به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
تحولات جدید جهانی با حضور «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در صدر قدرت این کشور شتاب بیشتری گرفته است و حتی برخی ناظران بینالمللی از شکلگیری نظم جهانی جدید صحبت میکنند که امروز به نوعی در زمان چالشها و کشمکشهای سیاسی و جا به جایی قدرت در آن هستیم.
اروپا از این لحاظ در شرایط خطیری قرار دارد. واقعه جنگ اوکراین این قاره را دچار تحولات و مشکلات اساسی کرده است.
پرونده اوکراین باب جدیدی از موضوعات مختلف را باز کرد که در آن سران کشورهای اروپایی آینده این قاره را چون آیینهای در آن نظارهگر هستند و سطح نگرانی و دلواپسیهای سیاسی ذیل این موضوع بسیار بالا رفته است.پرونده اوکراین نه تنها برای این کشور بلکه برای خود اروپا نیز چالشزا بوده است.
دستکم جنگ در این عرصه علاوه بر اینکه چند دهه منازعه پنهان با روسیه را آشکار کرد واقعیت ساختاری اروپای متحد را نیز نشان داد.اروپا در این حوزه سعی کرد از اوکراین حمایت کند اما در بسیاری از بخشها به شدت ضعف خود را نمایان کرد. قاره سبز در سه حوزه دفاعی امنیتی، اقتصادی و سیاسی که بخش سوم، حوزه ویژه اتحاد سنتی با آمریکا را در بر میگیرد ضعف کارکردی خود را به شدت نشان داد.
اروپا متحد دفاعی خوبی نیست!
در حوزه دفاعی اگرچه اوکراین جزء ناتو نیست اما وعده پیوستن به این پیمان باعث شعلهور شدن آتش جنگ در این کشور شد. در ادامه ضعف حمایتی اروپا از اوکراین و وابستگی شدید این قاره به آمریکا نمایان شد. سیاست روسیه در جنگ هم نشان داد مانند آنچه در گرجستان اتفاق افتاد چندان به دنبال رسیدن به فتوحات بزرگ نیست و اهدافی را در این خصوص دنبال میکند که به نظر میرسد بدان تا حدودی دست یافته است.
اروپا در این خصوص ضعف دفاعی خود را نشان داد. از سوی دیگر، کشورهای اروپایی هم به این نقطه رسیدند که نمیتوانند در دفاع از خود به شکل همپیمانی با اتحادیه اروپا تکیه کنند و دستکم تجربه تلخ اوکراین نشان داد که اروپا چندان متحد دفاعی خوبی نیست!
علی رغم این موضوع کشورهایی مانند فنلاند که پیشتر از جنگ اوکراین با روسیه مواضع سفت و سخت در حوزه اطمینانسازی دفاعی امنیتی داشتند با پیوستن به ناتو این مواضع آرامش بخش امنیتی را شکستند و این دست کشورها نیز در این حوزه متضرر شدند.
این کشورها شبح تهدید نظامی روسیه را با تهدید مستقیم و واقعی عوض کردند و حالا باید در این خصوص هزینه بیشتری را با پیوستن به ناتویی که چندان راهگشا نیست، بپردازند و از سوی دیگر هزینههای امنیت درونی بسیاری نیز برای خود تراشیدند.
ترامپ و بایدن میراثدار هم در سیاستهای بین المللی
آنچه اروپای امروز را از لحاظ دفاعی بیشتر از پیش شکننده کرده است، موضع پرداخت هزینه امنیت است که قول معروف «دونالد ترامپ» است که در جنگ اوکراین به عنوان یک راهبرد اقتصادی دفاعی از سوی آمریکا مطرح شد.اینکه فکر شود بعد از ترامپ این راهبرد رنگ میبازد دقیقاً تصور اشتباهی است.
آمریکای بایدن و ترامپ که هر دو از پس هم آمدند نشان میدهد که بایدن دستاوردها و راهبردهای آمریکای دور اول ریاست جمهوری ترامپ را حفظ کرد و از آن به عنوان یک میراث استفاده کرد و حالا ترامپ نیز با وجود انتقادات انتخاباتی از رقیب گذشته خود در رویکرد بسیاری از اقدامات بایدن را که به سود آمریکاست خصوصاً در هزینهها را به طور مستحکمی نگه داشته و حفظ کرده است.
