به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس
صدای سرفههای پیدرپی در سکوت بیابان میپیچد. «حمید» ۴۷ ساله، کارگر یک معدن نمک در حوالی بندر ماهشهر ، عرقریزان با بیلی فرسوده خاک سفیدرنگ را جابهجا میکند. دستانش پینه بسته، چشمانش سرخ، و قلبش مملو از سؤالی ساده اما بیپاسخ: «چرا با اینهمه نمک، زندگیم هنوز بیمزه است؟»
حمید یکی از بیش از دو هزار کارگری است که در ۱۹۰ واحد معدنی فعال خوزستان کار میکنند، استان ثروتمندی که زیر پای مردمش ثروت خوابیده اما بر سفرهشان خبری از آن نیست. این تضاد دردناک، تنها یک نشانه از بحران پنهان صنعت معدن در خوزستان است؛ بحرانی که نامش «نبود فرآوری» است.
گنجی که خاک میخورد
بر اساس دادههای ادارهکل صمت، خوزستان دارای ذخایر عظیم سنگ آهک، گچ، رس، نمک دریایی و سلستین با عیار ۹۴ درصد است. این منابع در صورت فرآوری، نهتنها میتوانند ارزشافزوده بالایی ایجاد کنند بلکه سکوی پرتاب صادراتی استان هم باشند.
اما پرسش اینجاست: چرا این اتفاق نیفتاده است؟قیصر آریاییفر، رئیس سازمان نظام مهندسی معدن خوزستان، پاسخی تلخ اما واقعی دارد: «خوزستان را فقط با نفت و گاز میشناسند. همین نگاه تکمحور باعث شده معادن در سایه بمانند.»او به بزرگترین معدن نمک دریایی کشور در خوزستان اشاره میکند؛ جایی که سالانه بیش از یک میلیون تُن نمک استخراج میشود، اما بدون فرآوری، مستقیم راهی مصرف خام یا دورریز میشود. این، تنها گوشهای از اتلاف ظرفیتهاست.
واردات از بیرون، صادراتِ فرصت از درون
در حالیکه خاک آهک خوزستان بیاستفاده در گوشه معادن میماند، روزانه پودر سنگ از استانهایی چون قم و اصفهان وارد میشود. حتی گچ سفیدکاری، که میتواند در خود استان تولید شود، از بیرون وارد میگردد. این پدیده نهتنها نشانگر ضعف تولید محلی است، بلکه یک زنگ خطر برای اشتغال و سرمایهگذاری در منطقه است.آریاییفر میپرسد: «چرا این صنعت در قم و اصفهان سودآور است، اما در خوزستان نه؟»
چرا سرمایهگذار نمیآید؟
پاسخ را باید در ترکیبی از دلایل اقتصادی، اداری و روانی جستوجو کرد. نخست، فرایند پیچیده صدور مجوزها، که گاه ماهها به درازا میکشد و سرمایهگذار را فراری میدهد. دوم، فقدان زیرساختهای فرآوری مانند کارخانههای استاندارد یا مسیرهای حملونقل بهینه. و سوم، نگاه اقتصادی دولت و نخبگان محلی که هنوز معدن را فرع بر نفت و گاز میدانند.درحالیکه ۱۱۰ معدن غیرفعال در استان در انتظار واگذاری به سرمایهگذاران است، بوروکراسی مانعی جدی برای احیای آنهاست. کارشناسان پیشنهاد میکنند شورای عالی معادن استان به جای نشستهای بیحاصل، نقشه راه توسعه صنایع معدنی با تمرکز بر فرآوری ارائه دهد.
فرصتهای از دست رفته، چالشهای پیشرو
سلستین با عیار ۹۴ درصد، مادهای استراتژیک برای تولید سولفات استرانسیم؛ محصولی با کاربردهای گسترده در صنعت دارو، شیشه و نظامی. اما در خوزستان، این ذخایر هنوز «بکر» ماندهاند. چرا؟ چون نه کارخانه فرآوری هست، نه سیاست حمایتی.همین وضعیت در حوزه مصالح ساختمانی نیز وجود دارد. استان سه کارخانه سیمان دارد و سالانه هفت میلیون تُن خاک آهک و رس مصرف میشود، اما همچنان بخشی از نیاز بازار از بیرون تامین میگردد.
حمید بیل را بر زمین میگذارد، به دوردست نگاه میکند و میگوید: «اگه این خاکو طلا هم کنن، سهم ما همونه؟»پرسشی ساده، اما پرتأمل. شاید پاسخ آن، نه در دل خاک، که در ذهن سیاستگذاران و نخبگان اقتصادی نهفته باشد. آیا زمان آن نرسیده که نگاهی دوباره به معادن خوزستان بیندازیم؟
نه بهعنوان گودالهایی در دل زمین، بلکه بهعنوان گنجینههایی برای بازسازی اقتصاد رنجدیده این استان؟