چهارشنبه 27 فروردين 1404 - Wed 16 Apr 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • اجرایی کردن شعار سال، دستور کار جدی سه قوه باشد/ دنیای اسلام باید یک حرکت جدی مقابل جنایات بی‌سابقه باند تبهکار در غزه انجام دهد+ عکس و فیلم

  • جانشین شاه ماهی در پرسپولیس کیست؟

  • هدف اصلی برجام که ظریف زیر آن زد + عکس و فیلم

  • پیام تسلیت به خانواده محترم اکبری

  • دشمن از پیشرفت‌های جمهوری اسلامی کلافه و عصبی است / تأکید امام خامنه‌ای بر تقویت مستمر آمادگی‌های حداکثری + عکس و فیلم

  • علت اینکه ایران وارد مذاکرات شد چیست ؟

  • موانع داخلی خلع سلاح مقاومت

  • مذاکرات برجام چاشنی جاسوسی داشت!

  • چرا تیم ترامپ شروع مذاکره با ایران را «خیلی مثبت» عنوان کردند؟

  • مسابقه خالی‌بندی میان عضو و رئیس شورای اطلاع‌رسانی!

  • سیاستمداری که بازی سیاسی" استعفاء کردن" را بخوبی بلد است

  • نیت ما رسیدن به توافق شرافتمندانه است/ مذاکرات غیر مستقیم و فقط در موضوع هسته‌ای است + فیلم

  • چه کسی برای مذاکره شرط تعیین کرد؟+عکس

  • نتیجه مذاکرات شنبه؛ یک هیچ به نفع ما

  • ایران از گفت و گو هراس ندارد

  • قدردانی از یک حرکت شایسته رئیس جمهور و چند سوال مهم

  • برای فرار از یمن، ترامپ دست به دامان ایران شد

  • ترامپ و سفر شتاب زده نتانیاهو!

  • اسرائیل در آدم‌کشی به سیم آخر زده است

  • حمایت غربگرایان از قاتل شهید سلیمانی

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 398241
    تاریخ انتشار: 17/فروردين/1404 - 11:42

    شهیدی که کتاب خاطراتش را خودش جمع آوری کرد

    در حین مصاحبه برخی دوستان اصرار داشتند که: علی به این کار راضی نیست. من هم به آنها گفتم: علی زنده است. اگر راضی نباشد خودش از کار جلوگیری می‌کند.

    شهیدی که کتاب خاطراتش را خودش جمع آوری کرد

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    شهدا گاهی دست آدمها را می‌گیرند و می‌برند جایی که باید بروند! بی آنکه تو اختیاری از خود داشته باشی!

    یک روز در منزل نشسته بودم متوجه شدم دوستان علی اقدام به تشکیل گروهی در فضای مجازی نمودند که در آن هر هفته خاطراتشان را از یک شهید بیان می‌کنند. بی صبرانه منتظر هفته ای شدم که بنام علی بود، خاطرات شنیدنی و زیبایی نقل شد، هرچند کامل نبود.
    کنجکاو شدم تا برادرم را بیشتر بشناسم. فرزندان من هم مثل تشنه ای که تا لب چشمه رفته و برگشته، بیشتر مایل به شناخت دایی خود شدند.

    بنابراین به پیشنهاد یکی از دوستان شهید، بر آن شدم تا با تک تک این دوستان مصاحبه ای داشته باشم که بتوانم علی را بیشتر به خود و خانواده خود بشناسانم.

    در حین مصاحبه ها بود که متوجه شدم که علی فقط علی نبود! او در واقع یکی از اولیاء الله بود و افسوس که او را نشناختیم. پس برای آگاهی نسل جوان، تصمیم گرفتم که با یاری خودش، علی را به جامعه معرفی کنیم.

    در حین مصاحبه برخی دوستان اصرار داشتند که علی به این کار راضی نیست. من هم به آنها گفتم: علی زنده است. اگر راضی نباشد خودش از کار جلوگیری می‌کند.

     

    در مواقعی که بعضی دوستان، از مصاحبه امتناع می کردند آن وقت بود که علی خودش مشکل را حل می‌کرد.

    به خوابشان می‌رفت و آنها را به انجام این کار تشویق می‌کرد!

    در حقیقت کار جمع آوری خاطرات، تحت نظر شهید انجام گرفت. علی جان از اینکه ما را برای انجام این کار انتخاب کردی ممنونیم، همان طور که در زندگی ات، در هدایت بسیاری از افراد مؤثر بودی، این کتاب را هم با عنایت خدا، مؤثر در قلوب جوانان قرار بده.

     

    نظرات بینندگان
    نظرات شما