رئیس جمهور بعدی نیز به نظر نمیرسد بخواهد سنتشکنی کند و دستاوردهای دو رئیس جمهور قبلی که برای این کشور سودآور بوده را برهم زند. استفاده بایدن از تعرفهگذاری دور اول ترامپ خود گویای همین روند اقتصادسیاسی در آمریکاست.به نظر میرسد این وضعیت اروپای نیازمند در حوزه دفاعی امنیتی برای امریکا نیز چندان موقعیت بدی نباشد. چراکه میتواند در قالبهای مختلف تسلیحاتی و امنیتی از آن پولسازی کند.
خودزنی اقتصادی اروپا در جنگ اوکراین
شکنندگی دفاعی اروپا را البته باید در بحث اقتصاد این قاره نیز مورد بررسی قرار داد که با توجه به اقتصاد ضعیف شده کشورهای صنعتی این قاره که جنگ اوکراین نیز در آن بسیار تأثیرگذار بوده حائز اهمیت است. از همین روست که اروپا طرح مالی تسلیح مجدد خود را در پیش گرفته است.
موضوعی که در حوزه جهانی می تواند به اتحاد میان آمریکا و اروپا ضربه جدی وارد کند. هر چند این دو اگر اتحاد خود را نیز حفظ کنند به زمان قبل از جنگ اوکراین و اقدامات ترامپ در این حوزه باز نمیگردند.در حوزه اقتصادی جنگ اوکراین ضربات سنگینی به اروپا زد.
تحریمهای روسیه از سوی اتحادیه اروپا حالتی بومرنگی قابل توجهی پیدا کرد و ساختار اقتصادی اروپا خصوصاً در بخش انرژی که وابسته به روسیه بود را در درصد بالایی مضمحل کرد. طرح تضعیف تدریجی شالوده صنعتی روسیه به ایجاد ورشگستکی صنعتی در آلمان منجر شد. موضوعی که خود اروپاییها از آن به عنوان یک شوخی سیاسی اقتصادی در دل تاریخ این قاره یاد میکنند.
جایی که از آن یک «خودزنی اقتصادی» مینامند.عدم دسترسی به گاز ارزان روسیه و جایگزینی آن با هیدروکربنهای گران امریکا، انفجار تورم در اروپا را موجب شده و اقتصاد آلمان را وارد رکود کرد. این تحریمهای «خودتحمیلکرده» به عنوان یک مورد منحصر به فرد از «خودزنی اقتصادی» در کتابها باقی خواهند ماند که توسط رهبران هیجانزده اروپا انجام گرفت.
در بخش سیاسی و اتحاد بینالمللی که اروپا در درون خود و با آمریکا داشت این قاره به مشکلی جدی بر خورد. بعد از ماجراهای برگزیت که اتحادیه اروپا را وارد چالش جدی کرد حالا جنگ اوکراین در خصوص نوع و شکل اتحاد کشورهای این قاره سؤالات جدی را مطرح کرده است. ترامپ مسئله اتحاد را در برآوردن صرف منافع آمریکا میبیند.
موضوعی که بسیاری آن را نقطه عطفی در تغییرات نظم بینالمللی تعبیر میکنند و اروپا نیز در جنگ اوکراین نشان داده که چه در شکل اجرای اتحاد درون قارهای و چه در نتیجه این اتحاد با شکست فاحشی روبرو شده است که باید آن را ترمیم و نوسازی کند.
در صورتی که تا به امروز با حرفهای ترامپ مشخص شده است روسیه توانسته اهداف خود را در اوکراین عملی کند و این موضوع نشان میدهد که زین پس اروپا باید بیشتر از بخش انرژی در حوزه دفاعی نیز چماق روسیه را به بالای سر خود احساس کند. موضوعی که حالا آمریکاییها میتوانند از ان برای دوشیدن اروپا وحشتزده بهره ببرند.