به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس-
سریال «تاسیان» یکی از تولیدات شبکهٔ نمایش خانگی است که حواشی و انتقادات زیادی پیرامون آن مطرح شده است.این سریال با روایت غیرواقعی از دوران پهلوی و نمایش چهرهای ملایم از ساواک، جنجالآفرین شده است. «تاسیان» از انتشار اولین قسمت تا بعد از توقیف، بحثهای زیادی را از منظرهای مختلف از جمله نگاه رسانهای و روایتگری برانگیخت.«الهه خوانساری» معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران این سریال را از منظر سواد رسانهای و جنگ روایتها بررسی میکند.
جای خالی نظارت بر نمایش خانگی، از تولید تا توزیع
سریال «تاسیان» پس از انتشار در شبکهٔ نمایش خانگی، بحثها و حواشی بسیاری ایجاد کرده است. برخی آن را تحریفکنندهٔ تاریخ دانستهاند، عدهای معتقدند که ساواک در این سریال تطهیر شده، و برخی دیگر نیز میگویند سبک زندگی اشرافی و مصرف الکل در آن عادیسازی شده است.«الهه خوانساری» معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران دربارهٔ اینکه آیا توقیف سریال «تاسیان» صرفاً یک اقدام حقوقی بود یا پشت آن دلایل عمیقتری وجود دارد، میگوید «بحث مجوز تنها بخشی از ماجراست. در واقع، این سریال یک پروندهٔ رسانهای پیچیده است که از ابعاد مختلف فرهنگی، تاریخی و نظارتی قابلبررسی است.
یک سؤال کلیدی این است که چرا در مراحل اولیهٔ تولید، نظارت دقیقتری صورت نگرفت؟ چطور سریالی که ظاهراً بدون مجوز تولید شده، توانسته در دانشگاه تهران یا میدان آزادی فیلمبرداری کند و تبلیغات گستردهای داشته باشد؟ این تأخیر در نظارت باعث شد که سریال نهتنها به حاشیه نرود، بلکه توجه بیشتری را به خود جلب کند. در نتیجه، توقیف آن نهتنها مانع دیدهشدنش نشد، بلکه آن را به بخشی از «جنگ روایتها» تبدیل کرد.»در واقع بخشی از حواشی مربوط به سریال «تاسیان» ناشی از کمکاری در نظارت در مراحل اولیهٔ تولید بوده است. اما فیلمبرداری در اماکنی که فیلمبرداری در آنها نیاز به طی مراحل پیچیده و اخذ مجوز دارد، آن هم بدون داشتن مجوز تولید، سؤال دیگری است که در این باره مطرح میشود.با این حال توقیف فیلم باعث جلب توجهات بیشتر شد و بهجای محدود کردن آن، فرصتی برای تقویت جایگاهش در فضای رسانهای و اجتماعی فراهم کرد.
تحریف تاریخ یا روایت جایگزین؟
این کارشناس و فعال رسانهای در پاسخ به این پرسش که آیا «تاسیان» واقعاً در حال تحریف تاریخ است و بخشی از جنگ روایتها محسوب میشود، تصریح کرد «تحریف تاریخ یکی از مهمترین ابزارهای جنگ روایتها است. این سریال روایتی متفاوت از دوران پهلوی ارائه میدهد که در برخی موارد با اسناد تاریخی در تضاد است.
سه محور اصلی که در این جنگ روایتها برجسته شدهاند عبارتاند از بازنمایی ساواک، چهرهپردازی خاندان پهلوی و عادیسازی سبک زندگی غربگرایانه.»او میافزاید «در این سریال، مأموران ساواک بهعنوان افرادی منطقی، حرفهای و حتی دلسوز نشان داده شدهاند. در مقابل، مبارزان انقلابی اغلب شخصیتهایی احساساتی و ناپخته نمایش داده میشوند. این تصویرسازی، نوعی بازنویسی تاریخ است که تلاش میکند حافظهٔ جمعی جامعه را تغییر دهد. همچنین رژیم پهلوی، مدرن و روشنفکر جلوه داده شده؛ درحالیکه فسادها و سرکوبهای آن به حاشیه رانده شده است. چهرههای دربار هم با تصویری مثبت نسبت به واقعیت تاریخی نمایش داده شدهاند. این شیوهٔ روایت، میتواند برای نسل جدید که اطلاعات دستاولی از آن دوره ندارند، تصویری وارونه از تاریخ بسازد.»
خوانساری با بیان اینکه مشروبخواری، روابط آزاد و فرهنگ اشرافی در سریال «تاسیان» بهعنوان نمادی از پیشرفت معرفی شدهاند، میگوید «دههٔ ۵۰ شمسی، بیشتر شبیه دورهای بیدغدغه و آرام به تصویر کشیده شده، در حالی که این دوران، پر از اعتراضات و نابرابریهای شدید اجتماعی بود. این رویکرد بخشی از جنگ نرم رسانهای است که سبک زندگی خاصی را نهادینه میکند. در مجموع، اگر ریتم «تاسیان» بر همین منوال باشد، آن را میتوان نمونهای از یک روایت جایگزین دانست که با استفاده از تکنیکهای رسانهای، سعی در تغییر نگرش مخاطبان به گذشته دارد.»بنابراین سریال «تاسیان» بهعنوان بخشی از جنگ روایتها، تصویری متفاوت از دوران پهلوی ارائه میدهد که در تضاد با اسناد تاریخی است. این سریال ساواک را بهعنوان سازمانی منطقی و دلسوز، رژیم پهلوی را بهعنوان حکومتی مدرن و روشنفکر، و سبک زندگی غربگرایانه و اشرافی در دههٔ ۵۰ شمسی را بهعنوان نمادی از پیشرفت نمایش میدهد. این نوع روایت میتواند برای نسل جدید تصویری تحریفشده از تاریخ ایجاد کند.
