگاه میشوند.
از منظر روانشناسی نیز هنگامی که دو طرف با یکدیگر گفتوگو میکنند، علاوهبر اینکه متوجه نظرات طرف مقابل میشوند، با مشاهده زبان بدن یکدیگر فرصت ارزیابی بهتری از واکنش به گفتهها پیدا میکنند و با مواضع واقعی همدیگر، دقیقتر آشنا میشوند.
در چنین شرایطی، اگر یکی از طرفین برداشت درستی از دیدگاههای طرف مقابل نداشته باشد، سریعاً نسبت به اصلاح و روشنگری اقدام میکند و از سوءبرداشتها و سوءتفاهمها پیشگیری میشود. در شرایطی که رهبران دو کشور بهطور مستقیم مکاتبه کرده و نامههای یکدیگر را دریافت و به آن پاسخ داده و امضا کردهاند، مذاکرات مستقیم و به دور از حواشی، امری بایسته و ضروری است.
نمایندگان عرصه دیپلماسی باید گفتوگوهای دور بعدی را بهصورت مستقیم پیگیری کرده و فرصتهای پیشرو برای سرمایهگذاری و شکوفایی اقتصاد ایران و دورکردن کشور از تهدیدها و تحدیدهای موجود و احتمالی را فراهم کنند.».
نویسنده روزنامه شرق توجه ندارد که مشکل ترامپ، بد فهمی و سوءتفاهم نیست که با توضیح و روشنگری حل شود، بلکه ترامپ در مواجه با همه دولتها اعم از دشمن و رقیب یا دوست، به جای تعامل، به توهین و تحقیر و دیکته کردن و اخاذی فکر میکند. او این کار را با اوکراین و عربستان و کانادا و پاناما و دانمارک و حتی نزدیکترین دولتهای متحد در اروپا انجام داده است.
ترامپ اخیراً دستور گسترش رآکتورهای هستهای در آمریکا را صادر کرد و این در حالی است که آمریکا جزو بزرگترین تولید کنندگان نفت هم هست. او با این وجود از ایران میخواهد برنامه هستهای را تعطیل و از نفت استفاده کند!
شخصیت ترامپ چنان غیر قابل اعتماد است که آقای روحانی با همه اشتیاقش به مذاکره، مذاکره با ترامپ را دیوانگی خواند. اما ظاهراً حکایت برخی شیدایان مذاکره حکایت همان کسی است که به روانپزشک گفته بود شبها کابوس بازی فوتبال با گاوها را میبیند. اما هنگامی که روانپزشک دارویی را تجویز کرد تا دیگر کابوس نبیند، از او درخواست کرد استفاده از دارو را به شب دیگری موکول کند، چرا که امشب، نوبت بازی فینال است!
در همین حال، «احمد- ز» عضو تیم گرداننده روزنامه هممیهن که پیش از این بارها از مذاکره با ترامپ ستایش کرده و حتی سعودیها را الگو معرفی کرده بود، اذعان کرد که ترامپ در موضوع مذاکره، سر کار گذاشته و جدی نیست!
وی نوشت: «آیا مذاکرات در رُم، همانطور که ترامپ گفته «پیشرفت واقعی» داشته و «خبرهای خوبی» در راه است؟ پس چرا نشانۀ روشنی از آن دیده یا شنیده نمیشود؟ ترامپ بعد از هر دور مذاکره همین حرف را تکرار کرده! منظور او چیست؟ واقعاً چیز عجیب و غیرقابل فهمی در آن پشت جریان دارد یا آنکه ترامپ و تیمش سیاست «سر کار گذاری» را در پیش گرفتهاند؟ به نظرم داستان همان سر کار گذاری است».
او همچنین اخیراً اذعان کرد «شانس موفقیت مذاکرات رم در حد عبور شتر از سوراخ سوزن است» و این در حالی است که طی چند ماه گذشته ادعا میکرد:
- «مذاکرات، مسقط تکلیفِ روند آن را مشخص میکند؛ هرچند که دو کشور با آغاز مذاکرات، قدم در راهی بیبازگشت گذاشتهاند.
- سرمایهگذاری در آمریکا که مطرح میشود، میگویند خودتحقیری! برخی، دولتهای حاشیه خلیجفارس را عقبمانده توصیف میکنند. همین کشورها بهخصوص عربستان توانستهاند احترام و پرستیژ بینالمللی بیمانندی به دست آورند.
