دوشنبه 01 دي 1404 - Mon 22 Dec 2025
  • زاکانی موفق‌ترین و کارآمد‌ترین شهردار تهران بوده است

  • حمله تند روزنامه کرباسچی به پزشکیان

  • وطن فروشی که به وطن دوست‌ها ناسزا می‌گوید

  • جنوب یمن؛ بوی توطئه و خیانت

  • مهندسی فروپاشی داخلی دشمن از معیشت تا روان جامعه

  • آقای پزشکیان، اشتباهات دولتتان پاشته آشیل تان نشود

  • ارتباط عامل شهادت قاضی رازینی و مقیسه با منافقین محرز شد

  • چرا بازسازی مدیریتی به نفع دولت پزشکیان است؟

  • ریشه گرانی دلار اینجاست

  • افشین پیروانی جواب خسرو حیدری را داد+فیلم

  • ایران همچنان قوی است باید ضعیف شود

  • حداقل در میان خودتان یکی را قبول داشته باشید

  • نقشه راه رهبر انقلاب برای مداحان

  • بخشنامه تغییر ساعت کاری ادارات ابلاغ شد

  • ستاره هافبک استقلال قراردادش را فسخ کرد

  • آیا مولوی عبدالحمید صدای جدید تروریست‌ها را شنیده است؟

  • جشن حانوکای یهودی در استرالیا به خاک و خون کشیده شد/ظلم بر مردم غزه و جواب در استرالیا+عکس و فیلم

  • جزئیات تیراندازی خونین در استرالیا /لحظه خلع سلاح یکی از مهاجمین در سیدنی+فیلم

  • حالا وقت تهاجم است

  • زیست عفیفانه، راز قوام و قوت خانواده و جامعه است

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 363523
    تاریخ انتشار: 28/دي/1402 - 16:58

    انتشار غزل قدیمی از رهبر انقلاب؛ در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم

    مقام معظم رهبری غزلی با ردیف برخاستم دارند که حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی شاعر آئینی آن را منتشر کرد.

     انتشار غزل قدیمی از رهبر انقلاب؛ در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس

    حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی شاعر آئینی در فضای مجازی نوشت: روز ولادت حضرت زهرا(س) از حضرت آقا پرسیدم: قبل‌ها غزلی با ردیف برخاستم سروده بودید؟ فرمودند: قدیم بله.

    روز عزای امام هادی (ع) بود. مجلس به پایان رسید. فرمودند: آن غزل با ردیف برخاستم را پیدا کردم، اگر هستید بگویم به شما بدهند. گفتم : بله آقا، ده دقیقه بعد غزل به دستم رسید.

    و حالا این همان غزل قدیمی است:

    از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم
    چون الف در وصل جانان از میان برخاستم

    غرق خون هر چند جام روزی‌ام چون لاله بود
    از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم

    مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود
    همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم

    در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم
    چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم

    همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی
    طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم

    صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است
    با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما