به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از تسنیم
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده، سیاست فشار حداکثری علیه ایران به مرحلهای تازه وارد شد، این سیاست، با هدف برهم زدن ثبات اقتصاد کلان ایران، حول سه محور اصلی طراحی شده است:
1 ـ گفتوگوهای نمایشی برای خلعسلاح راهبردی
2 ـ تحریمهای سنگین با تمرکز بر صادرات نفت،
3 ـ تهدید نظامی،
کنار این راهبردهای اصلی، مجموعهای از اقدامات فرعی نظیر تحقیر ملی و ایرانهراسی نیز دنبال شد، اما با وجود این فشارهای کمسابقه، چین بهعنوان یک بازیگر کلیدی در معادلات اقتصادی جهانی، نقشی متفاوت و خنثیکننده در قبال تحریمها ایفا کرد.
سه راهبرد اصلی ترامپ علیه ایران
1. مذاکره برای خلعسلاح راهبردی
ترامپ و تیم او مذاکرات را بهقصد رسیدن به یک توافق جامع که فراتر از برنامه هستهای باشد آغاز کردند، هدف آنها نه صرفاً توقف فعالیتهای هستهای، بلکه نابودی کامل توان دفاعی، موشکی و حتی قدرت منطقهای ایران بود. این سطح از مذاکره بهگونهای طراحی شده بود که عملاً ایران را به کشوری بیاثر در معادلات ژئوپولیتیک خاورمیانه تبدیل کند.
2. تحریم نفتی با هدف اخلال در تراز ارزی
دومین و محوریترین راهبرد ترامپ، تحریم نفت بود. او بهصراحت اعلام کرد که هدفش رساندن صادرات نفت ایران به صفر است. در صد روز ابتدایی ریاستجمهوریاش، بیش از 180 تحریم جدید علیه ایران وضع کرد؛ میانگین تقریباً دو تحریم در روز. تمرکز اصلی این تحریمها، صنعت نفت، بیمه نفتکشها، تبادلات بانکی و شرکتهای واسطهای بود.
این تحریمها به این دلیل طراحی شدند که ایران بهشدت به درآمدهای نفتی برای تأمین مصارف ارزی خود وابسته است. از مجموع حدود 120 میلیارد دلار تقاضای ارزی سالانه کشور (شامل واردات، خدمات، خروج سرمایه و قاچاق)، فقط حدود 50 تا 60 میلیارد دلار از صادرات غیرنفتی تأمین میشود، این شکاف عمیق، ایران را متکی به صادرات نفت کرده است و از همین نقطه آسیبپذیر، ترامپ فشار خود را اعمال کرد.
3. تهدید نظامی بهعنوان ابزار جنگ روانی
ترامپ بارها به حمله نظامی علیه ایران تهدید کرد، این تهدیدها همراستا با راهبرد فشار روانی به جامعه ایران و افزایش انتظارات تورمی طراحی شده بود. هدف، ایجاد یک محیط بیثبات اقتصادی ـ اجتماعی بود که از طریق آن نارضایتی اجتماعی و فشار بر دولت افزایش یابد.
راهبردهای فرعی: تحقیر و ایرانهراسی
الف) تحقیر ملی: ترامپ بارها با تغییر نام خلیج فارس، مقایسه ایران با برجهای عربستان و کوچک شمردن دستاوردهای ایران تلاش کرد تصویر ایران را در افکار عمومی منطقه تحقیر کند، این اقدامات بخشی از جنگ نرم برای تضعیف غرور ملی و ایجاد تفرقه منطقهای بود.
ب) ایرانهراسی برای فروش سلاح: در سفرهای منطقهای، ترامپ از ایران بهعنوان تهدیدی برای موجودیت کشورهای عربی یاد کرد و مدعی شد که بدون حضور آمریکا، ایران کشورهای عربی را تصرف خواهد کرد. هدف این فضاسازی، عقد قراردادهای عظیم فروش تسلیحات با کشورهای عربی و تقویت اقتصاد تسلیحاتی آمریکا بود.
وضعیت اقتصاد ایران در سایه تحریمها: ایران با ساختار ارزی شکننده، بیش از هر چیز به ارزهای نفتی وابسته است. با وجود تلاش برای گسترش صادرات غیرنفتی، وابستگی به نفت همچنان در تراز پرداختها تعیینکننده است.
در صورت توقف کامل صادرات نفت، گزینههایی مانند؛ استفاده از ذخایر ارزی (که محدودند)، حوالههای ارزی کارگران (مانند پاکستان، که در ایران وجود ندارد)، استقراض بینالمللی (غیرممکن در شرایط تحریم) عملی نیستند، نتیجه مستقیم این وضعیت، افزایش شدید نرخ ارز، جهشهای تورمی، رکود اقتصادی، فشار مضاعف بر خانوارها و نارضایتی اجتماعی است.
