به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
حماسه و مقاومت: عملیات فتح خرمشهر به عنوان بزرگترین پیروزی سیاسی نظامی جمهوری اسلامی ایران در سال دوم جنگ از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
در این عملیات حدود ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی آزاد شد و دشمن متجاوز برای اجتناب از تلفات بیشتر و حفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره با سرافکندگی بسیار از خاک ایران عقب نشست در واقع مقاومت دشمن در خرمشهر که موجب زمین گیر شدن نیروهای عراقی و در نتیجه فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام شد، شکست و هزیمت را برای رژیم بعثی عراق به ارمغان آورد.
بدون تردید دشمن با وجود وضعیت نامطلوبی که با آن روبرو بود، به دلیل اهمیت منطقه خرمشهر تلاش میکرد این منطقه را به عنوان تنها برگ برنده حفظ کرده و جنگ را آبرومندانه تمام کند. ضمن اینکه از احتمال سقوط بصره نیز نگران بود. در چنین وضعیتی و به موازات تلاش رزمندگان برای آزادسازی خرمشهر، دشمن تلاشهای مضاعفی را برای آمادگی نیروهای خود جهت حفظ خرمشهر انجام داد اما با شکست مواجه شد.
.png)
پس از شکست فضاحت بار ارتش بعث عراق در نبرد بیت المقدس، صدام دو رویکرد متفاوت را برای توجیه فجیعترین تراژدی تاریخ جنگ در نزد افکار عمومی عراقیان و همزمان برای تبرئه خود از مسئولیت شکست نظامی در پیش گرفت.
پشت پرده تجلیل از فرماندهان صدام
رویکرد اول ماهیت کاملا تبلیغاتی داشت؛ روز جمعه ۷ خرداد ۱۳۶۱، چهار روز پس از بازپسگیری خرمشهر توسط ایرانیان، رسانههای عراقی خبر از مراسم تجلیل از نظامیان بازگشته از جبهه خرمشهر توسط صدام و اعطای نشان شجاعت به آنان را منتشر کردند.
سرگرد «کامل جابر» از افسران ستاد در سپاه سوم ارتش عراق میگوید: «پس از باز پسگیری خرمشهر توسط ایرانیها، صدام فرماندهان سپاه سوم را در روز ۲۷ می ۱۹۸۲ برای اعطای نشان شجاعت به کاخ ریاست جمهوری در بغداد فرا خواند؛ اعطای نشان به فرماندهانی که با دست خالی از جبهه خرمشهر بازگشته بودند.
بعد از پایان مراسم رسمی و بیرون کردن خبرنگارها از محل جلسه صدام خطاب به این فرماندهان گفت: من از مقاومت شما در محمره (خرمشهر) راضی نیستم. اعطای مدالها به شما صرفاً اقدامی برای تسکین افکار عمومی است. آرزو میکردم که در بندر محمره کشته میشدید ولی عقبنشینی نمیکردید.
آیا شما واقعا لیاقت دریافت نشانه شجاعت را دارید؟ نه اصلاً ندارید وجدان من آرام نمیگیرد مگر وقتی که سرهای له شده شما را زیر شنی تانکها ببینم.»
.png)
صدام در این دیدار با فرماندهان، آنها را به شدت تحقیر کرده و گفته بود: «در هنگام سقوط محمره، باید علیه ایرانیها از گلولههای توپ و خمپاره شیمیایی استفاده میکردید! حتی به قیمت اینکه سربازانمان در منطقه بودند و کشته میشدند.» وقتی سرتیپ ستاد تنبیل الربیعی خواست شروع به صحبت کند، صدام کفش خود را از پای درآورد و به طرف صورت او پرتاب کرد و با لحنی که نفرت و تحقیر از آن میبارید، گفت من در مقابل خودم حتی یک نفر مرد در اینجا نمیبینم همه شما زن هستید هرچند فکر میکنم غیرت زنان عراق از شما بیشتر باشد.
اعدام فرماندهانی که در خرمشهر شکست خوردند
و اما دومین رویکرد، جهت تبرئه رهبری رژیم جنگ افروز عراق از مسئولیت شکست انداختن بار تمام گناهان به گردن فرماندهان ارتشی بود. از این روی در همان روز ۳ خرداد ۶۱ جوخههای اعدام صحرایی در شرق بصره دست به کار شدند. صدام به خاطر شکست در جبهه محمره جمعی از زبدهترین فرماندهان خود از جمله سرلشکر ستاد «صلاح قاضی» فرمانده سپاه سوم ارتش عراق، سرتیپ «جواد اسعد شیتنه» فرمانده لشکر ۳ زرهی و سرهنگ «محسن عبدالله» فرمانده تیپ ۱۲ را تیرباران کرد.
.png)
در کتاب «صدام حسین و بحران خلیج فارس» نوشته جودیت میلر آمده است: «بعدها هفتهنامه آلمانی اشترن طی مصاحبه اختصاصی با صدام حسین در بغداد، واقعه مجازات فرماندهان سپاه سوم ارتش عراق به علت آنچه که اهمال فرماندهان در دفاع از خرمشهر نامیده میشد را اینگونه با دیکتاتور جنگ افروز بعثی مطرح کرد:
اشترن: اطلاع یافته ایم که حضرتعالی از فرماندهان نظامی عراق راضی نیستید. آیا حقیقت دارد که اخیرا ۳۰۰ افسر عالی رتبه ارتش مجازات شدند؟
صدام حسین: نه، اما یک فرمانده سپاه، یک فرمانده لشکر و یک فرمانده واحد زرهی اعدام شدند.اشترن: این افسران به چه دلیل اعدام شدند؟
صدام حسین: آنها به مسئولیت خود در جنگ خرمشهر عمل نکردند و در انجام وظایف محوله قصور به خرج دادند.»