عادیسازی رفتارهای ناهنجار در «تاسیان»
یکی از مهمترین انتقادات مطرحشده دربارهٔ این سریال، عادیسازی رفتارهای ناهنجار است که جایی در فرهنگ و هویت ما نداشته و ندارند.از جملهٔ این رفتارها سیگار کشیدن خانمها است. شخصیت دختر این سریال (نقش شیرین نجات) که در نظر مخاطب، مدرن و همهچیزتمام نمایش داده میشود، با وجود داشتن رابطهٔ دوستانه و صمیمی با پدرش، پنهانی از او در ایوان سیگار میکشد. این تنها یکی از ناهنجاریهای مطرحشده در «تاسیان» است.خوانساری با تأکید بر اینکه تحلیل رسانهای نشان میدهد عادیسازی فرهنگی از طریق نمایشهای مکرر یک رفتار، کاملاً امکانپذیر است، میگوید «این موضوع از دو منظر علمی قابلبررسی است، بر اساس «نرمالسازی فرهنگی» وقتی یک رفتار به طور مداوم در رسانهها نمایش داده میشود، ذهن مخاطب آن را بهعنوان یک هنجار میپذیرد. در «تاسیان» مشروبخواری و سیگار کشیدن، نهتنها نکوهش نشده، بلکه بهعنوان بخشی از سبک زندگی مدرن معرفی شده است.»او ادامه میدهد «بر اساس نظریهٔ «یادگیری اجتماعی» افراد، رفتارهای شخصیتهای محبوب خود در رسانهها را تقلید میکنند؛ بنابراین وقتی شخصیتهای اصلی سریال، مصرف الکل یا روابط آزاد دارند، این پیام به مخاطب منتقل میشود که این رفتارها طبیعی است. در نتیجه، نمایش بیقید و شرط این سبک زندگی، میتواند باعث نرمالسازی آن در ذهن مخاطب شود.»
توقیفی که باعث افزایش مخاطبان شد
معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران با تأیید اینکه توقیف «تاسیان» باعث افزایش مخاطبان آن شد، توضیح میدهد «این یکی از پیامدهای دیرهنگام تصمیمگیری در مورد یک اثر رسانهای است. وقتی اثری ممنوع یا توقیف میشود، معمولاً کنجکاوی عمومی نسبت به آن افزایش مییابد. بر اساس اثر «ممنوعیت تبلیغاتی»، توقیف سریال باعث شد که افراد بیشتری بخواهند آن را ببینند و دربارهٔ آن صحبت کنند. همچنین با توجه به اثر «جنگ رسانهای» منجر به این شد که رسانههای خارجی از این مسئله استفاده کنند و آن را بهعنوان محدودیت آزادی بیان در ایران معرفی کنند.»خوانساری ادامه میدهد «این وضعیت نشان میدهد که مدیریت صحیح رسانهها، نیازمند نظارت دقیق و تصمیمگیری بهموقع است.
دربارهٔ تمام محتوای رسانهای، فارغ از اینکه فیلم چگونه و چرا تولید شده است، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن، بهویژه در زمینهٔ نرمالسازی رفتارهای خاص هم باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.»در واقع میتوان گفت تصمیمگیری دیرهنگام در خصوص توقیف یک سریال ناهنجار و غیرقانونی، نهتنها باعث کاهش اثرات سوء آن نشد، بلکه با افزایش مخاطبان آن، میتوان گفت دامنهٔ این آثار و عوارض را گسترش داد.
نمایش یک ساواک گوگولی برای نسل جدید
با تمام این اوصاف، آیا میتوان گفت «تاسیان» با وجود انتقادات، در بازآفرینی فضای تاریخی موفق بوده یا صرفاً تصویری تحریفشده ارائه داده است؟واقعیت این است که نمیتوان با دیدن تنها سه قسمت، قضاوتی منصفانه داشت. از نظر فنی، سریال در بخشهایی مانند طراحی صحنه، فیلمبرداری و گریم، تلاش کرده فضای آن دوران را بازسازی کند. اما دربارهٔ محتوای تاریخی، نوع نگاه و القای سریال دربارهٔ بخشی از تاریخ کشور، خصوصاً نمایش ساواک، بحثبرانگیز است.خوانساری با بیان این نکته میافزاید «شاید خانم پاکروان تاریخ را بهدرستی مطالعه نکرده یا با اسناد معتبر تاریخی آشنا نباشد. شاید او هرگز موزهٔ عبرت را ندیده و از سرنوشت زندانیان ساواک چیزی نشنیده است. کمترین شکنجهٔ ساواک برای زنان، تجاوز بود. چطور میتوان این واقعیتها را نادیده گرفت و سازمانی را که مسئول چنین جنایاتی بود، در سریال طنزآلود و گوگولی نمایش داد؟ اگر این سریال قرار است مخاطبان را با تاریخ آشنا کند، باید روایت دقیقتری ارائه دهد. زیرا نسل جدید، اطلاعات مستقیمی از آن دوران ندارند و ممکن است روایت تحریفشده را بهعنوان واقعیت بپذیرند.»