نقش چین در خنثیسازی تحریمها
با وجود فشار حداکثری آمریکا، چین مسیر متفاوتی در پیش گرفت. بر اساس آمار مؤسسه بینالمللی S&P Global Commodities، چین در ماه مه 2025 روزانه بهطور متوسط 1.91 میلیون بشکه نفت از ایران وارد کرده است، این رقم بسیار بالاست و حتی در مقاطعی، به نزدیک 2 میلیون بشکه در روز رسیده است.
چین در ژانویه 2025 واردات خود را موقتاً کاهش داد اما بهسرعت آن را افزایش داد. این رفتار، نشاندهنده وابستگی بخشی از اقتصاد چین به نفت ایران است. چین با خرید نفت تخفیفدار از ایران، نهتنها به صرفهجویی در هزینههای انرژی خود کمک میکند، بلکه وابستگی خود را به نفت منطقه خلیج فارس از مسیرهای تحت کنترل آمریکا کاهش میدهد.
منافع چین از همکاری با ایران
بهخلاف تصور عمومی که همکاری چین با ایران را نوعی حمایت سیاسی میداند، واقعیت این است که پکن از این رابطه سود اقتصادی و راهبردی قابلتوجهی میبرد. چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، نیازمند منابع عظیم و پایدار انرژی برای تداوم رشد صنعتی و تأمین امنیت انرژی خود است، در چنین شرایطی، نفت ایران که با تخفیف بالا و در شرایط خاص تحریم عرضه میشود، برای پکن یک منبع بسیار ارزشمند و مقرونبهصرفه است.
خرید نفت از ایران، علاوه بر صرفهجویی اقتصادی، به چین اجازه میدهد سبد واردات انرژی خود را متنوعتر کند و وابستگی خود را به مسیرهای تحت کنترل آمریکا و متحدانش در خلیج فارس و اقیانوس هند کاهش دهد، این تنوع در تأمین انرژی، برای چین نهتنها جنبه اقتصادی بلکه بُعد امنیت ملی دارد؛ چرا که پکن در صورت بروز بحرانهای ژئوپولیتیکی، با منابع محدودشده انرژی مواجه نخواهد شد.
افزون بر این، چین بخشی از نفت وارداتی از ایران را به ذخایر راهبردی خود منتقل میکند؛ ذخایری که در بحرانهای جهانی میتوانند قدرت مانور اقتصادی و سیاسی چین را افزایش دهند. این خریدها همچنین به پالایشگاهها و صنایع داخلی چین که با نفت سنگین و خاص ایران سازگاری دارند، کمک میکند تا با ظرفیت کامل به کار خود ادامه دهند.
در بُعد سیاسی نیز، ادامه خرید نفت از ایران به چین ابزار چانهزنی بیشتری در مذاکرات بینالمللی با غرب میدهد. پکن با این ابزار میتواند در بزنگاههای مهم، بر سر منافع اقتصادی یا امنیتی خود امتیاز بگیرد یا مانع فشارهای غربی علیه خود شود.
بنابراین، خرید نفت از ایران برای چین یک انتخاب صرفاً اقتصادی نیست، بلکه بخشی از راهبرد کلان انرژی، امنیت و سیاست خارجی این کشور محسوب میشود، از جمله منافع چین؛
1 ـ دسترسی به نفت ارزانتر از بازار آزاد
2 ـ تنوعبخشی به منابع انرژی و کاهش ریسک وابستگی به مسیرهای غربی
3 ـ استفاده از نفت ایران برای ذخایر استراتژیک و صنایع داخلی
4 ـ ایجاد اهرم سیاسی در مذاکرات با غرب،
در واقع، چینیها بر پایه منافع اقتصادی و ژئواستراتژیک خود، همچنان مشتری اصلی نفت ایران باقی ماندهاند.
تحریمهای نفتی دیگر مانند گذشته اثر قاطع ندارند
راهبردهای تحریمی آمریکا، بهویژه تمرکز بر صادرات نفت ایران، هرچند ضرباتی به اقتصاد کشور وارد میکنند، اما دیگر مانند گذشته اثر قاطع ندارند، مهمترین دلیل آن، تغییر آرایش بازیگران جهانی و بیاعتنایی چین به فشارهای واشنگتن است. چین بهدلیل منافع مستقیم اقتصادی خود، یکی از خریداران اصلی نفت ایران باقی مانده است و همین مسئله مانع از صفر شدن صادرات نفت ایران شده است،
بنابراین، ساختار اقتصاد بینالملل امروز بهگونهای است که دیگر امکان تحمیل یکجانبه سیاستهای آمریکا علیه ایران وجود ندارد. ایران میتواند با استفاده هوشمندانه از این شکافهای بینالمللی، بخشی از فشارهای تحریمی را دور بزند و تراز اقتصادی خود را حفظ کند.
پیشنهاد؛ با توجه به روندهای جهانی، توسعه روابط اقتصادی با کشورهای مستقل از ساختار غربی مانند چین، هند، روسیه و حتی برخی کشورهای آفریقایی میتواند راهبرد مؤثری برای افزایش تابآوری اقتصادی در برابر تحریمها باشد.