به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
سنگرسازان بیسنگر یکی از واحدهایی بود که پشتیبانی و مقدمات حضور رزمندگان در جبهه را فراهم میکردند و بعد هم در ادامه عملیاتها در کمال مظلومیت و گمنامی با احداث سنگر و خاکریز در حفظ جان رزمندگان و مواضع بهدست آمده تلاش خستگیناپذیری داشتند.
بیشتر نیروهای این واحدها در این مسیر جانشان را فدا میکردند و یا ابزار و ادواتشان با گلوله مستقیم تانکها، شلیک راکتها، بمبهای هواپیماها و هلیکوپترها از بین میرفت ولی لحظهای عقبنشینی نمیکردند و تا آخرین لحظات در کنار رزمندگان میجنگیدند؛ هم با دشمن و هم با موانع طبیعی و مصنوعی جبهههای جنگ.
.jpg)
۵ اسفند ماه در تقویم به روز مهندس نامگذاری شده است و در این روز یاد میکنیم از نیروهای مهندسی رزمی در جبهه. چرا که این نیروها در هر یک از عملیاتهای دوران دفاع مقدس یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رستهها بودند که به نوعی میتوان آنها را پیشانی مهم هر یک از عملیاتها دانست که نقش راهبردی بر عهده داشتند.
به طور کلی اقدامات یگان مهندسی رزمی در دوران دفاع مقدس شامل راهسازی، احداث خاکریز، مواضع توپخانه و ادوات جنگی، احداث زاغههای مهمات، احداث استحکامات، نصب پلهای متحرک و ثابت روی رودخانهها و نهرها، احداث درمانگاه و بیمارستان صحرایی، احداث سنگرهای گروهی و اجتماعی، سکوهای پرتاب موشک، کاشت و برداشت میادین مین در سه مقطع زمانی قبل، حین و بعد از عملیات بود.
.jpg)
«محمدحسین صادقی» رئیس سابق ستاد لشکر مهندسی ۴۲ قدر استان مرکزی درباره یکی از فعالیتهای یگانهای مهندسی استان مرکزی میگوید: «یکی از فعالیتهای این یگانها در راستای احداث و ترمیم جادهها در منطقه عملیاتی کربلای ۵ بود.
.jpg)
وضعیت منطقه کربلای ۵ به این صورت بود که یک طرف منطقه آبگرفتگی و در سوی دیگر رودخانه اروندرود قرار داشت و در این میان مقدار خیلی محدودی خشکی بود که جاده کنونی شلمچه شامل همین نقطه میشود. در آن زمان فقط همین یک جاده وجود داشت و دشمن نیز چندین نقطه از آن را تخریب کرده بود که ترمیم آن یکی از ضرورتهای آن برهه به شمار میآمد.
از این رو نیاز بود به دلیل تردد زیاد از این جاده از انتقال مجروحین و شهدا گرفته تا انتقال مهمات و تدارکات به منطقه، علاوه بر بحث ترمیم، احداث دو یا چند جاده دیگر نیز در اولویت قرار بگیرد تا با تقسیم تراکم در میان جادهها از حجم ترددها کاسته و در نهایت ساخت جاده شهید محسن صفوی در دستور کار قرار گیرد.
این جاده توانست کمک قابل توجهی در آن زمان به رزمندگان کند و به عنوان یادگاری از عملیات کربلای ۵ باقی بماند.»
«عباس حسنپور» از نیروهای مهندسی رزمی لشکر ۱۷ علیابن ابیطالب(ع) است. او درباره حضورش در عملیات والفجر مقدماتی که ۱۷ بهمن سال ۱۳۶۱ در محور العماره به عنوان راننده لودر حضور داشت، میگوید: «۲ ساعت قبل از عملیات که در خط پدافندی مشغول احداث و تقویت خاکریز بودم، صمد محمدی هم راننده بولدوزر بود و هر دوی ما و دیگر رانندگان لودر و بلدوز باهم در دید و تیر مستقیم دشمن، خاکریز رزمندگان را تقویت میکردیم.
ناگهان بولدوزر صمد محمدی مورد اصابت گلوله مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و او به شهادت رسید. من با لودر روی بولدوزر شهید محمدی خاک میریختم تا آتش را خاموش کنم. در این هنگام چندین گلوله تانک دشمن از کنار لودر من رد شد اما به من نخورد.»
.jpg)
هنگامی که این راننده بالای لودر مشغول احداث خاکریز بود، صدای غرش و عبور گلولههای مستقیم تانک و ویز ویز رگبار گلوله مسلسلهای دشمن دیگر برایش ترسناک نبود و بعضی از مواقع هم گلولههای تانک دشمن از ۴-۳ متری صورتش عبور میکرد.
او درباره آغاز عملیات والفجر مقدماتی و پشتیبانی سنگرسازان بیسنگر از رزمندگان اینگونه روایت میکند: «نیم ساعت بعد از غروب آفتاب، رزمندگان از خاکریز خودی عبور کرده و عملیات والفجر مقدماتی را شروع کردند.
بلافاصله ما رانندگان لودر و بولدوزر به دستور فرمانده خود به دنبال رزمندگان رفته و پشت سر رزمندگان، عمود بر خط پدافندی احداث خاکریز دوجدارهای را آغاز کردیم.
ساعت ۱۲ شب رادیاتور لودر من مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و سوراخ شد. لودر خود را در پناه خاکریز رها کردم و در همان خاکریز نشستم. شهید جواد دلآذر اهل قم که فرمانده تیپ بود، سر رسید. من را دید و گفت: چرا نشستهای؟ زود برو بالای لودر و مشغول زدن خاکریز شو.گفتم: رادیاتور لودر سوراخ شده، اگر لودر را روشن کنم موتور آن میسوزد. بعد رفتم و نوبتی با لودر آقای اکبری [اکبری بعدها شهید شد] همراه با دیگر رانندگان تا سپیدهدم خاکریز زدیم.»
.jpg)
در عملیات والفجر مقدماتی نیروهای مهندسی رزمی توانستند خاکریز دوجداره به طول ۴ کیلومتر بزنند و همین خاکریزها توانست جان خیلی از رزمندگان را نجات دهد.حسنپور درباره این کار تأثیرگذار بیان میکند: «چون عملیات تثبیت نشد، رزمندگان نزدیک صبح مجبور به عقبنشینی شدند.
خاکریز دوجداره احداثی ما در تأمین رزمندگان بسیار مؤثر بود. چون رزمندگان هنگام عقبنشینی از داخل این خاکریز دوجداره به طرف عقب عبور کردند، گلولههای شلیک شده از دشمن به دیوارههای خاکریز برخورد میکرد و مانند سپری مستحکم مانع برخورد گلولهها به رزمندگان میشد. پایان عملیات والفجر مقدماتی، پایان مأموریت ۶ ماهه من بود که سپس به اراک برگشتم.»