- اگر دیدار با ایلان ماسک ترسناک است، دیدار با سایر مقامات دولت ترامپ که تکلیفش روشن است! یعنی قرار است وزارت خارجه و دولت، خود را با کیهان تنظیم کنند؟ این همه ترس و دستپاچگی از یک تَشَر مدیرمسئول کیهان برای چیست؟
- مذاکرات شروع شد! در هر صورت خبر خوبی است. تازه شروع ماجراست، بنابراین لازم است کیهانیان کمی اعصاب خود را کنترل کنند که وسط این ماجرا کار دست خودشان ندهند!
- توکل بر خدا! شاید ترامپ در پیرانهسری پختگی پیدا کرده باشد. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد.
- خبرنگار آمریکایی از پیشنهاد دیدار رؤسای جمهور آمریکا و ایران در ریاض خبر داده. اگر بشود چه شود! در نظر بسیاری، چیزی شبیه تبدیل دریا به دوغ با یک قاشق ماست مینماید!
- نتانیاهو به شدت نگران عقد یک توافق بد بین ایران و آمریکاست. اگر ایران و آمریکا به توافقی دست یابند که نظر بیبی را تأمین نکند، او در بد مخمصهای گرفتار میشود. امیدوارم که بشود».
اکنون باید پرسید که آیا باید ۴ ماه فرصت صرف میشد تا بفهمند آمریکا اهل تعامل محترمانه نیست، احتمال توافق با او گذشتن مثل عبور شتر از سوراخ سوزن است، و نباید روی دیوار دلقک دیوانهای به نام ترامپ یادگاری نوشت!؟ آیا مشکل از طرف آمریکایی است؟ یا از جماعت شیدا و آرزو اندیش که دوست دارند سر کار گذاشته شوند و با دیدن پوست موز مذاکره، دلشان غنج میروند و با خود میگویند: ای بابا باز هم که باید زمین بخوریم!
اکثر آمریکاییها درآمد کافی برای تأمین هزینههای زندگی ندارند
بر اساس یک گزارش که توسط موسسه «لودویگ» برای رفاه اقتصادی مشترک (LISEP) انجام شده، فاصله بین درآمد آمریکاییها و میزان درآمدی که برای دستیابی به یک استاندارد زندگی اولیه نیاز دارند، در حال افزایش است. به گفته این موسسه، ۶۰ درصد از خانوارهای آمریکایی قادر به تامین «حداقل کیفیت زندگی» خود نیستند.
«جین لودویگ» رئیس این مؤسسه گفت: کاهش طبقه متوسط که ما هنوز کاملا متوجه آن نشدهایم واقعاً خطرناک است. این وضعیت علاوهبر ناعادلانه بودن، ممکن است به ناآرامیهای اجتماعی منجر شود.
لودویگ در ادامه میگوید: رؤیای آمریکایی به این معنا نیست که همه چیز را رایگان به دست بیاورید، بلکه یعنی با سختکوشی فرصت پیشرفت و رسیدن به خواستههایتان را دارید، نه اینکه مجبور باشید در چادر زندگی کنید یا دست به دزدی بزنید. نتایج یک نظرسنجی دیگر که توسط بلومبرگ انجام شده نشان میدهد که ۵۶ درصد از آمریکاییها معتقدند که اگر سیاستهای تعرفهای ترامپ نبود هزینههای زندگی آنها در شرایط بهتری قرار میگرفت.
در این نظرسنجی که با مشارکت ۲ هزار و ۱۰۰ شهروند آمریکایی برگزار شده، آمده است که ۶۹ درصد از آمریکاییها انتظار افزایش قیمت کالاهای روزانه خود را دارند.
وقتی جامعهشناس کمسواد تحلیل سیاسی هم در میکند!
درهم آمیختن دوغ و دوشاب و ارائه تحلیلهای غیرکارشناسی به رفتاری غالب در برخی نشریات زنجیرهای تبدیل شده است.
روزنامه اعتماد سراغ یک شبه جامعهشناس رفته و از قول او به تحلیل مذاکرات اخیر با آمریکا پرداخت. تقی آزاد ارمکی در مصاحبهای که اعتماد، تیتر «عبور از کلیشهها برای توافق» را برای آن انتخاب کرده، گفت: تفاهم با آمریکا، ناترازیها را حل کرده و پروسه توسعه و رشد را محقق میکند. اما حتی اگر فرض بگیریم که مذاکرات به نتیجه مورد نظر نرسد، جامعه خود را در بخشی از جامعه جهانی قرار داده و یک زیست جهانی دارد. طرفی که در این میان از عدم توافق ضرر میکند، نظام سیاسی است. نظام سیاسی باید مذاکرات را به نتیجه برساند، چون مردم این را میخواهند.
