دوشنبه 22 ارديبهشت 1404 - Mon 12 May 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • هر دو طرف با رهبران خود مشورت کنند

  • مذاکرات نسبت به سه دور گذشته جدی تر و صریح تر بود./برای جلسه بعدی توافق شده/در موضوعات مورد اختلاف، مقداری به هم نزدیک شده /

  • ادامه مذاکرات فقط بعد از پوزش ترامپ

  • جنگ روایت‌های ترامپ و اهمیت یک هشتگ

  • برای هر سناریویی آماده هستیم/برای جنگ در هر مقیاسی آماده‌ایم/شهید رئیسی الگویی برای خدمت به اسلام بود

  • خلیج فارس،همیشه فارس خواهد بود

  • او از نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو ناامید شده است/ترامپ از فشار‌های نتانیاهو برای حمله به ایران کلافه شده

  • استقبال مکرون از یک تروریست حرفه ای در الیزه

  • تمجید باشگاه اینتر از طارمی

  • مهمترین وظیفه حوزه، بلاغ مبین و زمینه‌سازی برای تمدن نوین اسلامی

  • ناترازی در انتصابات؛ وقتی سخنگوی ستاد، مدیر برق کشور می‌شود! +عکس و فیلم

  • چند و چون اختلافات داخلی آمریکا درباره ایران

  • حج، تنها فریضه‌ای با ساختار کاملاً سیاسی است /هیچ منفعتی برای امت اسلامی بالاتر از اتحاد نیست+ فیلم

  • هیبت "تاد" فرو ریخت باز آرایی یک معادله نظامی

  • از گشت ارشاد تا حاشیه سازی برای قانون حجاب/ از داد و بیداد برای گشت ارشاد تا حمله گروهی به چند پیامک اخطار+جزئیات و عکس

  • مکانیسم ماشه تفنگ بی‌فشنگ است فریب نخورید!

  • آتش‌سوزی عظیم در ارتفاعات اسرائیل

  • برنج های پخته شده بدون آشیز در بندر شهید رجایی

  • اوکراین به‌زودی درهم‌ خواهد شکست

  • ترامپ، شیری بود که ظرف ۱۰۰ روز برّه شد

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 400850
    تاریخ انتشار: 21/ارديبهشت/1404 - 11:40

    داستان وضو گرفتن شهید عاملو کاملا خاص بود

    معمولاً کاظم در نماز جوراب به پا نمی‌کرد. اوایل برایم جالب و عجیب بود، فهمیدم اعتقادش است.

    داستان وضو گرفتن شهید عاملو کاملا خاص بود

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    موقع وضو تا جایی که می‌شد آستین را می‌زد بالا؛ الان یکی از عکس هایش هست می گفتم چرا این کارو می‌کنی؟

    می گفت: می‌خوام یقین کنم که اون مقدار لازم رو شستم. دقتش در اجرای احکام و مسائل شرعی بسیار بالا بود. وضو که می گرفت، شش دانگ حواسش همان جا بود.

    بعدها چشمم افتاد به این روایت از امام معصوم (ع) که می فرمایند: «اگر می‌خواهید در نماز حضور قلب پیدا کنید، باید از زمان وضو گرفتن دقت کنید... .»

    گاهی که صحبت می‌کردیم چیزهای عجیبی می‌گفت. زبان حالش در وضو گرفتن این گونه بود: صورت را که می‌شست به یاد جمال و صورت نورانی حضرت محمد(ص) می‌افتاد و صلوات می فرستاد.

    موقع شستن دست راست به یاد دو دست قلم شده حضرت عباس (ع) می افتاد. دست چپ را که می‌شست، دست ها و بازوی ورم کرده حضرت زهرا(س)  را به یاد می آورد...

    بعد از این ترسیم های زیبا، واقعاً وضو گرفتن برای ما جالب و معنوی شده بود.

    هنگام مسح سر، فرق شکافته شده علی(ع) را تصور می کرد.

    موقع مسح پا به یاد پاهای پر آبله حضرت زینب(س) می افتاد و داستان اسارت حضرت(س) از کوفه تا شام...

    یک بار بهم گفت: حسن! وقتی نماز میخونی چه حالی بهت دست می ده.

    گفتم: هیچی؛ معمولی. مثلا چه حالتی منظورته؟

    به چشم هایم نگاهی کرد و چیزی نگفت. من گفتم: خب تو چطور می‌شی؟ بگو؟

    رو کرد به من و گفت: تا نرسی نمی‌شه گفت. باید بهش برسی تا بفهمی...

    معمولاً کاظم در نماز جوراب به پا نمی‌کرد. اوایل برایم جالب و عجیب بود، فهمیدم اعتقادش است. یک بار ازش سوال کردم: چرا جوراب نمی پوشی؟

     

    جواب داد: وقتی گدا می‌ره در محضر ارباب، باید پا برهنه بره؛ این نشانه حقارت و بندگی ماست. از آن طرف هم خدا به بنده ای بیشتر نظر می‌کنه که خودش رو خاضع و فقیر جلوه بده.

    البته لباسش معمولا تمیز بود. هر وقت هم کثیف می‌شد با آن نماز نمی خواند؛ اول می شست بعد.

    حتی همان لباس خاکی را هم تمیز و طاهر نگه می داشت.

    همیشه یک آینه و شانه کوچک در جیبش داشت. قبل از «تکبیره الاحرام» اول محاسنش را شانه می‌زد و بعد نماز را می‌بست.

    محاسنی که بر روی چهره نورانی و تو دل برویش خودنمایی می کرد.

    یک بار کاظم گفت: «حسن آقا! من در نماز خواندن، اول از امام عصر(عج) اجازه می‌گیرم و بعد آن را شروع می‌کنم؛ در دلم اقتدا به حضرت(عج) می‌کنم.»

    شاید برای خیلی‌ها این مسئله قابل درک نباشد. ولی این اعتقاد قلبی اش بود.

    می‌گفت: «حضرت حجت (عج)، امام حاضر ماست و واسطه بین ما و خدا. اگر با ایشان به محضر خدا برویم، نمازمان زودتر به درگاه الهی پذیرفته می شود.

    برگرفته از کتاب «سه ماه رویایی» زندگینامه شهید کاظم عاملو
    راوی:محمد حسن حمزه

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما