به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس
«مردم کرد خواهان حکومت اسلامی هستند و صف آنها از ضدانقلاب جداست، اگر دست رحمت نظام روی سر آنها کشیده شود با تمام وجود در مقابل دشمن میایستند». اینها را فرماندهی میگوید که تا آخر عمر عنوان سربازی امام را برای خود افتخار میدانست.صحبت از مردی است که با دم زندهکن خود، مسیح کردستان لقب گرفت، فرمانده متواضعی که ردپای خلوص و اطاعت محض را در تک تک گامها و کارهایش میتوان به وضوح دید. همانجا که پیشنهاد فرماندهی سپاه را نپذیرفت تا به عنوان سربازی مطیع در کردستان خدمت کند.
در خانه محمد بروجردی را «میرزا» صدا میزدند، بعد از فوت پدر، با خواهر و برادرهایش همراه مادر وقتی ۶ ساله بود از بروجرد به تهران عزیمت کرد و از همان کودکی برای اینکه کمک خرج خانواده باشد در خیاطی محله فقیرنشین تهران مشغول به کار شد.انس عجیبی با مجالس قرآن و روضه سیدالشهدا داشت، آن روزها این جلسات مخفیانه و به دور از نگاههای گارد شاهنشاهی برپا میشد و محمد هر جور شده خودش را پای ثابت این محافل میکرد.چند صباحی از ازدواج با دخترخالهاش نگذشت که عازم سربازی شد، خدمت آن هم برای شاه برای محمد جور درنمیآمد، تا میتوانست علیه پهلویها مبارزه کرد و آخر سر هم از پادگان فرار کرد تا خودش را به امام خمینی در عراق برساند، اما در مرز دستگیر شد و بعد از تحمل ۶ ماه حبس روانه سربازی شد.
سال ۵۵ و در بحبوحه فعالیتهای انقلابی، بروجردی که با روحانیت و علمای بزرگی ارتباط گرفته بود برای آمادگی بهتر و یادگیری قواعد جنگی عازم سوریه شد و دورههای رزم چریکی شهری و پارتیزانی را از سر گذراند.
ماجرای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامیمهدی ریحانچی از نزدیکان و همرزمان شهید بروجردی میگوید که هیچ فردی را در عمرم به اندازه بروجردی ندیده بودم که در امام خمینی(ره) آنقدر ذوب شده باشد، آنقدر مطیع بود که وقتی مسیری را مینگذاری کرده بود و فرمان امام نرسیده بود، خودش را به آب و آتش زد تا تک تک مینها را خنثی کند. آخر بروجردی برای همه عملیاتها از امام کسب اجازه میکرد، چه برای انفجار اتوبوس حامل مستشاران آمریکایی در لویزان، چه خلع سلاح ماموران شهربانی ساهنشاهی و انفجار تاسیسات برق مراکز فساد رژیم.وقتی هم امام میخواست به میهن بازگردد به همراه چند تن از بزرگان همچون استاد مطهری، دکتر بهشتی و حاج مهدی عراقی با تشکیل تیمی مسوولیت حفظ و حراست از ایشان را بر عهده گرفت.
حالاامام آمده بود و باید از مرجع شیعیان و رهبر ملت ایران محافظت میشد، برای حراست از اقامتگاه امام و حفاظت از گروههایی که با در دست داشتن اسلحه فعالیتهای مبارزاتی انجام داده بودند، بروجردی و ۱۱ تن دیگر در شورای عالی سپاه پاسداران گرد هم آمده و این نهاد مقدس انقلابی را بنا گذاشتند.حراست از مقر اصلی سپاه یعنی پادگان عشرت که بعدا پادگان ولیعصر(عج) نام گرفت بر عهده محمد بروجردی بود، محلی که نقطه آغاز حرکت مبارزاتی برای دفاع از کشور در روزهای نهستین پس از انقلاب اسلامی محسوب میشد و بروجردی اینبار نیز در صف اول مجاهدت قرار گرفت.
رزم با چاشنی جذبچند صباحی از وزیدن نسیم بهاری انقلاب نگذشته بود که تجزیهطلبها با یارکشی در بین مردم غرب کشور، علیه جمهوری اسلامی قد علم کردند، امام دستور داد که باید پاوه آزاد شود و سرباز بروجردی با رد پیشنهاد فرماندهی سپاه عازم منطقه شد.میگفت: مردم کرد خواهان حکومت اسلامی هستند و صف آنها از ضدانقلاب جداست، اگر دست رحمت نظام روی سر آنها کشیده شود با تمام وجود در مقابل دشمن میایستند. برای همین در کنار تاکتیک نظامی، به دنبال تسخیر دلها و همراه کردن عموم با انقلاب اسلامی بود.نقشه شوم ضدانقلاب در سوءاستفاده از سادگی مردم را خوانده بود، برای همین در دل شهر و روستا شروع به جذب نیرو کرد و سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را تشکیل داد.
و مسیح کردستان...نجات مردم کردستان از دست ضدانقلاب برایش هدف شده بود، وقتهایی که به لرستان و زادگاهش بروجرد میآمد به سپاهیان شهرستان میگفت که اگر میتوانید به کردستان بیایید و به برادر و خواهرانتان کمک کنید.باز هم پیشنهاد فرماندهی کل سپاه را رد کرد و با اصرار فراوان فرماندهی سپاه غرب به محمد بروجردی سپرده شد تا ضمن پاکسازی از نیروهای کومله و دموکرات، امنیت را در این منطقه فراهم کند.محمد ابراهیم همت و احمد متوسّلیان از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، هر دو به طور مستقیم توسط خود او آموزش دیده و به فرماندهان ارشد وقت سپاه پاسداران معرفی شدند.
در این میان هم رژیم بعثی جنگی را بر مردم ایران تحمیل کرده بود و بروجردی نیاز اصلی را ماندن در سنگر کردستان دید، هیچجوره دفاع از مردم کرد را رها نمیکرد و آنقدر محبوب شد میان آنها که لقب مسیح کردستان را گرفت.