وی افزوده است: چرخشی که نظام سیاسی اخیراً صورت داده، چرخش عظیمی است. ساختاری که سالها مرگ بر آمریکا میگفت، امروز با آمریکا مذاکره میکند.
وی با ادعای اینکه ما به انتهای یک چرخه رسیدهایم و مهیای رسیدن به یک دوره تازه هستیم، گفت: رسیدن به این پیچ به این معنا نیست که ایران به اضطرار و با فشار اینگونه حرکت میکند. آمریکا ما را به این نتیجه نرسانده است. ما پذیرفتهایم که باید تغییر کنیم.
ارمکی همچنین ادعا کرد: قصد طرف مقابل به نتیجه رساندن مذاکرات است. آنها از ورود به جنگ و تنش اجتناب میکنند. یکسال پیش گفتم ترامپ به سمت تنازع با ایران نمیرود. حتی به فرض شکست خوردن مذاکرات میدانند باید وارد فاز گفتوگوهای دیگری شوند وی درباره نتیجه مذاکرات هم گفت: «من بسیار خوشبین هستم، حتی اگر امروز هم مذاکرات بدون نتیجه تمام شود، جمهوری اسلامی را پیروز میدانم، چون جمهوری اسلامی خود را از یک کلیشه نجات داد و آن کلیشه آمریکای دشمن است که دیگر قدرت ایران را پذیرفته و حاضر به مذاکره با ایران شده است. آمریکای دشمن، ستیزهگر و...حاضر به مذاکره و معامله با ایران شده است. این روند باعث تغییر دیدگاه همه ما به شرق و غرب شده است».
درباره گزارههای غلط و مغالطهآمیز طرف مصاحبه روزنامه اعتماد گفتنی است:
1) این ادعا که «تفاهم با آمریکا، ناترازیها را حل کرده و پروسه توسعه و رشد را محقق میکند»، گزاره ابطال شدهای در دولت «برجام و دیگر هیچ» است. تجربه برجام نشان داد که آمریکا تفاهمپذیر و توافقبردار نیست و بنا هم ندارد تحریمها را بردارد. بنابراین در این دوره، بدترین دوره رشد و توسعه اقتصادی را تجربه کردیم و جالب این که همین آقای ارمکی، ۲۵ اردیبهشت ۹۷ به روزنامه فرهیختگان گفته بود: «روحانی جز برجام کار دیگری بلد نیست. برجام پروژه او بود و تمام شد. او ۱۰۰ سال دیگر هم بماند، هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. نه توانایی کار دیگری دارد، نه نیروهای او این چیزها را میفهمند. روحانی هیچ کار دیگری از جمله رفع مشکلات اقتصادی را نمیتواند انجام دهد.».
ارمکی همچنین مهرماه ۱۳۹۷ در گفتوگو با روزنامه آرمان و درباره اینکه «دولت نه به وعدههای خود عمل کرده و نه پاسخگوی مطالبات بوده»، اظهار داشت: «دولت روحانی، بعد از برجام تمام شد. چون تمام هویت دولت را به برجام گره زده بود. او هیچ ایده دیگری جز برجام نداشت. جامعهای که این همه بحث نابرابری اقتصادی در آن میرود، یک نفر در کابینه نیست که بحث تز یا رفاه اجتماعی را مطرح کند. دولت از تز اقتصادی، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، تهی و پایان یافته است».
اکنون گوینده همین سخنان با عقبگرد ذهنی ادعا میکند «تفاهم با آمریکا، ناترازیها را حل کرده و پروسه توسعه و رشد را محقق میکند»!
2) در حالی که طرف آمریکایی یکبار برجام را زیر پا گذاشته و حالا هم به هیچ منطقی تن نمیدهد (نه حقوق ایران در ان پی تی، نه اکتفا به نظارت آژانس، نه مقایسه حق برابر کشورها در بهرهبرداری صلحآمیز از برنامه هستهای)، این سخن بیربطی است که کسی بگوید: «نظام سیاسی باید مذاکرات را به نتیجه برساند، چون مردم این را میخواهند». ملت رشید ایران، توافق محترمانه و توأم با تأمین منافع ایران را میخواهد و با دیکته نوشتن و خسارت دیدن مخالف است.
