چهارشنبه 22 اسفند 1403 - Wed 12 Mar 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • پیچیدگی مواجهه با واسطه‌گری روسیه

  • سوریه در میانه ناآرامی و اتحادی تاریخی!

  • وارونگی «پایان تاریخ» ترامپ، کاتالیزور است

  • بغض و دلتنگی مریم سعادت برای شخصیت عروسکی «زی‌زی گولو»

  • روایت جدید اینترنشنال از ماه رمضان در ایران

  • اصرار قلدرها به مذاکره برای تحمیل توقعاتشان است؛ ایران نخواهد پذیرفت/ یکی از خطرناکترین مسائل در مدیریت‌ها، عدم تصمیم‌گیری و ترک‌فعل است+ فیلم

  • رونالدو با رکورد جدید و بی نظیر به دیدار استقلال می آید

  • حمایت یک مفسد اقتصادی از موزیک جدید ساسی مانکن/ حنجره‌ شیطانی که فقط برای ابتذال و توهین به مقدسات می‌خواند+عکس و فیلم

  • استقلال با مشکل روبرو شد/سه بازیکن اصلی استقلال غایب هستند+اسامی

  • ترامپ: نامه به رهبر ایران را دیروز ارسال کردم/نمایندگی ایران در نیویورک: تاکنون نامه‌ای از سوی ترامپ دریافت نکرده‌ایم

  • ارکستر موسیقی ملی ایران به استقبال بهار

  • تیراندازی نیروهای دولت حاکم سوریه به سوی خانه‌ی مخالفان

  • فضاپیمای استارشیپ برای دومین بار منفجر شد

  • ایران نیاز به واسطه ندارد؛ روسیه مراقب کلاهبرداری آمریکا باشد

  • پرونده مهدی یراحی مختومه شد

  • پرسپولیس با دو مصدوم،احتمال به کار گیری یک ستاره جوان به عنوان فیکس

  • با تخریب جنگل‌ها و تبدیل کاربری اراضی کشاورزی مقابله شود+عکس

  • سیاستمداری که بازی سیاسی" استعفاء کردن" را بخوبی بلد است

  • درخواست ترامپ از پوتین برای میانجی‌گری جهت مذاکرات هسته‌ای با ایران

  • پایان وفاق و خیرخواهانه با رئیس جمهور

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 395198
    تاریخ انتشار: 02/اسفند/1403 - 09:30

    حسینیه‌ای که به دست شهید صیاد شیرازی دایر شد

    خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌ از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌ و جارو می‌کرد.

    حسینیه‌ای که به دست شهید صیاد شیرازی دایر شد

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    خانه‌دار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوس‌ها و چانه‌زنی‌های فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند.

    با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم، خوب همه‌جا رو بازدید کرد. حیاط، طبقه‌های بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچک‌تر.


    خانه تازه رنگ‌شده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچه‌ها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچه هایی که روش شعر نوشته‌شده؛ "باز این چه شورش است" از همون‌ها بگیر و بیار» .

    من و تیمسار به‌هم نگاه کردیم که صیاد چه کار می‌خواهد بکند.

    گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمی‌کنیم. این‌جا می‌شه حسینیه که همان هم شد.

    شب‌های اول هر ماه مراسم عزاداری امام حسین(ع) و ائمه را آن‌جا برگزار می‌کرد.

    خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌ از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌ و جارو می‌کرد.

    هرچه اصرار می‌کردم که «حاج‌آقا! بدید من جارو می‌کنم»، فایده نداشت.

     

    وقتی هم که مهمان‌ها می‌آمدند، کفش‌ها را جفت می‌کرد. بعد می‌آمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو می‌نشست.

    راوی:همکار شهید صیاد شیرازی
    کتاب خدا می‌خواست زنده بمانی؛ کتاب علی صیاد شیرازی

    نظرات بینندگان
    نظرات شما