3) مرگ بر آمریکا، شعار امروز و فردای ملت ایران و واکنشی انسانی و خردمندانه به جنایتها و خباثتهای دامنهدار طرف آمریکایی است که حتی دارو را تحریم میکند، خود از بمب اتمی رونمایی کرده اما استفاده صلحآمیز از برنامه هستهای را تهدید علیه امنیت جهانی میداند، و اصلیترین پشتیبان نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه بوده است. از طرف دیگر، چه کسی گفته که مذاکره کردن یعنی عبور از اعلام انزجار نسبت به جنایتها و خباثتهای آمریکا؟!
4) در حالی که طرف آمریکایی در هر پنج دور مذاکره دبه کرده و نهایتاً مدعی شده برنامه غنیسازی ایران باید کاملاً تعطیل شود، شبه تحلیلگر همه فن حریف اعتماد، چگونه توانسته استنباط کند که قصد طرف مقابل، به نتیجه رساندن مذاکرات است؟! این قصد را وسط یاغیگری و زورگویی ترامپ به همه کشورها از کجا دریافته است؟!
5) این ادعا که «جمهوری اسلامی خود را از یک کلیشه نجات داد و آن کلیشه آمریکای دشمن است. آمریکای دشمن، ستیزهگر و...حاضر به مذاکره و معامله با ایران شده است.»، هم ادعای مبتذل و سستی است. دشمنی آمریکا، کلیشه نیست؛ واقعیت رفتاری دولت آمریکاست که حالا در قبال نزدیکترین دوستان کاخ سفید هم اعمال میشود. اما این که حاضر به معامله با ایران شده، محل تردید است. بله میتوان منطق و مطالبه ایران را در مذاکرات با دشمن بر کرسی نشاند، به شرط آن که غربگرایان به تضعیف موضع مقتدرانه و حکیمانه کشور نپردازند و تصویری عقلانی و متعادل از دشمن ترسیم نکنند، بلکه خارج از سواد و دانش خود، اظهار فضل نکنند.
طرح آمریکا برای غزه و پاسخ همزمان رزمندگان مقاومت به آمریکاییها و صهیونیستها
در حالی که مقامات ارشد وزارت خارجه و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در حال ترسیم طرحی هستند که در آن، یک حاکم آمریکا در یک دوره انتقالی در نوار غزه حضور پیدا کند و برخی نظامیان صهیونیست ویدئوهایی را از عملیات بمبگذاری و انهدام خانههای مردم شهر رفح در جنوب غزه منتشر کرده بودند تا نشان دهند که شرایط غزه دیگر برای سکونت هیچ شهروند غزهای مناسب نیست مگر اینکه آنها تسلیم هر طرح و شرایط تحمیلی از سوی آمریکا و صهیونیستها باشند، این رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین بودند که کمتر از 16 ساعت از پخش این ویدئوها در فضای مجازی و رسانههای صهیونیستی، همین گردانی که در غزه اقدام به بمبگذاری کرده بود را در کمین قرار دادند و تعدادی از آنها را هلاک و عده زیادی را زخمی کردند.
اما مدل بغداد 2003 برای غزه چیست و آمریکاییها چگونه میخواهند این طرح را در غزه عملیاتی کنند؟ ظاهرا مقامات ارشد آمریکا بهدنبال آن هستند مشابه طرح دولت بوش مبنی بر حضور اولیه «پل برمر»، حاکم آمریکایی بغداد پس از سقوط صدام، مدیریت غزه را با گماردن کسی در این باریکه، از وضعیت کنونی تغییر داده و نظامیان صهیونیست را هم از خطر کشته شدن توسط رزمندگان مقاومت نجات دهند و در آینده با تثبیت وضعیت، نوار غزه را به حکومت دستنشانده خود محمود عباس یا یک جریان دیگر تحت نظارت صهیونیستها مشابه مدل بغداد واگذار کنند. هرچند برخی استراتژیستهای وزارت خارجه آمریکا، پیادهسازی طرح عراق در غزه را به دلایلی از جمله ماهیت سرزمینی غزه و استمرار حیات مقاومت و عملیاتهای حماس، دشوار و بلکه غیرممکن میدانند.